شما اینجا هستید
ادب زاگرسی » زبان‌زدهای لری رایج در گویش شیرین بالاگریوه

سرویس فرهنگ‌عامه بلوطستان:
۱- شی مو رته، تاته زایی مو که ها وجا
ترجمه : زنی وشوهری مان رفته، عموزادگی مان که سر جاست
یعنی اگرچه ازهم جدا شدیم اما نسبت خانوادگی ما باقی است
همخونی بالاتر است از زوجیت ،
۲ – اسبی که د پیری تعلیم بینه، سی میدون قیامت خوه
ترجمه : اسبی که در پیری تعلیم ببیند برای میدان قیامت خوب  است
هرکاری باید به وقت مفید انجام شود، وگرنه بی فایده خواهد بود
۳ – آسیاو کار خوش کنه، چق چقه سرخوش و درد  یاره
ترجمه: آسیاب کار خودش را می کند،  “چق چقه ” سر خودش را درد میاره
توضیح اینکه در آسیاب های آبی قدیم یک ناودان کوچل چوبی وجود داشته که گندم ها را به آرامی وارد مجرای سنگ بلایی می ریزدو یک قطعه چوب هم وجود دارد که انتهای آن به ناودان مذکور بسته شده است و طرف دیگر قطعه چوب با سنگ در حال چرخش تماس دارد و باعث می شود که ناودان دائم بلرزد و گندم ها به تدریج وارد سوراخ سنگ شود. این قطعه چوب در برخورد با سنگ صدایی “چق چق ” ی می دهد و نام این چوب را باتوجه به صدایش “چق چقه ” می گویند
معهوم : وقتی که افرادی در حال انجام کاری هستند ویک نفر هم بی جهت اظهار نظر می کند و کسی توجهی به او نمی کند گویند: آسیاب کار خودش را می کند و چق چقه سرش را به درد میاره
۴ -رازونه دارم، دلم درد کنه
رازیانه دارم و دلم درد می کند
یعنی با ابنکه داروی دردم را در اختیار دارم  اما آنرا بکار نمی گیرم
۵ – بیوه هاس بگریوه ، میره مردن کرد و بونه
ترجمه : بیوه می خواست گریه کند، شوهر مردن را بهانه می کرد
یعنی  کسی که می خواهد کاری را انجام دهد دنبال بهانه می گردد
۶ – باوه بی برار، تاته زا بسیار
ترجمه: پدر بی برادر ، پسرعموی بسیار
مثلی ظنز آمیز است بدین معنی که افراد تا فقیر هستند کسی را ندارند.، همینکه به پولی یا مقامی می رسند فامیل های زیادی برایش پیدا می شوند و به دنبال اثبات خویشاوندی خود برمی آیند
۷- براری مو براری، مامله مو بیگونه واری
ترجمه: برادری مان برادری ، معامله ی ما بیگانه وار
در کارهای مهم تعارفات را باید کنار گذاست
۸- باغوو  موقع میوه گوشش سگینه
ترجمه: باغبان موقع میوه گوشش کرست
اشاره به افرادی که وقتی به نان ونوایی می رسند فامیل و دوستان را فراموش می کنند
۹- برار گن چه د لا مردو، چه د قورسو
ترجمه : برادر بد چه در لامردان ،چه در قبرستان
برادر بد بود و نبودش فرقی نمی کند
مثلت (۹)
۱۰ – اسب نیده وخر گو یال مراد
ترجمه : اسب ندیده به خر میگه یال مراد
کسی که با بزرگی سروکار ندارد هرچیز کوچکی را بزرگ می بیند
۱۱- رو و تیرون اشگار ، بنی د گردن تفنگ
برو به تیر رس شکار ، نزدن را به گردن تفنگ بیانداز
کاری را که قلبا نمی خواهی انجام دهی عذر موجهی برایش پیدا کن
۱۲- میمو بدش د میمو آوما ، مال صحاو د  هر دو شو
ترجمه : مهمان بدش از مهمان آمد ، صاحب خانه از هر دو
گاهی  دو نفر  مهمان از حضور همدیگر نا خوشنودند ، غافل از آینکه صاحب خانه دل خوشی از هر دوی آنها ندارد
۱۳-کاله چقی د بیابو نعمته
ترجمه : کفش کهنه ای در بیابان نعمت است
در مواقع ضروری حتی اشیاء کم ارزش
هم مفید هستند
۱۴- د چش کوری یی توکه اسر بیا  خوه
ترجمه : از چشم  کوری یک قطره اشک هم غنیمته
۱۵ – ریی  و شهری ، دادایی وات آشنا با
ترجمه : بری به شهری ، پیر  زنی آشنات باشه
در شهر غریب اگربا  پیر زنی آشنایی داشته باشی دیگر احساس غربت نمی کنی
۱۶ – گاوی که و دزی کل گیره ، و آشگارا زایه
ترجمه : گاوی که دزدکی کل گرفته باشد ، آشکار زایمان می کند
هر کارخلافی که در خفا انجام بگیرد سر انجام برملا خواهد شد. این مثل را به شکلی دیگه هم گفته اند
” گاوی که د تیله کل گیره ، سر خرمه جا زایه
ترجمه : گاوی که در طویله  “کل”گرفته باشه   در محل خرمن جا زایمان می کند
کل گرفتن : جفت گیری گاو نر وماده
۱۷ – که د خوت نی ،کهدو که د خوته
ترجمه : کاه از  خودت نیست ، کاهدان که از  خودته
وقتی کسی با خوردن غذای مجانی جان خودش را به خطر می اندازد
۱۸ – سی که مس بووه ، د زیر آش نه نینش
ترجمه: سگ  که چاق میشه زیز برنج نمی گذارنش
پست هر چند رشد کند بازهم پسته
به عبارت دیگر ، فربه شدن باعث حلال شدن گوشت سگ نمی شود
۱۹-  نو کیسه قرد نکو ، ار قرد کردی خرجش نکو
ترجمه :از نو کیسه قرض نگیر ، اگر قرض گرفتی خرجش نکن
آدم تازه به دوران رسیده قابل اعتماد نیست
۲۰ – گنم که لر بووه  د نوم  باوه خوش نیفته
ترجمه : گندم که لاغر می شود از اسم پدرش نمی افته
فقر و نداری اصل و نسب را از بین نمی برد…

ادامه دارد

photo_2016-04-29_12-54-54 copy
پرویز اکبری‌نژاد؛ بلوطستان(فرهنگی بازنشسته و شاعر )
 
 
.

  1. باقرپور

    تفسیر خیلی از این مثل ها اشتباه هستن می تونید اصلاح کنید

  2. اکبری

    با سلام
    مثلت شماره ی هیجده ” سی که مس بووه د زیر آش نه نینش”
    احساس می شود که در تفسیرش اندکی ابهام وجود دارد
    بهترکه به شکل زیر کامل شود
    انسان پست وبی مقدار هرچند به مال وثروت یا منصبی
    رسیده باشد تغییری در ماهیت او ایجاد نمی شود
    مخلص کلام (تغیرات ظاهری تاثیری در باطن نخواهد داشت)

  3. حيدري از افرينه

    باسلام
    بهتراست این مثل هارا ساماندهی و طبقه بندی کنیم متاسفانه الان بهم ریخته هستن اگر بتوانیم آنها را براساس موضوع و یا کلمات مشترک و یا حتی حروف الفبا به ترتیب بنویسیم کار بهتری است مخصوصا اگر بخواهیم از ضرب المثلی استفاده کنیم با جسنجوی ما راحتر است ولی با این وضعیت اصلا نمیشود مضوع خاصی را اصطلاحا سرچ کرد

  4. باقرپور

    در کل این مطلب کارشناسی شده نیست بایست بیشتر تامل کرد

  5. اکبری

    با سلام و تشکر از تمامی سرورانی که از ابتدای انتشار مثلها بنده حقیر را مورد لطف ومحبت خود قرار داده اند
    و سپاس از متتقدین بزرگوار که کاستی ها را گوشزد فرموده اند
    طبیعی است کاری با این درجه از اهمیت و وسعت احتیاج به دقت وپشتکار فراون دارد
    کاری که تقریبا تاکنون چندان به آن پرداخته نشده و روش واحدی معرفی نسده ایت اگر موارد مشابهی وجود دارد به گویش بالا گریوه نیستند
    بعضی دانشجویان و محققین کارهابی انجام داد اند هنوز
    به صورت منقح وپیراسته اثری مشاهده نمی شود
    چند قسمت اخیر به همت وتشویق دوست فاضل وفرهنگ دوستم جناب آقای بساطی منتشر شده که فعلا به شکلی تقریبا خام می باشد
    امیدوارم صاحب نظران و منتقدین بزرگوار در این زمینه نظرات خود را منعکس فرمایند تا رفته رفته با رفع نواقص
    به یاری خدا کاری ارزشمند وقابل استفاده برای عموم ارائه گردد
    دوستان گرامی مثلی معرف داریم که می گوید: ” سیل کو پهلونه ” تماشاچی پهلوان است ، به کنایه یعنی کسی که کنار ایستاده و سر گرم تماشای انجام امریست فکر می کند به نظرش ساده است اما وقتی اقدام می کند متوجه می شود که
    آنطوری که فکر می کرده نیست
    قصد جسارت و اسائه ی ادب به کسی را واقعا ندارم
    خودم هم با اینکه سالها در این زمینه کمابیش کارهای کوچکی انجام داده ام هر بار برای شروع با مشکل روبرو شده ام
    باری شیوه ی نگارش گویش بالا گریوه بسیار دشوار است و بعضی از واج های آن قابل نوشتن نیست
    تفسیر ومفهوم کنایی انها هم گاهی متفاوت است و یا چند نکته را شامل می شود بستگی به مناطق مختلف این سرزمین پهناور حتی تلفظ ها هم متفاوت هستند و خلاصه اینکه کار به قدری ترسناک است که باعث شده به راحتی افراد از کنارش می گذرندو درد سری برای خودشان درست نکنند
    اما من به قول معروف ” پی همه چیز را به خودم مالیدم ”
    و “دل به دریا زده ام ” …..تا کجا سر بر کنم توکل به خدا
    به جرئت می توانم بگویم مجموعه ای که فراهم شده لا افل به لحاظ کمیت در نوع خود کم نظیر است
    یکی از دوستان پیشهاد دادن که به ترتیب حروف الفبا نوشته شوند
    ضمن تشکر عرض می کنم البته که ابتدایی ترین کار همین است که ترتیبی در کار باشدو از انجا که مفهوم مثلها خیلی گسترده است ناچار همین ترتیب الفبا یی عملی تر خواهد بود
    هم چنین به نظرم آوا نگاری متن لری برای قرائت درست به همه ی خوانندگان بویژه غیر لرها کمک خواهد کرد که به موقع انجام می گیرد
    البته اگر توضیحات لازم قبل از انتشار در قالب پیشگفتاری به نظر خوانندگان عزیز ارائه می شد کمک بسیاری به ابهامت
    می کرد
    منتظر نقطه نظرها و انتقادات و پیشنهادات سازنده و عملی
    سروران عزیز هستیم
    با سپاس

  6. دارابی

    با سلام
    درخصوص داستان کپوکچی به مستندات علمی نیاز مبرم دارم. سپاسگزارم اگر در این رابطه با بنده همکاری کنید
    با تشکر

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان