امروز صبح فکر کردم که بجای نوشتن مطلبی بهعنوان یادبودی برای آیتالله هاشمی رفسنجانی، بخشهایی از گفتگوهایمان از کتاب «هاشمی بدون روتوش»که چاپ نخست آن در سال۸۶ بیرون آمد را نقل کنم. این کتاب حاصل قریب به ۵سال گفتگوی بنده با آن مرحوم میباشد که در فاصله۸۴-۷۹ صورت گرفت. گفتگوهایی صریح، بیپرده که مطمئن بودم ایشان با انتشار بخشهایی از آنها موافقت نخواهند کرد؛ اما در میان بهت و ناباوریام با چاپ همه آن گفتگوها موافقت کردند. ضمن نگاه مجدد به «هاشمی بدون روتوش» دیدم که اتفاقاً مقدمه کتاب از هر نوشتهای که الآن برای آن مرحوم خواسته باشم بنویسم گویا تراست.
خیلیها در زمانی که آن مرحوم زنده بودند بعضاً با تعجب، بعضاً با اعتراض و گلایه، بعضاً با لحنی که «فکر نکنی خیلی زرنگی و ما نمیفهمیم که چرا از وی داری حمایت میکنی» و بالاخره بعضی هم از باب خیرخواهی نسبت به من میپرسیدند که «چرا شما از ایشان پشتیبانی میکنی؟» البته تعداد این معترضین بعدها که آقای احمدینژاد به روی کارآمدند کاهش پیدا کرد. بعد از حوادث سال۸۸ خیلی بیشتر هم کاهش یافت و کم نبودند کسانی که به من میگفتند «آقای زیباکلام ما را حلال کن ما خیلی غیبت شما را میکردیم که چرا از هاشمی دارید دفاع میکنید؛ اما حالا دریافتهایم که اتفاقاً حق با شما بود و ما در مورد ایشان اشتباه فکر میکردیم.» خیلیها هم میگفتند «از خود آقای هاشمی هم حلالیت میطلبیم.» من نمیتوانستم به همه توضیح بدهم که چرا به ایشان ارادت پیداکرده بودم. دستکم بخشی از آن ارادت بهواسطه شناختی بود که از نزدیک از آن مرحوم در طی آن ۵سال و گفتگوهای بیپردهمان پیدا کردم که در کتاب «هاشمی بدون روتوش آمده».
کار بعدیام با آن مرحوم که بهتازگی شروع کرده بودم حول این پرسش بود که «چرا و چه شد که مواضع مرحوم امام خمینی آنقدر بعد از انقلاب آمریکاستیزانه شد و بهتبع ایشان گفتمان انقلاب هم بهشدت رادیکال شده و به سمت دشمنی با آمریکا رفت؟ وضعیتی که تاکنون هم ادامه پیدا کرده». دو جلسه مقدماتی داشتیم و یک جلسه گفتگوی ۹۰ دقیقهای که نوار آن خوشبختانه پیاده شده. امیدوارم بتوانم آن گفتگو را با اجازه خانوادهشان منتشر نمایم.
صادق زیباکلام؛ بلوطستان
با سپاس از جناب دکتر که مطلب بالا را به منظور استفادهی مخاطبان فرهیخته برای بلوطستان ارسال کرد.