کاظم صفرزاده معلم فداکار لرستانی بود که شب دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۳۹۳ و در باران شدید خرمآباد و لرستان و هنگامی که مشکلی برای یکی از دانشآموزان مرکز شبانهروزی عشایری امام جعفر صادق (ع) منطقه ویسیان به وجود میآید و به دلیل عدم امکانات پس از مراجعه به در مانگاه ویسیان و ناکام ماندن در مداوای دانش آموز مصدوم در همان در مانگاه با ماشین شخصی سعی در رساندن وی به بیمارستان مرکز استان میکند که در میانه راه در منطقه شوراب، خودروی آنها گرفتار سیلاب میشود و هر ۴ سرنشین پس از تن سپردن به امواج خروشان در شبی سرد و تاریک، کشته میشوند.
اینک دو سال از آن حادثه تلخ میگذرد. شاید در نگاه اول و در روزهای نخست وقوع این حادثه همه اعم از مردم، رسانهها، جامعه فرهنگی و … از ابعاد وسیع حادثه و ایثار معلم فداکار لرستانی و جانکاه بودن این غم سخن میگفتند، نشریات، خبرگزاریها و رسانههای لرستان در رثای این غم تا توانستند نوشتند.
استاندار لرستان و مسوولین آموزش و پرورش هم لوح یادبود حک کرده و تمثالش را طراحی کرده و جلسات تحلیل حادثه تشکیل داده و بر معرفی مقصرین حادثه سیل شوراب به مردم تاکید کردند اما رفته رفته و با گذشت زمان کاظم صفرزاده گویی اصلاً وجود نداشته و ایثاری را مرتکب نشده و فداکاریاش نیز در گذر زمان به بوته فراموشی سپرده شد!
خروجی جلسات کارشناسی و بررسی علت حادثه برای مردم تبین نشد، کمتر کسی از علت حادثه و عوامل قصور در آن مطلع شدند، حتی پس از آن رگبارهای پاییزی و طوفان ۲۸مهر دیگر باران قابل توجه ایی نیز در آسمان شوراب دیده نشد و باران نیز به رسم ناخوشایند فراموشی، ویسیان و شوراب را فراموش کرد همانطوری که مجتمع عشایری ویسیان و معلم فداکار و سه دانش آموز مظلومش در بستر زمان به بوته فراموشی سپرده شدند.
غمبارتر این که پس از مدتی کاظم صفرزاده بنا بر اظهارات برخی افراد مطلع به دلیل آنچه گزارش ظاهرآ کارشناسی شده از سوی ستاد حوادث و مدیریت بحران استانداری لرستان و مجموعه استانداری قید کرده بود به عنوان مقصر معرفی و مقصرین اصلی این حادثه که در وقوع حادثه به دلایلی از جمله نبود امکانات بهداشتی و درمانی، غیر استاندارد بودن پل شوراب و قصورهای راه و شهرسازی و … دخیل بودند هیچگاه به مردم معرفی نشده و حتی کار به جایی رسید که به دلیل همین گزارش به اصطلاح کارشناسی دیه ۳ دانشآموز فقید نیز میرفت تا بر غم سنگین خانواده صفرزاده سنگینیاش را مضاعف کند.
در همان ایام انتظار میرفت که عوامل قصور در حادثه یا مقصرین به مردم معرفی شوند اما نشدند، کاظم شد مقصر حادثه و حتی مسوولین ذیربط هیچگاه شایعه مقصر بودن کاظم صفرزاده در حادثه شوراب را تکذیب نکردند.
ساسان والیزاده از لرستانیهای مقیم تهران است که هم اکنون سمت مدیرکلی روابط عمومی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده دارد سال گذشته به دلیل درج مطلبی از اینجانب(عباس دارایی) در نقد محسن رضایی گلایههای تقریباً قابل قبولی را در یک گفتوگوی تلفنی با نگارنده داشت، پرده از موضوعی برداشت که نگاهی به آن میتواند نوع برخورد برخی مسوولین را در قبال این حادثه تبیین کند.وی در آن گفتگو گفت:” برخی مسائل باعث شده که صداوسیمای لرستان از انعکاس واقعیات صرف نظر کند که بنابه دلایلی نمیتوان آنها را بازگو کنم.”
والیزاده تصریح کرد:” رضایی شخصیتی دلسوز و کارکشته و عاشق خدمت به مردم است، در سفر اخیر به لرستان من به اتفاق شهرام گیلآبادی همراه آقای محسن رضایی بودیم. ”آقا محسن” ۴ سال بود که مدام میخواست در مراسم عزاداری مردم خرمآباد شرکت کند اما هربار این امر محقق نشد تا این که امسال از ایشان دعوت کردیم و الحمدلله این سفر عملی شد.”
وی گفت:” در بین راه موضوع سانحه دلخراش مرگ معلم فداکار و دانشآموزانش را به محسن رضایی منعکس کردیم، ایشان بسیار متاثر گردید و همانجا پرسید خانوادهاش پلدختر است یا خرمآباد؟ میخواهم به ایثار و فداکاری کاظم صفرزاده ادای احترام کنم.”
والی زاده اظهار داشت: “با مجموعه استانداری و صداوسیما هماهنگ کردیم که به طور مشترک همراه با آقای رضایی، استاندار نیز در منزل زندهیاد کاظم صفرزاده حضور پیدا کنند اما آنها به دلایلی حضور پیدا نکرده و گفتند استاندار خودش میخواهد به منزل این معلم فداکار برود.”
وی گفت: “برخی دوستان گفتند اگر رضایی به دیدار خانواده این معلم فداکار برود و دیدار خبری شود مساله حضور احتمالی استاندار لوث میشود، حتی به رغم اصرار ما، صدا وسیما این دیدار را خبری نکرد و حضور یک شخصیت تراز اول ملی در منزل معلم فداکار لرستانی را رسانهای نکردند.”
والیزاده افزود حضور محسن رضایی در منزل کاظم صفرزاده نشاندهنده توجه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به ایثار معلم فداکار لرستانی بود، بنابراین شایسته در پردازش به رویدادها این موارد نیز بیان شود.”
شاید تعمق و تامل در این گفتههای والیزاده بتواند به خوبی بیانکننده نوع نگاه ما لرستانیها به رخدادهای پیرامونی باشد و صد البته از دل همین نگاههای فاقد مسوولیت است که ریزعلی خواجوی با حرکت فداکارانهاش سالهای متمادی قهرمان و اسطورهای میشود که در کتابهای درسی اقدامش تا حد یک حماسه پاس داشته میشود و حتی پطروس نوجوانی که اصلاً وجود خارجی هم نداشته به درسی در کتابهای ابتدایی قدیم تبدیل میشود و سال گذشته نیز یک درگیری بین دو تیم والیبال تهرانی و ارومیهای در اثنای مسابقات لیگ برتر والیبال کشور و ضرب و شتم چند تماشاگر ارومیهای در این مسابقه به مجلس کشیده شده و نماینده ارومیه خواهان معرفی مقصرین آن درگیری کاملاً طبیعی و اتفاقی میشود، اما کاظم ما خودش و حماسهاش در بستر زمان و رودخانه شوراب فراموش میشوند، آن طور که گویی اصلاً کاظم صفرزادهای از مادر متولد نشده است!
کاظم ما لرها از یادها رفته همان طوری که وعده آموزش و پرورش مبنی بر نامگذاری یکی از مدارس ابتدایی به نام او و قول رئیس سابق شورای شهر مبنی بر ساخت مجسمه کاظم صفرزاده توسط شهرداری و نصب آن در شهر محل تولدش پلدختر نیز به بوته فراموشی سپرده شد و شاید پس از انتشار این مطلب اصالت این وعده زیر سوال رفته و بعدها نیز تکذیب گردد.
کاظم ما با سادگی و هیبت پهلوان گونهاش رفت و سهمش شد بیان حماسهای در یادها، کاظم رفت و هیچگاه ندید چگونه ما او را فراموش کرده و آموزش و پرورشی که او به خاطر تحقق آرمان معلمیاش جانش را از دست داد بیتفاوت از کنار حماسه شوراب گذشت و تنها به نامگذاری یک مدرسه ابتدایی در پلدختر به نام او اکتفا کرد و از تحلیل، تبین و تاریخی کردن این حماسه در روز معلم عاجز است و شاید کاظم رفت چرا که نخواست ببیند چگونه محسن خشخاشی مظلوم به ضرب چاقوی شاگردش در بروجرد شهیدوار جان میدهد و معلمی سیستانی زیر آوار برای نجات دانش آموزش جان می دهد … و باز هم معلمان که دغدغه معیشت دارند، با حجب و حیا نسبت به این بیتوجهیها سخنی بر زبان نمیآورند.
کاش همه از مجتمع آموزشی غیر دولتی باغ مینوی شهرستان کوهدشت یاد میگرفتند درس تقدیر و پاسداشت حماسه کاظم صفرزاده در شوراب را که سال گذشته فراخوان بزرگ ادبی و هنری یادواره معلم فداکار لرستانی، زنده یاد کاظم صفرزاده و ۳ دانشآموز منطقه عشایری را با هدف نهادینه کردن احترام به مقام معلم و پاسداشت ایثار و فداکاری معلم فداکار را ترتیب داد و با این حرکت حداقل این پیام را دادند که “کاظم ما در هنوز اسطورهی خاطرههاست”.
روز معلم هم گذشت و کسی از کاظم صفرزاده و محسن خشخاشی در لرستان یادی نکرد. چه زود فراموش شدند و چه زود فراموشکاریم ما!
عباس دارایی/ سردبیر پایگاه بلوطستان