۱۲ تیر ماه، برنامه ماه عسل میزبان سه فوتبالیست مطرح و نام آشنای کشورمان بود تا ناگفتههای زندگی خود را برای مردم بازگو کنند.
رضا عنایتی، سید مهدی رحمتی و علی رضا بیرانوند سه بازیکن با اخلاق فوتبال کشورمان، در این برنامه ابتدا به معرفی اجمالی از زندگی خانوادگی خود پرداختند.
رضا عنایتی سپس به شرحی از زندگی سخت دوران کودکی پرداخت که مجبور بود، بستنی یخی یا همان “آلسکا” را در کوچه، پس کوچههای مشهد بفروشد، تا از محل درآمد آن بتواند کمک خرج پدر کارگرش باشد.
عنایتی همچنین از دوران دستفروشی خود نیز سخن گفت که در بازار بزرگ امام رضا مشهد دست فروشی کرده است.
سپس سید مهدی رحمتی دروازبان سابق استقلال و تیم ملی نیز به بیانی از مشکلات زندگی خانوادهاش پرداخت. از اینکه با کمک مالی دوستان خانوادگی شان توانستند پول رهن منزل را مهیا کنند، تا این که با دایی کوچکش در پارکهای تهران بلال فروخته است.
رحمتی از دورانی لب به سخن گفت که در منزل پدری شان، چیزی برای خوردن نداشتند و یخچال شان نیز گاهی اوقات خالی بوده است.
احسان علیخانی مجری برنامه سپس از علی رضا بیرانوند دوازه بان اول تیم ملی امید و نفت تهران خواست که از زندگی خودش برای بینندگان برنامه صحبت کند.
بیرانوند که متولد روستای سراب یاس خرمآباد است به ضعف مالی خانوادهاش اشاره کرد که به دلیل مشکلات مالی به عروسی بستگانشان دعوت نمیشدند.
بیرانوند از روزگاری گفت که نان بربری میفروخت تا بتواند کمک خرج پدرش برای امرار معاش خانواده ۸ نفری شان باشد.
بعد از سپری کردن دوران سخت او در روستا، علی بدون اجازه پدر و مادرش راهی تهران میشود تا شاید سرنوشت خود را که همواره در مشکلات و سختیها برای او و خانواده اش بوده است را تغییر دهد.
سال ۱۳۸۵ که بیرانوند ۱۴ سال بیشتر نداشت، شب ها برای خواب به میدان آزادی پایتخت میرفت و روزها در یکی از تیمهای پایه تهرانی تمرین میکرد.
بی پولی و بی کسی علی را به شاگردی در پیتزایی میکشاند تا برای چند ساعت خواب مجبور شود ۵ ساعت در روز را فقط ظرف بشورد و شاگردی کند.
او سپس کارگر کارواش میشود که اتفاقاً علی دایی ماشینش را برای شست و شو به آنجا میبرد. ولی از روی غروری که دارد حاضر نمیشود اتومبیل مدل بالای او را بشوید.
روزگار عرصه را برای علی بیرانوند تنگ تر میکند. علی به شغلی که حتی فکرش را نمی کرد روی می آورد و رفتگر پارکها و خیابانهای تهران میشود تا از طریق درآمد آن بتواند به رویای خود که دروازه بانی در تیمهای مطرح تهرانی است برسد.
صحبت های علی آنقدر جای تأمل داشت که عنایتی و رحمتی را فقط به نگاه کردن وادا داشته بود و عنایتی به مجری برنامه گفت: فکر کردم فقط ما سختی کشیده ایم، اما در مقابل علی ما هیچ مشکلی نداشتهایم.
مجری برنامه که دوران تلخ جوان لرستانی را میشنید، نیز اظهار کرد: “بیرانوند چه گذشته عجیبی داشته است”.
آری این سرگذشت یکی از جوانان لرستانی است که مجبور شد از خانواده خود سالها دور شود و رنج خوابیدن در خیابانهای تهران را بچشد تا به رویای خود برسد.
کم نیستند جوانان برومندی که به دلیل بیکاری و ناتوانی مسئولان استان هم اکنون در شهرهای دور و نزدیک مشغول کارگری هستند و برای کسب یک لقمه حلال مشقت های فراوانی را تحمل میکنند.
امثال علی بیرانوندها در لرستان زیاد اند، اما متاسفانه با کم توجهی و بی محلیها، طعمه فراموشی مسئولان شدهاند و راه پیشرفت برای آن ها بسیار دشوار شده است
برنامه ماه عسل در سال گذشته نیز سرنوشت سه جوان دیگر لرستانی را روی آنتن برد که در بازار تهران مجبور بودند بارهای سنگین را بر دوش خود حمل کنند.
*میلاد فاضلی