شما اینجا هستید
ادب فارسی » زبان‌زدهای لری رایج در گویش شیرین بالاگریوه

پیش از نوشتن قسمت ششم مثل‌ها، ذکر یک نکته به محضر مخاطبان محترم بلوطستان، لازم به نظر می رسد. چنانکه از عنوان این مقال برمی آید می بایست فقط مثل هایی را ذکر کنیم که مختص گویش بالا گریوه بوده ، در هیج گویش دیگری بکار نرفته باشد اما این مسئله رعایت نشده است، بلکه تمامی امثله ای که در گویش بالا گریوه مشاهده شده است ، اعم از اینکه در سایر گویش های بکار رفته باشد یا نه ذکر گردیده است. چنانچه توفیق حاصل شود در مراحل بعدی دسته بندی های مختلف اعمال خواهد شد.

مثلت (۹)

۱ – خری که وا پیاز بخریش گیری د خره
ترجمه : خری که با پیاز بخریش ، در گل می ماند
مفهوم : هر چیزی که ارزان به دست آید حتما عیبی دارد
مترادف = هیچ ارزانی بی علت و هیچ گرانی بی حکمت نیست
۲- هالون سرازیر آو برد ، خورزا سروالا منیش کرد
ترجمه : دایی را رو به پایین آب می برد ،خواهر زاده رو به بالا سراغش می کرد
مفهون : به کنایه یعنی خواهر زاده چندان دلش با دایی پاک نیست و از ته قلب دوستش ندارد
۳ – چراغی که و هونه روا با ، و مسجد بردنش حرامه
ترجمه : چراغی که به خانه رواست، به مسجد بردنش حرام است
مفهوم : ابتدا باید نیاز خانه را بر طرف کرد ، سپس به فکر نیکو کاری بود
۴- دا دز گاهی سینه هوره ،گاهی سینه کووه
ترجمه : مادر دزد گاهی سینه می خورد، گاهی سینه می کوبد
“وقتی پسرش گوسفندی می دزدد سینه می خورد وقتی دستگیر می شود بر سینه می کوبد”
مفهوم : هر کس کار خلاف می کند ممکنه است موقتا لقمه ی چربی به دست آورد ، باید منتظر عقوبت اعمالش باشد
۵ – د اسبی کو   ریغی کم
ترجمه : از سفید کوه ریگی کم
مفهوم : اگر بخش اندکی از یک شیئ بزرگ بخشیده شود هیچ تاثیری در اصل آن ایجاد نمی شود
۶- دان بین، دخترن بها
ترجمه : مادر را ببین ، دختر را بگیر
مفهوم : هنگام زن گرفتن باید دید مادرش کیست
اگر مادرخوب باشد دخترش نیز مثل مادر خواهد بود
۷ – دا نشسه وی ، تایه زور کرد
ترجمه : مادر نشسته بود ، دایه زور می کرد
تایه: در گویش محلی یعنی زنی که در بزرگ کردن بچه به مادر کمک می کند
که در زبان فارسی ” دایه ” نامیده می شود
دایه : در گویش محلی به معنی مادر است
هنگام زایمان مادر ایستاده بود و دایه به جای او زور می زد تا بچه متولد شود
مفهوم: مترادف دایه ی مهربان تر از مادر
دایه ای که خودش را از مادر دلسوز تر می داند
۸ _ری و ری آینه ، پشت سر مغراض
ترجمه : روبرو آینه ، پشت سر قیچی
مفهوم : نهایت دو رویی که رو در رو یک طور و پشت سر طور دیگری باشد
۹ – د در مردمن سوخته ،د می خومن
ترجمه : از بیرون مردم را سوخته ، از داخل خود را
مفهوم چیزی که ظاهرا از دید مردن خوب باشد و مردم آرزوی داشتن آن را داشته باشند
ولی در باطن خراب بوده و دل صاحبش را بسوزاند
۱۰ – هی نونه که ها و سر خونه
ترجمه : این نان است که بر سر” خونه” است
خونه= صفحه ای معمولا از جنس چوپ
که هنگام پختن نان ، چونه خمیر را روی آن پهن می کنند
یعنی فقط آنچه را نقدا در اختیار داری از خودت بدان ، به وعده و وعید دلخوش نباش
۱۱ – دو د در مال خدا بره
ترجمه : دوغ از در خانه ی خدا می برد
یعنی کسی که ادعای زرنگی و زیرکی زیاد دارد اما در واقع چنین نیست
و به کنایه طنز آمیز گفته می شود دوغ از در خانه خدا می برد
۱۲ – هر کس شادتش دیره ، ریش سیه
ترجمه : هرکس شاهدش دور است ، رویش سیاه است
کسی که برای حرفش شاهد و مدرکی دارد روسفید است و در غیر این صورت شرمنده و سر افکنده است
۱۳ – هر کسی ماهی گیره ، بدنش نی د آو سرد
تزجمه : هر کس ماهی می گیرد ، بدنش را در آب سرد می گذارد
در اصل این مثل بجای “بدن ” واژه ی دیگری بکار رفته است که در اینجا به خاطر رعایت ادب و نزاکت عوض شده است
مترادف : هر کسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد
۱۴- هرکسی مهر مه د دلشه ، بهر مه د کلشه
ترجمه : هر کسی که مهر من در دل اوست سهم من نزد اوست
مفهوم : هر کسی محبت دیگری را در دل داشته باشد همیشه به فکرش هست و سهمش را کنار می گذارد
۱۵ – هر کس خرویزه هوره ، پا لرزش هم نشینه
ترجمه : هرکس خر بزه می خورد پای لرزش هم می نشیند
هرکس کاری به دنبال هدفی باشد باید سختی هارا تحمل کند
۱۶ – هر کس دختر نزنه ،سینه بزنه
ترجمه : هر کس دختر را کتک نزنه ، سینه خواهد زد
چون در لرستان مسائل ناموسی بسیار اهمیت دارد اغلب در گذشته دختر ها را شدیدا تحت کنترل داشته و گاهی برای اینکه خود سر بار نیاید مادران انها را کتک زده ، یا تهدید به کتک می کرده اند. یاد آور اینست که اگر دختر را نزنی ممکن است روزی از غصه بر سر وسینه بزنی
۱۷ – وی و روزی که بووی و نشنوون
ترجمه : وای به روزی که بگویی و نشنوند
یعنی : اگر حرف آدم های بزرگ و خیر اندیش نشیده انگاشته شود جای تاسف است
۱۸ – و قاطر گوتن باوت کیه ؟ گوت اسب هالومه
ترجمه : به قاطر گفتند بابات کیه ؟ گفت اسب دایی من است
مفهوم : کسی که از گفتن اصل و نسب خود ابا دارد و نمی خواهد،که مردم بدانند پدرش کیست
۱۹ – و لوی که دارم بو سمت
ترجمه : با لبی که دارم می بوسمت
مفهوم : با هر چه که در اختیار دارم کمکت می کنم نه بیش از آن
۲۰ – و بلیل گوتن کجانی هیسی؟ گوت زه نهاسمه ؟!
ترجمه : به بهلول عاقل گفتند اهل کجایی ؟ گفت زن نگرفته ام ؟!
مفهوم: منظور این است که هرکس از هر جایی زن بگیرد ، سر انجام اهل همانجا خواهد شد
photo_2016-04-29_12-54-54 copy
پرویز اکبری‌نژاد؛ بلوطستان(فرهنگی بازنشسته و شاعر )

  1. طاهری

    آقای اکبری چرا این مطالب ارزشمند را برای چاپ کتابی نفیس و پرمخاطب جمع اوری نمی کند

  2. میرهاشمی

    حدود۱۵۰۰ضرب المثل لری مینجایی توسط یکی از اقوام وحقیر جمع اوری شده که رقم بسیار بالاییست درحالیکه برخی از این ضرب المثلها داخل ان نبودند وباید اضافه شوند.این امر نشانگر غنای کم نظیر زبان لریست و واقعا حیف است چنین زبان فخیمی از بین برود.دست جناب اکبری درد نکند

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان