ناطق نوری، سیاستمدار محاسن سفید ایران، نامی بود که تمام گروههای سیاسی ایران از او به عنوان ناخدای کارکشتهای نام میبردند که میتواند کشتی جریان مورد نظر آنها را به ساحل آرامش برساند. تجربه فوق العاده ناطق نوری در فضای سیاسی ایران به ویژه ریاست او بر دو دوره پارلمان جمهوری اسلامی باعث شده بود تا همه به ناطق به عنوان یک ناجی سیاسی نگاه کنند.
ناطق نوری برای اصلاح طلبان یک برگ برنده و برای اصول گرایان یک ناجی است. جریان چپ ایران میخواهد با ناطق نوری فتحی بزرگ را به دست بیاورد و جریان راست نیز میخواهد با ناطق بعد از شکست در خرداد ۹۲، در اسفند ۹۴ جبران شکست بزرگ را انجام دهد.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران در مورد نقش ناطق در انتخابات آینده میگوید:«احزاب اصلاح طلب از روشهای سیاسی معقول و فعالتر برای انتخابات مجلس استفاده میکنند و بعید نیست با توجه به سابقه ناطق نوری و مجموعه گرایش اصلاح طلبان این اتفاق صورت بگیرد، حرکت به سمت ناطق نوری چیز عجیبی نیست که باید هماهنگی در مورد آن باید صورت بگیرد.»
سعید حجاریان تئورسین جریان چپ ایران نیز در مورد ناطق نوری میگوید: بهنظر من حضور آقایناطقنوری در مجلس بعدی بسیار مؤثر خواهد بود و من از حضور چنین نیروهایی در مجلس بعدی استقبال میکنم»
حسین ابراهیمی عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران بر خلاف نظر فعالان سیاسی جریان چپ ایران اعتقاد دارد که :«ناطق نوری یک اصولگراست واصولگرا نیزباقی می ماند.هرچندوی هنوزازبرخی هادلخوری دارداما شخصیت شان اجازه نمی دهدچیزی رابروزدهند.»
سید رضا تقوی عضو دیگر جامعه روحانیت نیز با بیان اینکه ناطق نوری هنوز اصول گراست میگوید:« من ایشان را خارج از اصولگرایی نمیدانیم اصولگرایی را تا چگونه تعریف کنیم اگر پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب است اگر پایبندی به اصل ولایت است اگر پایبندی به جهاد و مبارزه با استکبارجهانی است اگر خط امام به تفسیر ولایت و رهبری باشد من چیز خاصی را ندیدم البته اختلاف سلیقه وجود دارد.»
همین کش مکشهای بین اصول گرایان و اصلاح طلبان در مورد ناطق نوری باعث شده بود تا «شیخ نور» تبدیل به ستاره سیاست ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری شود. شیخ نور اما در برابر تمام این واکنشها و دعوت برای حضور در مجلس دهم یک پاسخ کوتاه داد و آنهم اینکه هنوز در این باره تصمیمی نگرفتهام.
برادر ناطق نوری که تقریبا نقش سخنگوی رئیس سابق مجلس را نیز به عهده دارد، حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس را تکذیب کرد و گفت:« خودشان در این باره صحبت کردهاند و گفتهاند که من شرکت نمیکنم.»
رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی پیش از اینها نیز در واکنش به درخواستها برای حضور در انتخابات مجلس گفته بود:« : بنا ندارم در انتخابات مجلس شرکت کنم و نمیکنم و تشخیص میدهم که دراین رابطه تکلیف ندارم. ۲۰ سال نماینده بودم و ۲۰ سال پوستر بنده درسطح شهر زده شد و دیگر بس است.»
قطعا اما این سخنان نمیتوانست جریانهای سیاسی را راضی به دست کشیدن از ناطق نوری کنند اما ناگهان تمام گروههایی که نام ناطق نوری بخشی از گفتمان هر روزه آنها بود، در مورد « شیخ نور» سکوت کردند. دیگر هیچکدام از این جریانها از حضور، مدیریت و یا ریاست ناطق نوری سخن به میان نیاوردهاند. برای پیدا کردن علت این سکوت میشود دو فرضیه احتمال را مطرح کرد. فرضیه اول را میشود اینگونه مطرح کرد که ناطق نوری، پیام جدی خود را به گروه های سیاسی مخابره کرده است و به طور رسمی اعلام کرده است که حاضر نیست در زیر لوای اصلاح طلبی و یا اصول گرایی وارد کارزار انتخابات شود. به نظر میرسد ناطق نوری به آنها گفته است که دوست ندارد نام او هر روز به عنوان لیدر و سر لیست یک جریان برده شود.
فرضیه دوم اما حکایت دیگری است و آنهم اینکه یکی از این دو جریان سیاسی با ناطق نوری fi توافق رسیدهاند و سعی میکنند در یک زمان مناسب در سال آینده شمسی با اعلام این موضوع شوک بزرگی را به رقیب خود در انتخابات وارد کنند. توافق سیاسی بزرگ ناطق با اصلاح طلبان و یا اصول گرایان میتواند سونامی بزرگی را در انتخابات مجلس دهم رقم بزند. شیخ نور مقبولیت چشم گیری میان جریانهای سیاسی دارد. به طور مثال حضور او در لیست اصلاح طلبان و طیف نزدیک به دولت میتواند بسیاری از اصول گرایان را نیز به این سمت سوق دهد. ناطق نوری هنوز پدر معنوی بخشی از جریان راست ایران از جمله علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی است.
سال ۹۴ برای ناطق نوری دو حکایت گوناگون میتواند داشته باشد. او میتواند سکوت خود و ماندن در پشت پرده سیاست را حفظ کند و هم میتواند تبدیل به بمب سیاسی سال ۹۴ و انتخابات مجلس شود. قضاوت در این مورد کمی زود است و باید دید شیخ نور در سال پیش رو با درخواستهایی که به سوی او روانه میشود چگونه برخورد خواهد کرد.
تحلیلی از مصطفی داننده