فرهاد (۱)
چنین که تو سنگ می آیی
فرهاد می شدم باید
آویزان ِ
کمرگاهِ
بی ستونِ
سرگرانی
که تو باشی
و نیستی
نوزدهم آذر ۱۳۹۰
فرهاد (۲)
برای فرهاد شدن
نیازی به کوه نیست
همین که تو باشی
و ریگی به کفش
و من باشم
و مهری به دل
بیست آذر نود
فرهاد (۳)
تن لیز کلمات
چفت ِ شعرم نیست
و تیشه های
کُندِ امروزی
حریف کوه نمی شوند.
حق با تو بود
برای فرهاد شدن
هزار سال
دیر آمده ام
دوازده دی ۱۳۹۰