بخش نهم و دهم
تو پولا و مه پولا، جامو نی د زیر یی کولا
ترجمه: تو فولاد و من فولاد ، جایمان نیست زیر یک کولا
کولا: خانه ی موقت ، آلونکی که با نی و شاخه های دیگر درختان برای اقامت موقت در فصل گرما بنا می کنند
مفهوم : هرگاه ساکنان یک خانه باهم به ستیزه ولجاج برخیزند و هیچکدام حاضر به کوتاه آمدن در مقابل دیگری نباشد
نمی توانند در زیر یک سقف باهم بمانند
—- بهر یی دفه د هیچ کس نوا
ترجمه ؛: بهره مندی یک باره از هیچ کس مباد!
مفهوم : هرکس تمتع و برخورداری او فقط در یک دفعه خلاصه شود ، در حقیقت شکست خورده است و خدا کند این گونه موفقیت نصیب هیچ کس نشود
—- آوی که و جو رت ، باز هم یا و جو
ترجمه : آبی که به جوب رفته باشد ، باز هم به جوب می آید
مفهوم : انجام هر کاری که یک بار انجام گرفته باشد ، بار دیگر هم امکان پذیر است
— سوغات خرس هپلوکه
ترجمه : سوغات خرس هپوک است
هپلوک: ریشه ی نوعی گیاه است که در کوهستانها یافت می شود و خرس ها هنگام گرسنگی به کندن زمین آن را بیرون آورده و می خورند
مفهوم : کنایه ای طنز آمیز که سوغات انسان ها متناسب با عقل و شعور آنهاست
— چوپو که هیسه ؛ گله ش وا دیر رو
ترجمه : چوپان که ایستاده باشد ، گله اش دور تر می رود
مفهوم : هر کس تبلی کند زحمتش بیشتر می شود
— دوز و دوز ایفته ؛ هونه دوز خراوه
ترجمه : دزد به دزد می افتد، خانه دزد خراب است
مفهوم : دزدی که گرفتار دزد دیگری شود
خانه اش خراب است چرا که هرچه را سرقت کرده از او می گیرند
— دورونه ی که د گرگ واسونی
ترجمه : دو رانه ایست که از گرگ واستانده باشتد
مفهوم : چیزی که ابتدا از دست رفته باشد و موفق شوند بخشی از آن را باز پس بگیرند
— تا دم شتر و زمی برسه
ترجمه : تا وقتی دم شتر به زمین برسد
مفهوم : زمان نام معلومی که هیچ وقت فرا نمی رسد «زیرا که دم شتر هرگز به زمین نخواهد رسید»
پایان قسمت نهم
«قسمت دهم «
— چی گاو کلول همه کس اشناسم
ترجمه : مانند گاو «کلول» همه کس مرا می شناسد
کلول : یعنی پیشانی سفید
مفهوم : معروف بودن وسرشناسی افراد را می رساند
— بیلت بی ، تا آوت بورم
ترجمه : بیلت را بده تا آبت را ببرم
مفهوم : کنایه از تقاضا ودرخواست غیر منطقی و انتظار بیجا از کسی داشتن
— د گل و بالا درو کنه
ترجمه : از گل به بالا درو می کند
گل : « تلفظ مخصوص»سنبله و خوشه ی گندم و جو را گویند
مفهوم : کسی که نسنجیده و بدون حساب وکتاب اقدام به کاری می کند؛نا آگاهانه به امری دست زدن
— سی صحاو خوش نشناسه
ترجمه : سگ صاحبش را نمی شناسد
مفهوم : کنایه از شلوغی و ازدحام بیش از حد ،» البته با چاشنی طنز»
— چی خر دیزه و دل صحاو نچره
ترجمه : مانند خر دیزه به میل صاحبش نمی چرد
دیزه : به اسب یا الاغی گفته می شود که رنگش سیاه و کبود یا خاکستری باشد
معروف است که این گونه حیوان هرگز باب میل صاحبش حرکت نمی کند
مفهوم : منظور افرادی است که از روی عمد و آگاهانه باعث ناراحتی و آزار ارباب و بزرگتر خود را می شوند ؛ و نوعی بدجنسی و لجاجت در سرشت آنها وجو دارد که باعت قدرناشناسی و ناسپاسی آنان می شود
— کیسل وا هار برزگر آو مه هر
ترجمه: لاک پشتی که پایین تر از برزگر آب نمی خورد؟!
مفهوم : به کنایه ی همراه با طنز به کسی گفته می شود که خودش را از دیگران بالاتر وبالاتر می داند ، در حالی که حقیقت چنبن نیست
— تیشه دسه خوش نتاشه
ترجمه : تیشه دسته ی خودش را نمی تراشد
مفهوم : کسی که برای همه کس مفید است ، غیر از خودش
— هرچی د دیگ با ،یایه و کمچه
ترجمه : هرچه در دیگ باشد به کمچه می آید
مفهوم : هر کسی به اندازه ی قابلیت و توانایی که دارد مفید واقع می شود
به عبارت دیگر: از ظرف خالی چیزی نمی توان برداشت
* پرویز اکبرینژاد؛ بلوطستان(فرهنگی بازنشسته و شاعر )