شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » خدا حافظ جناب سرهنگ!


 

سرهنگ عزیز در چند روز گذشته خیلی تلاش کردم تا گفته هایت را بپذیرم. چون قرار بود رای بدهم و برای چهار سال سکان کشور را به شما بسپاریم. هر چه بیشتر حرف زدی من از تو دور تر شدم ای یار قدیمی!
از قدیم این طور برای ما جا افتاده که سیاست پدر و مادر ندارد و برای رسیدن به مقصود می توانی از هر شیوه ای استفاده کنی. اما برادر شیوه تو شیوه خوبی نبود برای رسیدن به این مقصود.
خیلی دلم می خواهد این بار اگر شاه خراسان مرا طلبید در کنار حرمش یک تسبیح شاه مقصود بگیریم و برای تو دعا کنم تا شاید به راه راست هدایت شوی. راه راست نه همان راهی که پدیده هزاره سوم را بوجود آورد و تو حالا می خواهی بدل او باشی. با این رفتارت وقتی تو را می بینم. بدنم می لرزد که نکند دوباره محمودی این بار با چشمانی رنگی در راه است.
راستی تا یادم نرفته باید سری هم به طرقبه بزنم و از بچه های قدیم آنجا حالی از تو بپرسم می گویند خدا را شکر اقوام به واسطه تو به نوایی رسیدند.خدا را شکر چون پیام انقلابی تو تبدیل کردن یک گروه نود و شش درصدی به یک گروه توانمند چهار در صدی است.
جناب سرهنگ خیلی تلاش کردم ردی از صداقت در کلامت بیابم. دیدم نمی شود. از فقر و فقرا گفتی اما خودت نشانه های چهار درصدی ها را داشتی. آفتاب اینجا گرم است و چشم های من دیگر تحمل ندارد . ای کاش عینک آفتابی ات را به من قرض بدهی حداقل برای این چند روز باقی مانده از تبلیغات را می خواهم جهان را در پشت عینک تو ببینم.
جناب سرهنگ عزیز در زمان دولت کریمه محمود خان برای اردوی زیارتی به مشهد مقدس رفتیم. دانشجویان علاقه مند بودند سری به منطقه یلاقی طرقبه بزنند و با خوردن دنده کباب معروف آنجا دلی از عزا در بیاورند. رفتیم اما نشد چون همه بچه های آن اردو جز نود و شش درصدی های بودیم و بابک زنجانی و دیگران داشتند یک گروه چهار درصدی شکل می دادند.حالا بعد از این همه سال من و همه آن دانشجویان همچنان جز اهالی نو و شش درصدی ها هستیم. اما از شما و خانواده ات خبری ندارم.خودت را نمی دانم اما از الیاس پسرت برایمان بگو.

جناب سرهنگ دوستت داریم اما نه به عنوان رئیس جمهور به عنوان برادر شهیدی که برایمان عزیز است و دردانه اشک هایش را هنوز بعد از چند سال بر روی صفحه رسانه ملی به خاطر برادر شهیدش می بینم. یاد شهدا بخیر!
جناب سرهنگ صداقت بهترین تحفه ای است که خدا به هر بنده ای می دهد. برای رسیدن به قدرت نباید این هدیه خدا دادی را نابود کنیم. دروغ چیز خوبی نیست.

عبدالرضا شهبازی/ بلوطستان

  1. مهدی اسدی

    ایشون سرلشگر هستند. نه سرهنگ درود بر قالیباف ۹۶ درصدی.
    در ضمن طرقبه یک حرف بود اقایی قالی باف با سند حرف زدند. نه سخنان بی پایه و اساس.

  2. مردآزما

    جناب شهبازی شما عینک نیاز ندارید چرا که نیاز به دیدن ندارید چون علاقه به یک کاندیدا شما را نابینا کرده است البته ترس از شکست نامزد مورد نظرتان نیز بر نابینایی افزوده است راستی از خودتان پرسیدید برای چی اینقدر دشمنی می کنید با دکتر قالیباف.
    شما عینک نیاز ندارید چون غارت صندوق فرهنگیان نیاز به دیدن ندارد
    شما عینک نیاز ندارید چون پر کردن قلب راکتور اراک نیاز به دیدن ندارد
    شما عینک نیاز ندارید چون ۸۰۰ متر زمین نیاز به دیدن ندارد
    شما عینک نیاز ندارید چون سرقت علمی پایان نامه نیاز به دیدن ندارد
    اصلا شما عینک نمی‌خواهید چون شما قصد کردید نبینید

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان