شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » آیا پیامبراکرم(ص) به شهادت رسیده است؟/سیدمحمدصادق محمدی وفایی

برخی ازاهل­سنت بیماری ذات­ الجنب(سینه ­پهلو) و یا تب شدید را علت رحلت پیامبراکرم(ص)دانسته اند.برخی دیگر فقط نوشته اند مریض شد و فوت کرد . اما علت مریضی چه بوده است روایات متعددی وجود دارد. …

بسم الله الرحمن الرحیم
نکات پنج گانه به مناسبت رحلت پیامبر اکرم(ص)
آیا پیامبراکرم(ص)به شهادت رسیده است ؟ در چه تاریخی؟ پاسخ این دو پرسش را در قالب نکات زیر تقدیم می ­کنم :
نکته اول
برخی ازاهل­سنت بیماری ذات­ الجنب(سینه ­پهلو) و یا تب شدید را علت رحلت پیامبراکرم(ص)دانسته اند. بعضی دیگر فقط نوشته اند مریض شد و فوت کرد . اما علت مریضی چه بوده است روایات متعددی وجود دارد.
برخی مریض شدن او را ناشی از سحر یهود می­ دانند و ابن­ سعد بیشترین روایات را در این باره نقل کرده است.گروهی از علمای اهل ­سنت تاثیر سحر را بر پیامبر پذیرفته ­اند.اما شیعه ومعتزله مسحور شدن پیامبر را قبول ندارند .
شیخ طوسی فرموده ­اند قصه گویان نادان سحر شدن پیامبر را روایت کرده ­اند.کسی که سحر شود عقلش را از دست می دهد و خداوند در آیات هشتم و نهم سوره فرقان مسحور شدن پیامبر را رد کرده است.
فخر رازی از علمای اهل­سنت می گوید خداوند در مورد دین و عقل رسول خدا(ص) از او محافظت می­ کند اما این که به واسطه سحر بیماریی در بدن پیامبر ایجاد شود بعید نیست.
اکثر اهل­ سنت معتقدند شهادت پیامبر(ص) به واسطه غذای مسموم زنی یهودی به نام زینب دختر حارث بوده است.بخاری از عایشه نقل کرده است:«رسول خدا(ص) در مرضی که با آن مرض از دنیا رفت می فرمود: ای عایشه ! دائماً درد غذایی که در خیبر خوردم را احساس می­ کنم و حال وقت آن است که رگ قلبم از آن سمّ قطع شود».
بیهقی نیز از عبدالله بن مسعود نقل کرده است«ا گر نُه بار قسم بخورم که رسول­ خدا (ص) کشته شده، برای من بهتر است از این که یک بار قسم بخورم که او کشته نشده است، و این به خاطر آن است که خداوند او را نبی گردانید و شهید کرد».
نکته دوم
احدی از علمای شیعه نگفته است،حضرت پیامبر(ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. بلکه مشهور و معروف در میان علمای شیعه نیز شهادت آن حضرت است.علمای بزرگی چون شیخ مفید،شیخ طوسی،مرحوم مجلسی،علامه حلی و مرحوم اردبیلی بر این باورند که آن حضرت درسن ۶۳سالگی مسموم و به شهادت رسید ه است.
دو دلیل شیعه بر شهادت آن حضرت :
۱-رسول خدا (ص) فرمودند:«ما من نبیٍّ أو وصیٍّ إلا شهیدٌ»، «هیچ نبی و یا وصی نیست مگر این که شهید می شود .
۲-سلیم بن قیس هلالی از عبدالله بن جعفر نقل می کند که رسول خدا (ص) خطبه ای خواندند و فرمودند: «ای مردم! زمانی که من شهید شوم،علی أولی به نفس شماست، و زمانی که علی به شهادت برسد، فرزندم حسن أولی به نفس مؤمنین است و وقتی فرزندم حسن به شهادت برسد، فرزندم حسین أولی به نفس مؤمنین است و زمانی که فرزندم حسین به شهادت برسد،فرزندم علی بن حسین أولی به نفس مؤمنین است، با وجود او امر به دست مؤمنین نیست.سپس رو کردند به علی (ع) و فرمودند:
یا علی! تو او را درک خواهی کرد پس سلام مرا به او برسان. و زمانی که او به شهادت برسد، فرزندش محمد أولی به نفس مؤمنین است و تو یا حسین! او را به زودی درک خواهی کرد، پس سلام مرا به او برسان. سپس بعد از محمد مردانی هستند یکی بعد از دیگری و با وجود ایشان امر در اختیار مؤمنین نخواهد بود و این فرمایش را سه مرتبه تکرار کردند و فرمودند: هیچ کدام از ایشان نیست مگر این که أولی به نفس مؤمنین است، با وجود او امر در دست مؤمنین نیست، همه ایشان هدایت گر و هدایت شده اند، نُه نفر از فرزندان حسین.پس علی بن ابی طالب (ع) ایستاد و در حالی که گریه می کرد، فرمود: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا! آیا کشته می شوی؟!
حضرت فرمود: بله، به وسیله سمّ به شهادت می رسم، و تو با شمشیر کشته می شوی و محاسنت از خون سرت خضاب می شود و فرزندم حسن نیز با سمّ کشته می شود! و فرزندم حسین با شمشیر کشته می شود، او را ظالم پسر ظالم! …منافق پسر منافق می کشد».
نکته سوم:
هرچند اکثریت شیعه و اهل تسنن معتقدند خاتم رسولان الهی بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است ولی در این که چه کسی او را مسموم کرده است اختلاف دارند.اهل سنت غذای مسموم یهود را،علت شهادت ذکر کرده­ اند ولی از علمای شیعه اقوال متفاوتی نقل شده است.
مرحوم مجلسی در بحار از اعتقادات مرحوم صدوق نقل کرده است که اعتقاد ما این است آن حضرت در غزوه خیبر مسموم گردید و رحلت کرد. آیت الله سبحانی نیز در فروغ ابدیت رحلت پیامبر را به غذای مسموم یهود نسبت داده است.
مرحوم علامه حلی در کتاب المنتهی می‌نویسد : اما این که چه کسی و در چه زمانی آن حضرت را سمّ داده است،همانند بسیار دیگر از زوایای زندگی آن حضرت برای ما روشن نیست .
برخی از اخبار و نقل ها نیز حکایت از آن دارند که پیامبر گرامی اسلام توسط منافقین مسموم و به شهادت رسیدند.
مرحوم مجلسی درجلد چهارم حیات القلوب در باب۶۴ نوشته­ اند غذای مسموم باعث رحلت رسول الله(ص) شده است.و برخی از نویسندگان می گویند هرچند آن حضرت مسموم و به شهادت رسیده است ولی به ادله­ ی زیر غذای آن زن یهودیه نمی­ تواند علت شهادت آن حضرت باشد :
دلیل اول :
جریان سم دادن زن یهودیه به پیامبر(ص) مربوط به اوایل سال هفتم هجری است، و شهادت او در سال یازدهم هجری بوده است. تأثیر سمّ معمولاً تا چهار سال باقی نمی­ ماند و اگر هم باقی بماند باید آثار آن در طول چهارسال به تدریج آشکار می شد، و حال آن که پیامبر از فتح خیبر تا چند روز قبل از شهادت هیچ علامتی از مسمومیت و بیماری نداشتند .
دلیل دوم:
آن زن گفت اگر محمد(ص)پیامبر باشد باید علم غیب داشته باشد و از این غذای سمی نخورد .با این وصف اگر ما بپذیریم رسول الله(ص)از آن غذا خورده است موجب طعن در نبوت و تکذیب رسالت او خواهد بود.علاوه بر این بعضی روایات که از مصادر مهم عامه نقل شده است،گویای این نکته است که خداوند پیامبر(ص)را آگاه کرد و اصلاً از آن غذای مسموم نخوردند.البته این دلیل شاید قابل خدشه باشد؛ زیرا اگرچه پیامبر(ص) اولین لقمه را بیرون انداخت ولی آن زهر خطرناک با آب دهان پیامبر(ص ) مخلوط شد و روی دستگاه های بدن آن حضرت اثر خود را گذاشت.
دلیل سوم:
اگر غذای مسموم یهود علت رحلت پیامبر(ص) بود، باید پیامبر بعد از مسمومیت از دنیا می رفت، همان گونه که «بشر بن براء» که از همان غذا خورده بود، فوت کرد.
دلیل چهارم:
چگونه بپذیریم آن حضرت بدون این که تحقیق کند از طعام زنی که برادر و شوهرش به دست او کشته شده بودند استفاده کرده است؟! ذبیحه کافر نیز مساله­ای دیگر است که باید تامل کرد که آیا آن روز تحریم شده بود یا نه؟
دلیل پنجم:
روایاتی که از اهل­ تسنن در مورد مسموم شدن پیامبر(ص) رسیده است دارای تناقض هستند، بعضی می گویند: پیامبر(ص) فرمود: «دست نگه دارید این غذا مسموم است.» و برخی می­ گویند: «گوسفند بریان به سخن در آمد و گفت: «من مسموم هستم». بعضی روایات می­ گویند: بعد از آن که پیامبر لقمه­ ای در دهان گذاشت، گوسفند بریان به سخن درآمد و گفت: «من مسموم هستم». و در بعضی روایات آمده است: «پیامبر قبل از این که از آن غذا تناول کنند، فرمودند: این غذا مسموم است. از مجموع آنچه بیان شد روشن شد که رحلت پیامبر اکرم (ص) به وسیله سم بوده است.اما این که غذای مسموم یهود بوده است یا منافقین جای تردید دارد. و حق این است که کلمه شهادت به کار گرفته شود.
نکته چهارم
اکثریت اهل­ تسنن روز ۱۲ ربیع الاول سال۱۱ هجری قمری و اکثریت شیعه،روز دوشنبه ۲۸ صفر سال۱۱هجری قمری،را روز رحلت پیامبر ذکر کرده­ اند.
هرچند مشهور علمای شیعه ۲۸صفر را روز شهادت آن حضرت می دانند ولی برخی از پژوهشگران می گویند شیخ مفید و شیخ طوسی نخستین کسانی بوده­ اند(بدون این که سندی را برای نظریه خویش ذکر کنند) شهادت پیامبر(ص)را در۲۸صفر ذکر کرده­ اند و سپس عموم عالمان شیعه از آن دو بزرگوار تبعیت کرده­ اند.
قبل از شیخ مفید و طوسى نیز،نه تنها کسى ۲۸صفر را روز رحلت ذکر نکرده است،بلکه حسن بن موسى نوبختى که از بزرگان قدماى شیعه است رحلت پیامبر(ص) را در ماه ربیع الاول ذکر کرده است. کلینى و محمدبن جریربن رستم طبرى نیز، روز وفات پیامبر(ص) را دوازدهم ربیع الاول دانسته ­اند.
شیخ عباس قمى نیز به نقل از کشف الغمه از امام باقر(ع) روایتى نقل مى کند که روز وفات پیامبر(ص) دوم ربیع الاول است. اما وى پس از نقل این روایت به دلیل موافق بودن آن با نظر اهل سنت, آن را حمل بر تقیه کرده است.
مهم تر از همه این که نظریه ۲۸صفر با مبناى شیعه سازگارى ندارد, زیرا روز غدیر خم, یعنى هیجدهم ذىحجه را چه جمعه بدانیم یا پنج شنبه درهر دو صورت ۲۸ صفر هرگز در روز ((دوشنبه)) واقع نمى شود زیرا اگر روز غدیر خم جمعه باشد با در نظر گرفتن ناقص یا کامل بودن ماه ها ۲۸ صفر در روز چهارشنبه یا پنج شنبه یا جمعه واقع مى شود و اگر روز واقعه غدیرخم را پنج شنبه بدانیم در این صورت ۲۸ صفر در روز سه شنبه یا چهارشنبه یا پنج شنبه قرار مى گیرد و هرگز در روز دوشنبه واقع نخواهد شد.از اینرو گفته شده است به نظر می رسد تاریخ رحلت پیامبر(ص) دوم ربیع الاول بوده است .
نکته پنجم:
حتی اگر گفته شود خاتم رسولان،به شهادت نرسیده است ­ازجایگاه ارزشمند و والای رسول­ الله(ص)نسبت به شهدا کاسته نمی ­شود چون مقام پیامبر(ص)،بسیار بالاتر و برتر از شهدای دیگر است؛ زیرا خداوند در قرآن کریم،اولاً: جایگاه پیامبران را بالاتر از شهداء بیان کرده است(ومَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً
ثانیاً:شهیدان به دلیل این که در راه خدا و با پیروی از رسول او، جان خود را از دست داده اند. نزد خداوند قرب و منزلت کسب می کنند؛ بدیهی است که اگر خداوند، شهدا را به دلیل پیروی از پیامبران، شایسته رحمت و ثواب بی نهایت بداند، باید خود پیامبران از مقامی بسیار والاتر و برتر برخوردار باشند.
پاورقی :
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۲۶۶، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ق
السیره النبویه، ابن کثیر الدمشقی، ج ۴، ص ۴۴۹؛ مسند أحمد بن حنبل ج ۱، ص ۴۰۸؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۱۰، ص ۱۰۹؛ مصنف، صنعانی، ج ۵؛ ص ۲۶۸٫
المقنعه، شیخ مفید، ص ۴۵۶٫ تهذیب الاحکام ، ج ۶، ص ۱٫٫ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۵۱۴٫ منتهی المطلب، ج ۲، ص ۸۸۷٫۳۲٫ جامع الروات، اردبیلی، ج ۲ ص ۴۶۳
تهذیب الأحکام – الشیخ الطوسی – ج ۶ – ص ۲
موسى النوبختى, فرق الشیعه, تحقیق محمدصادق آل بحرالعلوم (نجف, مکتبه المرتضویه الحیدریه, ۱۳۵۵ه’ ص ۲٫
شیخ عباسى قمى, منتهى الامال (ایران, انتشارات مهتاب, ۱۳۷۷ش) ج ۱, ص ۱۲۹٫
بصائر الدرجات ، ص ۱۴۸ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۴۰۵
اسرار آل محمد (ص)،سلیم بن قیس ص ۳۶۲؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۲۶۶٫
منتهى المطلب (ط.ق) – العلامه الحلی – ج ۲ – ص ۸۸۷
( نساء، ۶۹)؛ ر. ک: ترجمه المیزان، ج ‏۴، ص ۶۵۲؛ تفسیر نمونه، ج ‏۳، ص ۴۶۰

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان