اگر بیمقدمه چینی به بیان موضوع بپردازم هم برای مخاطبان و هم خودم بهتره است، از این رو به بیان ماوقع میپردازم. دیشب بچهام مریض بود، او را به بیمارستان امام (ره) کوهدشت بردم، پس از ویزیت خانم دکتر نسخه نوشت، به صندوق رفتم و مبلغ مربوطه را پرداخت کردم و داروها را از داروخانه گرفتم، […]
دست های منظر برای مادر یک قلب می شود؛ قلبی که گونه های مادر را می بوسد. مادر در خواب است. خوابی بیمار. چشم های منظر سرخ است؛ شبیه قلبی که تیر خورده باشد. از صبح مادرم را به بیمارستان آورده ایم و پزشک متخصصی بالای سر مادرم نیست. رنگ و روی پیرمرد، زرد […]