شما اینجا هستید
سیاسی » شبیخون به مردم‌سالاری

اختصاصی بلوطستان* اگر تمام سیستم‌های اجتماعی-سیاسی مدل‌های برای تصمیم‌گیری باشند، هدف نهایی از این مدل‌سازی‌ها چیزی جز رسیدن به بهترین تصمیم در جهت پیش‌برد اهداف مشترک نخواهد بود، از همین‌رو تکرار تصمیم‌های غلط و تعداد اشتباه‌های پیاپی به معنی خطا در طراحی و اجرای این مدل‌ها و سیستم‌ها خواهد بود.  به یاد دارم در شعری گفته بودم «مازیار باشی یا مهزیار/ روزبه یا سلمان/ ایرانت ویرانی به خود نخواهد دید/ اما مردم‌سالاری باید میم  داشته باشد / تا رستم علی مفهوم سیاوش ابراهیمی را ادراک کند»با آن‌که همواره نگران بودم که در مدل مردم‌سالاری دینی جایگاه حاکمیت -که با شرع پیوند خورده است- به درستی رعایت نشده باشد، اما نگرانی بیش‌ترم پیش‌روی مردم‌سالاری به سمت حاکمیت و درنوردیدن مرزهای آن به بهانه‌ی عقلانیت جمعی بود.

 نگاهی به تجارب مشروطیت از سال‌های واپسین امپراطوری عثمانی و انقلاب‌های فرانسه و دیگر انقلاب‌های اروپایی میرایی حاکمیت را در مقابل گسترش مردم‌سالاری به صورت یک فرایند تکراری و انکارناپذیر به نمایش می‌گذارد، که البته بیش از هر کس علایق و خواسته‌های لیبرالیستی سرمایه‌داران و نوکیسه‌ها و تازه‌به دوران‌رسیده‌های جوامع تازه به اقلیمِ مدرنیسم پای نهاده را تامین می‌نمایند، با این تفاوت که در آن نمونه‌های تاریخی از نگاه حقیر هیچ مرز غیرقابل‌عبور و هیچ خط‌قرمز بازدارنده‌ی حقیقی وجود نداشت و حال آن‌که در حاکمیت نظام‌اسلامی ما مشروعیت مردم‌سالاری نیز از آبش‌خور مشروعیت حاکمیت فقیهان آب می‌خورد و اساساً مشروعیت آن فی‌حدذاته با چالش‌های بحث‌برانگیزی مواجه است که البته حقیر آن را به دلایل متعدد -که ذکر آن در این مجال مناسب نیست-، بالاصاله ثابت و انکارناپذیر می‌دانم،*

اما همواره این خطر وجود داشته و دارد که قدرت در ضمن مردم‌سالاری به دهان مردم مزه کرده و به سمت نوعی مردم‌سالاری لجام‌گسیخته که حاصل آن نوعی استبداد پائین به بالا و منتشر و مشروعیت‌یافته بر اساس اعمال سلیقه عموم مردم بر سلایق حاکمیتی ولو غیرمنعبث از عقلانیت خواهد بود. این مهم به اضافه‌ی اعمال فشار و نفوذ در تصمیم‌گیری حاکمیت بدون تغییر ساختار و بر اساس منافع سطحی عموم مردم همواره یکی از نگرانی‌های حقیر را در سال‌های اخیر تشکیل می‌داد، اما گمانم بر این نبود که برخی این تجاوز عوام‌فریبانه را با سوار شدن بر موج خواست‌های لج‌بازانه‌ی مردم به یک سبک بازگشت یا ادامه‌‌ی حضور در حاکمیت در مقابل هرم طبیعی آن تبدیل نمایند، روشی که در سال‌های پایانی دفاع مقدس کلید خورد و در برجام به بلوغ زودرس رسید و با تئوری فشار از بیرون و تردید از درون به  اوج رسید.

همیشه بر این باور بودم که در جهان سیاست هم هر عملی را عکس‌العملیست مساوی با آن و در خلاف جهت آن هم‌چنان که همواره روی دیگر سکه‌ی تفریط، افراط بوده است و این‌چنین بود که می‌خواستم بدانم واکنش طبیعی آن با تکیه بر مردم‌سالاری چگونه کلید خواهد خورد و آن‌چه شگفتی مرا برانگیخت عکس‌العمل انقباظی حاکمیت در ترسیم این حریم‌شکنی است، نمی‌دانم این حرکت در کدام بخش از هَرَم حاکمیت شکل گرفته و در کدام اتاق فکر کلید خورده است، سال‌هاست که عادت کرده‌ایم هر فروریزش تصمیم از بالا به پائین را به رأس هرم نسبت داده و خود را در مقام تردید و سؤال تبرئه نمائیم، اما  تردیدی نداشته‌ام که برخی از تصمیمات فروریخته‌ از قوام و استحکام کافی برای انتساب برخوردار نبوده و نیستند.

حتی گاهی در شرایطی ممکن است موافقت با برخی تصمیمات‌ ناگزیر باشد و برای بازگرداندن قطار بر ریل خود و ایجاد تعادل در میان حاکمیت بالا به پائین و مردم‌سالاری از پائین به بالا چاره‌ای جز آن نباشد و حقیر نیز به ناچار با آن موافق باشم یا نتیجه‌ی آن به نفع کسانی باشد که استمرار نظام با آنان آسان‌تر محقق خواهد شد، اما حقیر نام این تصمیمات را انقباض‌ناگزیر برای گریز از تنش و هرج و مرج می‌گذارم.

پس از این مقدمه‌ی لازم، حال سوال این است که ابتدا تا چه اندازه در شرایط  ناگزیر هدف سیستم و مدل‌سازی برای تصمیم‌سازی بهینه برای حفظ اسلام عزیز و نظام و عموم مردم، اتفاقاتی می‌افتد و ثانیاً شرایط ناگزیر اگر در اثر افراط و تفریط و قصور و تقصیر همین تصمیم‌سازان اتفاق افتاده باشد، آیا اضطرار و ناگزیری می‌تواند گناه تصمیم‌ناگزیری و غیربهینه و صدمات مردم‌سالاری را از دوش آنان بردارد!

و بالاخره نگرانی آخر حقیر آن است که اگر این روش تصمیم‌سازی به یک عادت ثانوی تبدیل شود، پس از تغییر شرایط، چه تضمینی خواهد بود که کار به کارخانه‌ی خود برگرد، خلاصه آن‌که همان اندازه که باید در زیاده‌خواهی مردم‌سالاری نسبت به حق حاکمیت و تحمیل نگران بود به همان اندازه باید نسبت به کم‌رنگ شدن مردم‌سالاری و تغییر قوام آن حساس و دل‌نگران شد، هرچند امیدوارم مردم در هر شرایطی بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ نمایند، بر آنم که این ناچاری چیزی را از قصور و تقصیر آفرینندگان آن نخواهد کاست چرا که «ما یرجع بالاخره الی الاختیار فهو بالاختیار»

خداوند ما و بشریت را از گردونه‌ی تصمیمات به ناچار مبتنی بر بی‌مبالاتی پیشینیان و دست‌درکاران منجر به اضطرار نجات دهد و طعم تصمیم‌آزادانه ناشی از فقاهت و استنباط و عقلانیت جمعی تؤأمان یا تصمیم‌آفرینی معصومانه را بچشاند و ناکام از این دنیای بی‌اعتبار نمیراند.

والله ولی التوفیق وعلیه التکلان

پانوشت: *همانند مفهوم آیه ی اذا قضی الله رسوله شیئا فلیس لهم الخیره»۳۶ احزاب و«النبی اولی بالمومنین من انفسهم»۶ احزاب که اثباث اختیار در غیر ما قضی الله و الرسول ولایت مومنان را بر نفس خود و صرف اولویت پیامبرش می نمایند.

✍آیت‌الله محسن حسن‌زاده لیله کوهی؛ بلوطستان

  1. ناشناس

    چقدر به خودش احترام گذاشته؟
    ایت الله!!!!!!!! شکسته نفسی فرمودی! العظماش هم می ذاشتی

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان