تقدیم به عنوان همدردی و عرض تسلیت
خدمت خانوادهی داغدار نازدانه دختر دانشجویی که با یک دنیا امید و آرزو پا به دانشگاه مرکز استان لرستان نهاد.
اشکم اندر دیده بغضم درگلو افسرده ست
دختر دردانه ام را آب باخود برده ست
در نمی گیرد فغان و نیست کس فریاد رس
زانکه وجدان وغرور شهر دیگرمرده ست
من که فرش راه مهمان،دیدگان خودکنم
فاش می گویم دلم زین ماجرا آزرده است
تیره کن یا رب!چو شام تیره روزان، روی او
آن که دیناری ز بیت المال مردم خورده است
مردمان ناراضی از شوراو هم ازشهر دار
آبروی شهر مارا شور اینان برده است
آستین ای قوم مظلوم لران بالا زنید
باغ سبز آرزوها از خزان پژمرده است
عاقبت خشم خدا و خلق را خواهد چشید
آنکه درد و رنج مردم را یقین نشمرده است
پرویز اکبرینژاد؛ بلوطستان
فرهنگی بازنشسته ازخرمآباد
درود بر استاد اکبری که مثل همیشه سوزناک شعری زیبا سروده اند
ممنون استاد عزیز که حرف دل مردم این شهر را زدی ،خدا قوت…..