یادش بخیر زمانی که لرستان نه یک استان که یک خانواده واحد بود. دوران سربازی یا مجردی مان در شهر غریب الشتری و بروجردی و درودی و نورآبادی نبودیم؛ هرجا که یک پلاک ایران ۳۱ میدیدیم چند کیلومتر بوق میزدیم. انگار باید به او می فهماندیم که ما هم لر هستیم. یادش بخیر به دعوا […]