مدتهاست بحث کمآبی شهرستانهای کوهدشت و رومشگان مطرح و هر کسی به فراخور کار و شغل خود در سطوح مختلف با این مسئله روبهروست. مشکل کمآبی که گریبانگیر این منطقه شده و تبدیل به دغدغه اکثریت مردم، ظرف یک دهه گذشته کشاورزان و هماکنون بهدلیل کمبود آب شرب تقریباً تمام شهر و روستانشینان را در بر میگیرد. در این باره چند سوال به ذهن متبادر میگردد که جوابشان مسئله را روشنتر میسازد.
آیا این مشکل جدی است؟ تا چه اندازه؟ راهکار آن چیست؟ وظیفه ما در قبال آن ؟ و… شاکله اصلی این مطلب را نیز بر مبنای جواب به همین رقم سوالات قرار داده باشد که مفید و موثر افتد.
تقریباً بیش از ۹۰ درصد منابع آب چه سطحی و چه زیرزمینی، صرف امور کشاورزی میگردد که شهرستانهای کوهدشت و رومشگان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. متاسفانه بجز قسمتی در دربگنبد و محدودههای کوچک در زیرتنگ سیاب و رماوند که از آب سطحی برای آبیاری مزارع و باغات استفاده میکنند، مابقی سطح زیر کشت اراضی منطقه بهوسیله منابع آب زیرزمینی مشروب میشوند که سطح زیر کشت اراضی آبی نسبت به میانگین کشوری فاصله بسیار دارد.
گفته میشود ۱۰ درصد سطح زیر کشت اراضی این دو شهرستان آبیست که تقریباً کمتر از نصف میانگین استانی و یک چهارم میانگین کشوریست (میانگین استانی حدود ۲۵ و کشوری ۴۲ درصد است) نکته اول اینکه این آمار با واقعیات موجود تطابق ندارد. شاید چند دهه پیش ده درصد سطح اراضی منطقه آبی بود ولی هم اکنون کمتر از مقدار ذکر شده میباشد. درصد کشت محصولات آبی بر اساس تخصیص صادر شده منابع آب، چه سطحی و چه زیرزمینی محاسبه میشود که با نگاه اجمالی به استحصال آب از این منابع کاملاً مشخص است که فاصله معناداری بین آب استحصالی با تخصیص صادره وجود دارد. در بازدیدهای میدانی بجز تعداد بسیار معدودی از چاهها در سطح منطقه بهخصوص دشت مرکزی کوهدشت مشاهده میشود که چاهها عمدتاً با لیتراژی بسیار کمتر از تخصیص صادره مشغول فعالیت هستند، که به همین میزان نیز باید کاهش سطح اراضی آبی را متصور بود. در سایر دشتها نیزوضعیت مشابه است. در سال آبی ۹۴-۹۵ بهدلیل بارش مکفی در سطح منطقه عمدتاً غلات احتیاج به آبیاری تکمیلی پیدا نکردند و کشت بهاره و تابستانه که ذرت و چغندر و صیفیجات و … را شامل میشود حدود ۳۵۰۰ هکتار -طبق اظهارات جهاد کشاورزی- که بخش قابل توجهی از این مقدار در مناطقی از جمله دربگنبد و رماوند که از آب رودخانه سیمره استفاده میکنند برآورد شده (در صورت احتیاج غلات به آبیاری بهصورت خوشبینانه بین ۱۰ تا ۱۲ هزار هکتار بصورت تکمیلی آبیاری میشوند) که این آمار فاصله بیشتر سطح زیر کشت محصولات آبی منطقه با میانگین کشوری و استانی را با رقم اعلام شده نشان میدهد.
نکته قابل تامل و دردناک اینجاست که با وجود بارشهای مکفی و بالاتر از میانگین درازمدت در سال آبی جاری و عدم آبیاری غلات در اکثر مناطق بهدلیل پراکنش بارش متناسب و بهموقع، کشت تقریباً ۳۵۰۰ هکتاری محصولات در بهار و تابستان که معادل ۷۵/۱ درصد اراضی منطقه میباشد، بازهم طبق اندازهگیری باعث بهبود حجم و سطح سفرههای زیرزمینی منطقه نشده و در بعضی مناطق مجدداً افت سطح آبهای زیر زمینی را شاهد هستیم. تصور این که چنانچه طبق تخصیصهای صادره کل سطح اراضی آبی مورد بهرهبراری قرار میگرفت، مورد تأمل بوده و نتایج قابل حدسی را میتوان انتظار داشت که نشان از فقر بسیار شدید منابع آب، بهخصوص منابع زیرزمینی که عمده منابع آبی مورد استفاده میباشد دارد.
علل مختلفی باعت بهوجود آمدن وضع موجود شده که میتوان به عدم مطالعه دقیق در میزان حجم سفرهها و واگذاری، تخصیص، استفاده بیرویه توسط مالکین چاهها و … اشاره کرد که البته مختص دهههای گذشته است. مسلماً بارشهای مکفی در سالهای متمادی و آینده در صورت تحقق، میتواند قسمتی از کمبود آب سفرههای زیرزمینی منطقه را جبران نمیاد، هرچند که بهدلیل نوع بافت خاک منطقه و نوع بارش که عمدتاً بصورت باران میباشد حجم سفرهها با سرعت کمتری نسبت به سایر نواحی افزایش خواهد یافت. با فرض تحقق بارش مکفی و درازمدت و شرایط ایدهال نیز مانند چند دهه پیش حداکثر میتوان همان ده درصد سطح اراضی آبی محقق شود (ذکر شد در سال آبی جاری با وجود بارندگی موثر و مکفی و با پراکنش خوب و بهموقع نیز در بعضی مناطق افت سطح آب را شاهد بودهایم که با میانگین کشوری و استانی فاصله زیادی دارد.) با وجودی که شغل اکثریت قریب به اتفاق مردم منطقه کشاورزی میباشد پیشنهاداتی از جمله مسئله ممنوعیت کشت بهاره و تابستانه، ممنوعیت کشت گیاهان با آببری بالا مثل ذرت و چغندر و … مطرح میشود. جدای از چنین ساز و کاری، واقعیت موجود این است چنانچه بخواهیم سطح سفرههای زیرزمینی خود را در حد کنونی و همین حجم برای نسل بعد حفظ نماییم و با در نظر گرفتن بارندگیهای مکفی و مناسب و شرایط ایدهال باید چند کار را انجام داد ۱- کاهش قابل ملاحظه سطح اراضی آبی بهوسیله بازنگری درمیزان تخصیصهای صادره ۲- ممنوعیت کشت گیاهان با آببری بالا. جدا از مباحث حقوقی انجام این کارها، سوال اینجاست آیا شدنیست؟
امکان فشار بیشتر به کشاورزان که قاطبه مردم منطقه میباشند و راه ارتزاق آنها کشاورزیست و کشاورزی بدون آب و دیم کاری چندان مقرون به صرفه نیست بیش از این وجود دارد؟ جواب مثبت است. مسلماً بله زیرا تنها منبع تامین آب شرب مردم شهر، بخشهای تابعه و روستاها، منابع و سفرههای زیرزمینی میباشد که حتماً اولویت با شرب و بهداشت مردم است. با این توضیحات آیا در صورت انجام مراحل فوق امید به بهبود در وضعیت منابع آبی وجود دارد؟ و آیندهای بهتر در انتظار است؟ واقعیت خیر یا حداقل مطلبی به ذهن نگارنده نمیرسد زیرا در خوشبینانهترین حالت و با کم کردن و بازنگری در میزان تخصیص و محدود کردن کشت انواع گیاهان با آببری بالا فقط میتوان سطح سفرههای را در همین حد نگه داشت و ذخایر اندک باقیمانده را برای نسلهای بعد حفظ کرد ( توضیح داده شد با درصد کاشت کم اراضی آبی نسبت به تخصیص صادره، با وجود بارندگی خوب باز هم افت سطح آب را شاهد هستیم) و روند قابل بهبود و گسترشی را نمیتوان متصور بود. البته نه تا زمانی که بین دو رودخانه مهم، دائمی و پر آب قرار داریم، نه تا زمانی که تخصیص آب سد معشوره را داریم. استان لرستان در بحث معشوره دارای تخصیص آب میباشد. تخصیص آب در شرایط کنونی کلمه و بهتر بگوییم سندی بسیار با ارزش است که با هیچ امتیاز دیگری قابل توصیف و تشابه نیست. هرچند که اگر تماماً نیز اختصاص یابد و ۳۶۰۰۰ هکتار از اراضی منطقه هم مشروب شوند و با احتساب ده درصد قبلی که هم اکنون بهمراتب کمتر است، باز ۱۰ درصد از میانگین کشوری کمتر خواهد بود. قریب به اتفاق ده درصد تخصیص قبلی منطقه نیز در صورت انتقال آب معشوره عملاً از بین رفته و تحت پوشش آب انتقال یافته قرار میگیرد و در واقیعت نمیتوان آن را محاسبه نمود.
حال در شرایط فعلی و با وجود چنین سند ارزشمندی برای کل استان لرستان و با در نظر گرفتن بیشترین آمار بیکار ی و تحصیلکرده بیکار این مناطق که رتبهی نخست را در سطح کشور دارد، همچنین از بین رفتن سفرههای زیرزمینی، بیم مهاجرت و… شاهد ابراز نگرانی در منطقه پاییندست مبنی بر کمبود آب برای آن منطقه در صورت تحقق انتقال آب سد معشوره میباشیم که برای به ثمر نشاندن این امتیاز ارزشمند که بهجز منطقه کوهدشت و رومشگان متضمن آب دائمی برای شهرستانهای دوره و پلدختر و منتفع شدن نورآباد و الشتر در سایر ابعاد است مسئله را پیچیدهتر و باعث تأخیری خودخواسته در اجرای آن خواهیم بود. البته نگرانیهای مردم در پاییندست باید رفع و درست پاسخ داده شود که حق طبیعی مردم آن سامان میباشد، هرچند که از هم جدایی نداشته و رسم و زبان و فرهنگمان یکی است. در این خصوص ذکر چند نکته به روشن شدن مسئله کمک خواهد کرد ۱- تخصیص لرستان از کشکان به حز تخصیص شهرستانهای کوهدشت و رومشگان از سد معشوره چقدر است؟ و آیا این تخصیصها با احداث سد معشوره از بین خواهد رفت؟ ۲- آیا در زمان مطالعه، تخصیصهای پاییندست و دبی زیست محیطی رودخانه در نظر گرفته نشده است؟ ۳- آیا انتقال قسمتی از آب این سد از دریاچه پشت سد و نه رودخانه و پاییندست باعث خشک شدن رودخانه و در نتیجه قطع آب و بایر شدن زمینهای پاییندست طبق گفته دوستان خواهد شد؟ ۴- آورد سیلاب و دبی درازمدت این رودخانه چقدر است؟ ۵- با وجود اینکه هماکنون سدی وجود ندارد پس چرا در سال گذشته رودخانه کشکان قبل از رسیدن به شهر پلدختر در تاریخ ۲۰ تیر ماه ۹۴کاملاً خشک شد که در جراید و خبرگزاری های سطح کشور و صدا و سیما هم به کرات انعکاس داده شد؟ و سوال جدیتر که شاید تلکیف همه ما و وضع موجود را روشن نماید اینست که چه چیز باعث جلوگیری از خشک شدن باغات پلدختر و روستاهای حاشیه رودخانه و همچنین مرگ کشکان در آن زمان شد؟ آیا جز سد کوچک ایوشان؟ مگر نه اینکه رهاسازی آب در همان تاریخ از سد ایوشان به درخواست نماینده محترم وقت پلدختر برای جلوگیری از خشک شدن مزارع و باغات پلدختر صورت پذیرفت؟ بهرهبرداری سد ایوشان برای اراضی پاییندست خود در منطقه خرمآباد است و برای حاشیه رودخانه کشکان و پلدختر که فاصله بسار زیادی دارد تعریف نشده اما همین سد کوچک ۵۲ میلیون مترمکعبی که ظرفیت آن هم تکمیل نبود نه تنها پاییندست خود را سیراب نمود بلکه با رهاسازی کمتر از ۱۰ میلیون متر مکعب آب، -تاکید میگردد کمتر از ۱۰ میلیون مترمکعب آب- از خشک شده باغات و متضرر شدن مردم پلدختر و حاشیه رودخانه به سمت بالا جلوگیری کرد و نوشدارویی شد برای منطقه. حال تصور کنید سدی به نام و حجم معشوره وجود داشت. آیا تضمین و پشتوانهای بهتر برای پاییندست، حاشیه کشکان و مخصوصاً پلدختر نبود؟ قطعاً انتقال آب سد معشوره بهدلایلی که در بالا ذکر شد و بسیار دلایل دیگر که با طولانی شدن مطلب از آن صرف نظر میگردد، نه تنها حق مسلم مردم میباشد بلکه تنها راه برونرفت شهرستانهای کوهدشت و رومشگان در زمینه منابع آب و سایر ابعاد اقتصادی، اجتماعی و همچنین پشتوانهای محکم و غیرقابل جایگزین برای پاییندست اعم از پلدخترو دوره و …. خواهد بود.
واقعیت این است که از نظر آمایش سرزمینی مورد دیگری را نمیتوان برای این مناطق متصور بود. انتقال آب به کوهدشت و رومشگان را باید حیاتی و مرتبط با وجود این شهرستان در آینده و نسلهای بعد در نظر گرفت و نه افزایش سطح رفاه مردم محروم این مناطق که شایستگی این تخصیص بحق را دارند و خواهان استمداد از طرف هماستانیهای عزیز برای نیل به این مقصود میباشند. یقیناً مردم این مناطق راه برونرفت از این شرایط را به قیمت در بحران قرار دادن سایر مناطق و بخشهای استان لرستان نمیدانند که اگر چنین بود بر مواضع بهحق خود اصرار نمیکردند. تبعاً تبادلنظر دراین خصوص میان قشر دانشگاهی و متخصص این استان برایاطمینان خاطر از احداث این سد و انتقال آب آن به میزان تخصیص اخذ شده که جز کامیابی برای کوهدشت، رومشگان، پلدختر، دوره چگنی، الشتر و نورآباد و در مجموع کل استان لرستان نخواهد داشت. بهصورت علمی و براساس مدرک برای رفع نگرانی عزیزان لازم است. هرچند که توقع این است در این خصوص فرصتسوزی برای کل استانی که پرآبترین استان بعد ازاستانهای شمالی کشور و در مجموع سومین استان پر آب کشور است صورت نگرفته و درصد کوچکی از آب تولیدی و جاری به خود استان لرستان اختصاص یافته وهمگی یکصدا و ید واحده شاهد به ثمر نشستن این پروژه با کمک همدیگر باشیم.
انشاالله در آینده درخصوص نوع تخصیص، میزان آورد رودخانه و دبی گذری از رودخانه کشکان، مرتبط با این پروژه مطالب دقیقتری نگاشته خواهد شد.
مهندس احسان فتاپور
(مدیرمنابع آب شهرستان کوهدشت)
اشاره: این مطلب در بلوطستان شماره ۱۳ تاریخ نوزدهم بهمنماه ۱۳۹۵ چاپ گردید.