شما اینجا هستید
ادب زاگرسی » زبان‌زدهای لری رایج در گویش شیرین بالاگریوه

— گوشتن میا د گاو بوری
ترجمه : گوشت را باید از گاو ببری
مفهوم: از کسی که توان وبنیه چیزی را دارد بایدمایه گذاشت
— خر سواری مردم هی یه گره
ترجمه : خر سواری مردم فقط یک لحظه است
مفهوم : نباید به مال مردم دل خوش کرد
— نوم گرو ؛ شهر ویرو
ترجمه : اسم گران ؛ شهر ویران
ظاهر عالی ؛ باطن خالی
مفهوم : مترادف این مثل فارسی
“آفتابه لگن شش دست ، شام ونهار هیچی
— اگر چنو نوی ؛ دی بوی چی
ترجمه : اگر چنین نگویی ؛ دیگر چه بگویی ؟!
مفهوم : وقتی که کسی حاضر نیست به گناه خودش اعتراف کند و حرف هایی می زد که با موضوع بی ارتباط است
— سرگرز کوفته د زمی
ترجمه : سر گرز را بر زمین کوبیده
مفهوم : برخواسته اش پا فشاری می کند و تهدید به گرز می کند
— دسش ها و دم گرز
ترجمه : دستش به دسته گرز است
مفهوم : آماده ی برداشتن گرز و چنگ کردن است
— پت که د می وریسه ؛ چش چش هوره
ترجمه : دماغ که از وسط برداشته شود ؛ چشم .چشم را می خورد
مفهوم : اگر رودربایستی و احترام از بین برود هر امری امکان پذیر است
— د مابین دو تیه پتی ورداره
ترجمه : از وسط دو تا چشم ؛دماغی را برمی دارد
مفهوم : کنایه از زرنگی و مهارت بیش از حد ؛شبیه تر دستی
— باروناو دوشی ؛ ترکیان پوشی
ترجمه : آب باران دیروز ؛ ترک ها را پوشاند
مفهوم: کنایه از کسی که تازگی ها به نان و نوایی رسیده و گذشته ی نه چندان خوب خودش را فراموش کرده است
— بختم کرده یاری ؛ وا سر کچلم چاری
ترجمه : بختم یاری کرده است ، با سر کچلم چکار داری ؟!
مفهوم :گذشته ی کچلی وپیسی مرا فراموش کن ؛ به امروز من نگاه کن که شانس و اقبال بلند مرا به کجا رسانده است
مثلت (۹)
گردآورنده: پرویز اکبری‌نژاد، بلوطستان

(شاعر و فرهنگی بازنشسته)

 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان