شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » دوستی در مجلس هشتم از من خواست برای رهایی از امامی از کاندیداتوری به نفع شیخ قبادی انصراف دهم!

مصاحبه­ ­ای که در پی می­ آید توضیح فراز و نشیب فعالیت جریان اصلاح طلبی شهرستـان کوهدشت در بازه­ ی زمانی سه دهه پیش تا به امروز است که ضمن آن تلاش شده است تا تاریک و روشن  اتفاقات گذشته و کیفیت موضع­ گیری فعّالان مطرح جبهه­ ی اصلاحات تبیین شود.
نمای دیگری از این متن، شبیه فراخوانی ست برای استقبال از هر جریان و تفکر اصلاح طلبانه­ ای که اشتیاق و انگیزه­ ی  ائتلاف و هم اندیشی، اولویت اول اهداف سیاسی اوست. گذشته از این، مخاطب این نوشتار سه نسل متوالی فعالان سیاسی جبهه اصلاحات است؛ امید آنکه استنتاجی روشن و به دور از حب و بغض­ های معمول  دست دهد.پیش از طرح سؤالات باید خاطرنشان کرد که جناب مومنی از فعالان سیاسی خوشنام، برجسته و تأثیرگذار در سطح شهرستان و استان هستند که بسیار مصرّانه و صادقانه در طرفداری از اصول و اهداف اصلاح طلبی پافشاری داشته و دارند. هم چنین به استناد فعالیت مستمر و مواضع محکمشان به جانبداری از جبهه­ ی اصلاحات بر همگان آشکار است که ایشان همواره دل در گرو پیروزی اصلاحات دارند؛ مضاف بر این، سابقه­ ی درخشان ایشان در مدیریت اجرایی و داشتن تعامل اجتماعی سازنده­ با اقشار مختلف جامعه از نشانه­ های اقبال عموم مردم به ایشان است که خود همواره به این برکت عنایت همشهریانش مفتخر است.

سؤال: جناب مومنی ضمن عرض سلام و آرزوی توفیق برای حضرتعالی، به عنوان اولین سؤال مشتاقیم ضمن توضیح کوتاهی در باب شروع فعالیت سیاسی­ تان درباره ­ی تندروی­ های نسل اول اصلاح طلبان که به نوعی چالشی­ ترین سؤال نسل دوم اصلاحات از آنان است چه ارزیابی و تحلیلی دارید؟
پاسخ : ضمن عرض سلام و تبریک سال جدید خدمت همشهریان گرامی­ ام و توفیق روزافزون برای مردم شهرمان در این سال، باید اینگونه آغاز کنم که تاریخ شروع فعالیت سیاسی من به سال ۱۳۶۲ و هم­زمان با اولین زمزمـــه­ های کاندیداتوری جناب آقای اسفندیارپور برمی­گردد. ضمن اینکه اختلاف سنی من با آقایان حدوداً ده سال بوده، حال پیش از توجیه یا به قول شما تحلیل موضوع تندروی اصلاح طلبان اوایل انقلاب بایستی به این نکته اشاره کنم که قضاوت در مورد هر تصمیم و یا نوع تفکری که بیش از دو دهه از آن گذشته است لزوماً باید با توجه به فضای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن دوره باشد وگرنه راه به جایی نخواهیم برد. در ادامه گفتنی است هم بنده که در حد فاصل نسل اول و دوم اصلاحات هستم و هم نسل اولی­ ها نسبتاً به تندروی­ های مورد اشاره شما اذعان داریم  ضمن اینکه باید پذیرفت که فضای کلی ایران پیوسته و یکپارچه به همین نحو بوده است؛ به گونه ­ای که بسیاری از اصلاح طلبان پیشرو کشوری که هم اکنون مورد تأیید واحترام هر دو نسل به ویژه نسل دوم هستند همان افرادی هستند که قصد مؤاخذه آنها را داریم؛ بنابراین اگر از دوره ی پوست اندازی اصلاحات یعنی سال ۱۳۷۰ شروع کنیم و به سمت نقطه نسبتاً اوج آن یعنی سال ۷۶ حرکت کنیم به این پویایی اصلاحات احترام می گذاریم و به جای مؤاخذه عقبه­ ی اصلاحات، چنین پویایی و حرکت رو به جلو را به فال نیک می گیریم.
باید اضافه کنم که وسعت دنیای مجازی این روزها و این سال­ها نیز در ایجاد  این رویه بی تأثیر نبوده، البته هستند کسانی که هنوز تأثیر آنچنانی  نپذیرفته اند یا در مقابل هر نوع تجدد و پویایی مثبتی مقاومت می­کنند. خلاصه اینکه دوستان و همفکران ما با هر سلیقه ای که داشته و یا دارند اگر بدون توجه به فضای فرهنگی اوایل انقلاب، تندروی های معمول و فراگیرشان مورد بازخواست قرار گیرد همه به نوعی متهم اند و شاید هم بی دفاع.
نکته­ ی دیگر اینکه دوستان و فعالان سیاسی نسل اول بنا به نظر لطفشان همواره می گویند تعامل سازنده­ ی شما با نسل دوم اصلاحات باعث شده که پیشینه­ ی مورد اعتراض ما نیز تا حدودی کم رنگ تر جلوه کند و محبوبیت شما به عنوان فعال سیاسی و کسی که حد واسط بین ما و نسل دومی هاست، تعامل ما را نیز با آنها  تسهیل نموده است.
 
 
 

 
سؤال: روشن است که همزمان با دور ششم مجلس شورای اسلامی، سومین شکست متوالی جبهه­ ی اصلاحات نیز رقم خورد. حال تصور عموم این بوده و هست که پشتیبانی شما و دوستانتان از کاندیداتوری آقای سوری درآن دوره چیزی جز ایجاد مانع برای حضورآقای دوستی نبوده… همچنین ورود خودتان به عرصه­ ی انتخابات در دور بعد به عنوان رقیب آقای سوری نیز می­تواند به عنوان تکمله­ ی این شکست­ های متوالی قلمداد شود؛ بدون شک توضیح شما در این مورد نیز شنیدنی خواهد بود.
پاسخ:  باید گفت که با وجود احترام خاصی که برای آقای سوری– با توجه به سوابق مطلوب و موجّه و نیز ویژگی های اخلاقی ایشان- قائلم، مسبّب و داعیه­ دار اصلی ورود ایشان به بحث کاندیداتوری کوهدشت در آن دوره جناب آقای دوستی بودند که آن هم مدلول دلایلی نظیر تعلق خاطر آقای دوستی به کاندیداتوری در خرم­ آباد و ممانعت ضمنی از حضور جناب سوری با انگیزه ­ای مشابه جناب دوستی در خرم آباد بود؛ مؤید این نکته نیز تلاش جناب دوستی برای حل مشکلات شهروندان خرم­ آبادی همزمان با دوران نمایندگی­ شان در کوهدشت بود. علاوه بر این گفتنی ست که با وجود تعریف و تمجیدهای مکرر آقای دوستی از زنده یاد جان محمدآزادبخت در باب کاندیداتوری ایشان، به یکباره در جلسه­ ای که با حضور آقایان اسفندیاری، محمد رضایی، سوری، آزادبخت و احیاناً دوستی در خرم ­آباد برگزار شد و پیش از آن نیز بنده موکدا ًو با اندکی تندی دوستانه از جناب آزادبخت  تقاضا کردم که برای کاندیداتوری خود در آن جلسه با قاطعیت اعلام حضور کنند، اما به نقل از جناب اسفندیاری در آن جلسه بنا به حجب و متانت متعارف و معمول آقای آزادبخت چیزی بیان نکرده بودند و نهایتاً به نفع آقای سوری تصمیم نهایی اتخاذ شده بود.
واضح است که با وجود اصرار دوستان بر حضور زنده یاد آزادبخت، مخالف کاندیداتوری جناب سوری باشیم و بنده مدتی از فعالیت انتخاباتی خودداری کردم اما پس از قریب دو ماه و رفت و آمد آقای سوری به کوهدشت،آقایان اسفندیاری و تیموری برای متقاعدکردن بنده جهت همکاری و شروع فعالیت از سویی و انکار قاطعانه­ ی بنده برای ادامه همکاری از سویی دیگر،درآغاز تصمیم به استعفا از مدیریت آموزش و پرورش و اعلام کاندیداتوری گرفتم اما نهایتاً تسلیم نظر اجماعی دوستان شدم و تا پایان کار- آنگونه که همگی ازتلاش­های  من درعرصه­ ی انتخابات مطلع هستند- ایستادم و سرسوزنی قصور به خود راه ندادم به این امید که جبهه­ ی اصلاحات از اهداف خود فاصله نگیرد.
چهارماه مانده به انتخابات باز اعلام کردم که با وجود تعدد کاندیداهای جبهه­ ی خودی، شکست جریان اصلاحات قطعی ست و برای تبیین تحلیلم از این مسأله، در جلسه­ ای واقع در منزل یکی از مسئولین سیاسی استان در آن برهه- و با حضور آقایان اسفندیاری، سوری و تیموری با قطعیت شکست اصلاحات را گوشزد کردم اما دوستان بنا به دلایلی بنده را به ادامه­ ی فعالیت تشویق کردند و من نیز مجدداً بنابه تمکین به نظر جمع به فعالیتم ادامه دادم .
سؤال: مایلیم که کیفیت آغاز و انجام تصمیمات و رویکردهای دوستان شما و خودتان را در مورد دور هفتم نیز بدانیم و جویا شویم که انشقاق تصمیمات جبهه­ ی اصلاحات و شکست مکررشان در این دوره معلول چه عواملی بود؟
پاسخ: در دور هفتم بنده بنا به رایزنی­ های متعدد با اصلاح­ طلبان و دوستان مصمم شدم که کاندیدا شوم؛ ناگفته نماند که در این­ خصوص آقایان اسفندیاری و تیموری به منزل آقای سوری در تهران رفتند و ماجرای کاندیداتوری بنده و دلایلی در خصوص نیامدن وی ارائه کردند که موکول به خرم ­آباد شد و بعد از مدت کوتاهی آقای سوری با دیداری که با آقای تیموری داشتند گفته بودند که حالا من نیایم آقای مومنی چه انتظاری برای فعالیت از من دارند تا جبران گذشته را نمایم و نهایتاً بنا بر این شد که جلسه ­ای در کوهدشت تشکیل و اعلام نمایند که قصد کاندیداتوری ندارند اما از آنجا که برخی از دوستان تمایلی به حضور بنده نداشتند با اصرار و سماجت جناب سوری را متقاعد به ورود به عرصه کردند و – باکمال تأسف ازیادآوری آن­ روزها- شکست مکرر اصلاحات در آن دوره نیز قطعی به نظر می رسید وبه قول امروزی­ ها نتیجه با چشم غیرمسلح نیز قابل رؤیت بود.
توضیح بنده در این مورد که به نوعی دفاعیه شبیه است اینکه در آن مقطع بارها اعلام کردم که با روی باز از ائتلاف استقبال می­کنم اما نظر برخی دوستان این بود که بنا به حدس و ظن ما حداکثر اقبال عمومی برای شما دو هزار رأی است و جبهه­ ی اصلاحات نیازی به ائتلاف با شما نمی­بیند. نتیجه­ ی کار بر خلاف تمایل دوستان و اینکه سرسوزنی از هجمه و کم لطفی­شان علیه بنده کاسته نشد، رأی قابل توجه و آبرومندانه ­ای بود که مردم نجیب شهرستان به خصوص نسل جوان و فرهنگیان و غیردولتیان در قالب آن بنده را مرهون لطف خودشان ساختند و برای همیشه ممنون و سپاسگزار آن توجه صادقانه­ ی دوستان و همشهریان هستم؛ ناگفته نماند که آرای بنده صرفاً به پشتوانه­ ی عنایت مردم بوده وگرنه از حیث عوامل اجرایی انتخابات و… دست بنده کاملاٌ خالی بود اما وجودم لبریز از امید به عنایت همشهریان. همین­جا اضافه کنم که بسیاری از دوستان و نزدیکان جناب دوستی که همراه بنده بودند هنوز که هنوز است مغضوب ایشان­ اند و من نیز از همکاری و همدلی جناب دوستی در آن دوره–به جبران تلاش شبانه روزی بنده در طی دو دوره کاندیداتوری ایشان- بسیارممنونم؛ که اگر مدیران اجرایی و هیئت اجرایی انتخابات مانع ایجاد نمی­کردند احتمال پیروزی من در دوره هفتم چندان دور از انتظار نبود.
سؤال: جناب مومنی اگر مایل باشید به همین ترتیب تاریخی، روایت دور هشتم و اتفاقات مربوط به آن را نیز بیان بفرمایید.
پاسخ: به موازات کاندیداتوری بنده و جناب سوری در دور هشتم، کار به حَکَمیّت آقای کروبی و حضور تعدادی از دوستان به اتفاق جناب منتجب­ نیا در دفتر آقای کروبی کشیده شد. طول و تفصیل این ماجرا نیز بدین گونه است که جناب دوستی پیش از حضور همگی در دفتر جناب کروبی، بنده را با حالتی نسبتاً محرمانه به گوشه ­ای فراخواندند که بنابه استدلال من برای رهایی از تداوم نمایندگی آقای امامی (نماینده وقت کوهدشت در آن دوره) بهتر آن است که شما و جناب سوری که توفیق چندانی در پیروزی ندارید از ادامه ­ی راه منصرف شوید و همگی از آقای قبادی اعلام حمایت کنیم. (ناگفته نماند که تا مدتها جناب دوستی از سعه­ ی صدر بنده و روحیه­ ی تعاملم بارها و بارها تعریف و تمجید می­ کردند)… بقیه­ ی ماجرا از این قرار است که جناب دوستی در حضور آقایان اسفندیاری، حسین خوشناموند، سوری، اکبری نسب و جمعی از دوستان با صراحت اعلام موضع نمودند با این مضمون که از آقای قبادی حمایت شود، اما نهایتاً آقای سوری نپذیرفتند و به عنوان کاندیدای اصلاح ­طلبان وارد عرصه­ ی انتخابات شدند. موضع بنده نیز روشن بود و با ورود جناب سوری تا پایان کار با ایشان به عنوان کاندیدای تفکر اصلاح ­طلبی همراه شدم. در این میان – به گواه ِگله­ مندی جناب سوری و دوستانشان ازآقای دوستی- ایشان به نقل از خیلی افراد (الله اعلم) به شکل پیدا و پنهان از جناب قبادی به انحای مختلف و سفارشات مکرر به نزدیکان و آشنایان، حمایت کردند.
 
 
 

 
 
 
سؤال: می­ خواهم گریزی به بحث کاندیداتوری ناتمام زنده یاد جان محمدآزادبخت و کیفیت انصراف ایشان در میانه­ ی راه بزنم. هم­چنین مایلم پیش از آن در مورد اشاره ­ی جناب دوستی بیشتر بدانیم که گفته بودند جناب آزادبخت را شما و دوستان نزدیکتان با هدف رقیب­ تراشی برای ایشان وادار به اعلام حضورکرده­ اید وگرنه ایشان اصولاً تمایلی به این موضوع نداشته ­اند.
پاسخ: بنده با قاطعیت اعلام می­کنم که وادارکردن زنده یاد آزادبخت به کاندیداتوری- به رغم بی میلی ایشان- و تمام حرف و حدیث مشابه این، کذب محض است؛ توضیح این که ضمن اقرار دوست و دشمن به درایت و لیاقت زنده یاد آزادبخت، هم دوستان و همفکران دور و نزدیک جناب آزادبخت از جمله بنده مایل به کاندیداتوری ایشان بودیم هم خود ایشان به صراحت اظهار تمایل داشتند؛ با این مضمون که در مقابل برخی که تمایل به کاندیدا شدن ایشان را برخاسته از امیال نفسانی تلقّی کرده بودند ایشان بسیار زیبا و اعتراض ­آمیز گفته بودند که چرا این خواسته و میل برای وزیر و وکیل و حتی رئیس جمهور میل نفسانی نیست اما برای بنده که صادقانه داعیه خدمت دارم چنین برداشتی قابل تصور است؟! و نهایتا ًبا این رویکرد و تصمیم اولیه ایشان اعلام موضع کردند.
مدتی سپری شد تا اینکه آقایان اسفندیاری و آزادبخت از بنده خواستند در قالب نظرسنجی یا هرگونه استعلام ساده ­ای وضعیت زنده یاد آزادبخت را در قیاس با جناب دوستی بسنجم. پس از پیگیری­ های مکرر از اصناف و اقشار مختلف و به ویژه فرهنگیان در سطح شهر به این نتیجه رسیدم که با توجه به تمایل اکثریت مردم به جناب دوستی، موقعیت ایشان برای جذب آرای مردم در آن زمان مناسب­ تر است؛ بنابراین، نتایج این نظرسنجی را در جلسه ­ای با حضور آقایان حاج آقا محمدکریم مروجی، اسفندیاری، تیموری و زنده یادآزادبخت–در منزل جناب اسفندیاری-  به دوستان ابلاغ کردم و نتیجتاً همه ­ی دوستان اعلام حمایت از جناب دوستی را پذیرفتند الّا جناب تیموری که به خاطر همین قضیه در آن مقطع زمانی اختلاف نظر داشتیم. استدلال آقای تیموری در رای دادن به آقای قبادی و مخالفت با آقای دوستی این بود که جناب دوستی بعدها به پشتوانه ­ی فکر و همکاری دوستان تمکین نخواهد کرد و در مراحل بعد از پیروزی، دیگران را در همفکری و تصمیم گیری سهیم نخواهد کرد. البته با وجود اختلاف نظری که هم اکنون نیز با تصمیم جناب تیموری در آن موقعیت زمانی داشته و دارم، اما معتقدم که پیش­بینی ایشان در مورد رفتار سیاسی جناب دوستی درست از آب درآمد.
به هر حال پس از انصراف جناب آزادبخت، فعالیت ما برای دوستی آغاز شد؛ رفتار سیاسی صادقانه و تلاش بی وقفه ­ی تبلیغاتی بنده برای دوستی – که دقیقاً خاطرم هست با یک لندرور ایشان را همراهی می کردم–مورد اذعان تمامی دوستان است؛ به عنوان مثال شاهد مدعای بنده در بازنمایی گوشه ­ای از تلاش هایم جناب دکتر شهمرادی است که در جلسه ­ای با حضور بانوان برای اعلام حمایت و تداوم پشتیبانی از جناب دوستی – در منزل یکی از همسایگان دوستی- با قاطعیت و صراحت تمام همگی را به حمایت از جناب دوستی فراخواندم، به نحوی که فحوای کلامم مورد تحسین دوستانی از جمله دکترشهمرادی قرار گرفت.
حال بحث بنده در این  مورد تمرکز بر نوع رفتار جناب دوستی و شیوه ­ی مدیریت ایشان پس از پیروزی در انتخابات و در واقع نقد رفتار ایشان است که چرا با تصدی پست های خرد و کلان آن هم برای نزدیکترین همفکران سیاسی خود از جمله جناب اسفندیارپور و زنده یاد آزادبخت مخالفت تام داشتند؟! تا جایی که برای احراز سمت معاونت آموزشی آموزش و پرورش شهر برای جناب آزادبخت صریحاً مخالفت کردند به گونه ­ای که پادرمیانی جناب حسین خوشناموند نیز کارساز واقع نشد؛ حال همگی می­پذیرند که این پست تا حدودی دون ِشأن زنده یاد آزادبخت بود و به اصرار بیش از حد دوستان و به جهت تواضع و نجابت مثال­ زدنی ایشان حاضر به تقبل این پست شدند که آنهم در عین شگفتی ابتر و بی نتیجه ماند؛ نمی دانم حال چه شده است که جناب دوستی بنا به نکوداشت وارستگی زنده یاد آزادبخت به فکر برگزاری کنگره و بزرگداشت برای ایشان هستند؟!
در مورد جناب اسفندیاری نیز گفتنی ست که به موجب ارتباط سهل الوصول ما با سران اصلاحات در تهران بعد از انتخابات ۷۶ و ریاست جمهوری جناب (…)، مستقل از نظر جناب دوستی، بحث استانداری اسفندیاری مطرح شد که مجدداً در کمال تعجب، با مخالفت آقای دوستی و همراهی تعدادی دیگر از نمایندگان استان در آن دوره (به گواه صورتجلسه­ ی نمایندگان) نهایتاً آقای رسولی سکاندار استانداری شدند و از همین زمان بود که اختلاف نظر بین ما و دوستی ایجاد شد. به تبع آن، جناب دوستی حتی با تصدی مدیرکلی جناب اسفندیاری نیز مخالفت شدید داشتند، اما جنــاب مظفــر- وزیر وقت- بدون استعلام نظر نمایندگان راساً به انتصاب اسفندیاری به عنوان مدیرکل آموزش و پرورش اقدام کردند. طبیعی ست که مخالفت شدید آقای دوستی با تصدی مدیریت آموزش و پرورش کوهدشت برای  بنده نیز بروز پیدا کند و به این ترتیب اختلاف نظرها روز به روز بیشتر شد. در این جا بایستی به این نکته نیز اشاره کنم که جناب حاج پرویز احمدی – که در آن زمان تقریباً همه کاره­ ی ستاد آقای دوستی و به نوعی در جریان جزئیات همکاری ما با جناب دوستی بودند پس از مدت کوتاهی به دلیل تکروی آقای دوستی از ایشان رنجیده شدند-  شاهد اصلی مدعای ما در مسبب بروز اختلاف نظرها بوده و احیاناً باشند.
سؤال: گفته می­ شود که شما و برخی از همفکرانتان انتخابات دور نهم را تحریم کردید؛ توضیح شما در این مورد چیست؟
پاسخ: با این که قصد صغری کبری چیدن در این مورد ندارم اما باز ناگزیر از توضیحاتی مقدماتی هستم به این معنا که در دور نهم اصلاح­طلبان کاندیدای مشخص نداشتند به این ترتیب قرار شد که از کاندیدای خاصی حمایت نشود. از سوی دیگر تصور عامه این بود که جبهه­ ی اصلاحات انتخابات را تحریم کرده ­اند که اصولاً این تصور و برداشت درستی نبود و به هر روی مشارکت در انتخابات ولو در قالب رأی سفید و تمکین به قانون اساسی امری مبرهن و انکارناپذیر بوده و هست. اگر بخواهیم موضوع مذکور را جزئی­ تر واکاوی کنیم باید به زمانی اشاره کنیم که به جناب دوستی و طی تماس تلفنی- مشخصاً در مسیرخرم ­آباد به کوهدشت- عرض کردم حال که فرصتی برای اتحاد و هم­اندیشی مجدد پیش آمده بهتر است طی نشستی به رسیدن به نقطه­ ی اشتراک و احیای توش و توان اصلاح­طلبان در این شهر بیاندیشیم، اما ایشان با صراحت موضع خویش را اعلام کرده و تمایلی به همفکری نداشتند.
در ادامه به ایشان گفتم که آیا در نبود کاندیدای مشخص اصلاح­ طلب آیا بهتر نیست که از ترسیم خط و خطوط توصیه ­آمیز و قیم­ مآبانه برای مردم منصرف شویم و برای رأی هر کسی به اختیار خود احترام قائل شویم که نهایتاً ایشان بر موضع خود اصرار و پافشاری کردند.
از طرفی آقای اسفندیاری و بنده نیز پس از مشورت با تعدادی از دوستان و همفکران اعلام کردیم که هیچ یک از کاندیداهای حاضر کاندیدای اصلاح­ طلبان نیستند. ناگفته پیداست که مفهوم این عبارت به معنای تحریم انتخابات نیست؛ زیرا تحریم انتخابات زمانی معنا پیدا می­کند که سلسله فعالیت­ هایی برای برانگیختن مردم در راستای عدم مشارکت در انتخابات شکل بگیرد. مؤید این مدعای بنده فعالیت و شرکت پررنگ بسیاری از اقوام و نزدیکان ما در انتخابات و اعلام حمایت آنها از جناب ملکشاهی بود. اضافه کنم که ابتدا و انتهای فعالیت ما در انتخابات دور نهم اعلام موضع بی طرفی بود آن هم به جهت مستندسازی عقبه­ ی رفتار سیاسی مان که در آینده بتوانیم از آن دفاع کنیم و پیداست که آینده­ ی آن ­روزها نیز همین روزهاست که دیدیم جناب ملکشاهی با وجود پشتوانه­ ی عظیم آرای اصلاح­طلبان، نسبت به نقش آنها در توفیق ایشان کوتاهی کردند (می شود سوال کنم مصداق کوتاهی آقای ملکشاهی را ذکرکنید؟) بله، نمونه ای از کوتاهی وی در نوع چینش مدیران ایشان است که از فرمانداری گرفته تا بخشداری­ ها و روسای آموزش و پرورش و جهاد و بازرگانی و… عملکرد ایشان کاملاً مشهود است.
روی دیگر سخن بنده با جناب دوستی توضیح این نکته است که باید بپذیریم ملّت ایران پس از ۸ سال تحمل سختی و دوری از سلامت روانی مرهون لطف الهی قرار گرفته ­اند و رئیس جمهور منتخبی که برآمده از پشتیبانی قاطع اصلاح­طلبان بوده نصیبشان شده است؛ رئیس جمهوری که متقابلاً و با درایت به آرای طیف اصلاحات تمکین کرده و از نیروهای خدوم اصلاحات در سطوح مدیریتی خرد و کلان استفاده کرده است. حال وظیفه­ ی ما نیز پیروی از مشی اصولی اعتدال با رویکرد اصلاح­طلبی است نه این که در قالب سخنرانی و بیانیه به گوش خسته ­ی مردم بخوانیم و تحمیل کنیم که رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری بازخورد مشی میانه­ روی ما در مشایعت جناب ملکشاهی تا راهیابی ایشان به مجلس بوده است، حال آنکه به گفته خود ایشان در خیلی از اظهارنظرها، جناب ملکشاهی متعلق به جریان اصولگرایی ست و البته طرفداری وی از آقای قالیباف مبیّن این ادعا ست.
سؤال بنده از جناب دوستی این است که آیا اکنون که با پیروزی جناب روحانی و وجود زمینه و استعداد لازم برای استفاده­ ی بهینه از نیروهای اصلاح­طلب نظیر جناب محمد آزادبخت و امثال ایشان – که هم رفیق شفیق و مورد تأیید شما هستند و هم به جدّ طرفدار و حامی جناب ملکشاهی بوده ­اند- مهیاست چرا پیشبرد ساز و کار چنین نیروهای ارزشمندی برای تصدی پست درمیانه­ ی کار ابتر ماند؟!  به نظر بنده از دو حال خارج نیست: یا جناب ملکشاهی با وجود حمایت همه جانبه­ ی شما از ایشان، حرف­ شنوی کافی از شما ندارند یا اصولاً موانعی پیش پا افتاده وجود دارد که شما در برطرف کردن آنها اهتمام ندارید. آیا این شما نبودید که در روی آوردن جناب آزادبخت به آقای ملکشاهی و طرفداری همه جانبه از ایشان اصرار داشتید؟! حال با این نتایج تأسف ­بار در مورد ابتر ماندن مسئولیت ایشان آیا باز می ­توانید دستور حمایت و جانبداری اصلاح­طلبان از جناب ملکشاهی را صادر فرمایید؟؟!!
هم­چنین این روزها تقریباً تمام افرادی که برای احراز مسؤولیت معرفی می­شوند وجه اشتراک همگی­ شان رای به آقای ملکشاهی بوده و از طرفی دیگر به نوعی همفکر و همکار سیاسی و مورد تأیید ما نیز هستند. پیداست که وجود این وجوه اشتراک در نیروهای اصلاح­طب معرفی شده برای احراز مسؤولیت، کافی ست تا پیگیری­ های لازم به سرعت و بدون مانع پیش برود، درحالی که ایجاد موانع در جهت تغییر، خود به خود منجر به تثبیت مدیران احمدی­ نژادی می­شود.
آیا به نظرتان اینکه شما مکرراً بر طبل «تک ­صدایی» می­کوبید و نظر خویش را به عنوان نظر اصلاح­ طلبان اعلام و به نوعی فتوا صادر می­کنید، عاری از هرگونه شائبه­ ی انحصارطلبی است اما دیگران را که هر لحظه برای ائتلاف معقول و اتحاد منصفانه آماده بوده ­اند می­توانید انحصارطلب معرفی کنید؟! جناب دوستی شک نداشته باشید که بازخورد رفتارهای سیاسی شما و دیگران در چند سال اخیر بهترین داور و عیاری ست که صحت و سقم ادعاها و تفکرات را به خوبی از هم تفکیک می­کند. شما در دو دوره اخیر بدون اینکه کمترین مشورت و همفکری با طیف های متعدد اصلاح­طلبی داشته باشید، متأسفانه نظراتِ ندیده و نشنیده بسیاری از خوشفکرترین جوانان اصلاح­طلب نسل اول و دوم را به نفع خودتان مصادره می­کنید و به نمایندگی از اصلاحات، همه جوره و مستحکم به دفاع از عملکرد صواب و ناصواب جناب ملکشاهی می­پردازید و در عوض همگی را جز خود انحصارطلب معرفی می­کنید.
گذشته از این نقد و گلایه­ ها که در بستر فعالیت های سیاسی – آنهم درجبهه­ ای مشترک- معمول و متعارف است، انتظار تمامی دوستانی که دل درگرو برافراشته شدن پرچم حاکمیت اصلاح­طلبان و پیشبرد اهداف انقلابی و اصولی این جبهه دارند از جناب دوستی این است که از عصبانیت اخیر خود بگذرند و تمام اهتمام خود را در مسیر ایجاد ائتلافی همه جانبه برای احیای اصلاحات به کار گیرند؛ ائتلاف و اتحادی که کاملاً و بدون شبهه در خدمت نیروهای خوشفکر و منصف و موجّه اصلاح­طلب بوده و از هرگونه یأس و سرخوردگی مبرّا باشد. آقای دوستی باید بدانند که همین مردم متواضع و نجیب که بارها و بارها با تلاش و ازخودگذشتگی بستر توفیق و ارتقای ایشان و امثال ایشان را هموار کرده ­اند، ولی­ نعمت ابدی همه ماهستند. تکمله­ ی عرایضم در این مبحث که اندکی هم طولانی شد اینکه جناب دوستی با سعه ­ی صدر کافی و در راستای پاسخگویی به شایستگی جوانانی که اصلاح­طلب تر از ما هستند به دنبال گریزگاهی از این گلوگاه سختِ پراکندگی و یافتن سرپناهی با نشان و آرم اصلاح­طلبی باشند به این امید که جبهه­ ی اصلاحات به توانمندی سابق خود رجعت کند.
سؤال: به عنوان یک فعال سیاسی، کلیت موضع و رفتار سیاسی جناب دوستی را چگونه ارزیابی می­کنید؟
پاسخ: در مورد جناب دوستی باید عرض کنم که ایشان درعرصه ­ی مسؤولیت های اجرایی بسیار فعال و پرانرژی بودند؛ مخصوصاً کارنامه ­ی ایشان در شهرداری­ها به ترتیب تاریخی حضور ایشان در گراب، کوهدشت، خرم­ آباد و تهران منشأ خدماتی برای مردم بوده ­اند، در عرصه­ ی سیاست نیز ایشان چه بخواهد چه نه، در فایل اصلاح­طلبی هستند و در مورد انتخابات کوهدشت نیز ایشان در تمام ادوار فعال بوده و در دوره­ی کاندیداتوری آقای اسفندیاری نیزاز هیچ نوع مساعدت و فعالیتی  فروگذار نکرده ­اند و همواره تلاش ایشان نمود برجسته­ ای داشته است.
در مورد بازه­ ی زمانی مسؤولیت­های ایشان نیز همگی مستحضرند که تمام مسؤولیتهای جناب دوستی در دوران حاکمیت اصلاحات بوده و پیداست که ارتقای ایشان مدیون اصلاحات است و اگر در مقاطعی نیز جناب دوستی به زعم بنده و دیگر دوستان، موضع مطلوبی اتخاذ نکرده­ اند، لابد برای خود ادلّه ­ای داشته و چون بنای مجادله ندارم سعی می­کنم به خوبی های دیگران اشاره کنم. در نتیجه همان­طوری که قبلاً ذکر کردم ایشان اساساٌ در فایل اصلاح­طلبان هستند . گلایه­ ی جمعیِ اصلاح­ طلبان از جناب دوستی این است که چرا با وجود ارتباط ایشان با سران اصلاحات، در  سطح شهرستان این­گونه رفتار تناقض ­آمیزی دارند. مصاحبه ­ها و سخنان اخیر ایشان جز تشدید این گلایه از سویی و پاشیدن گرد یأس و نومیدی برچهره ­ی فعالان سیاسی اصلاحات شهرستان از سوی دیگر، نتیجه و حاصلی نخواهد داشت. (مراجعه به کامنت مصاحبه­ های اخیر نشان­ دهنده میزان تأثیرآن است) نهایتاً باید پرسید که جناب دوستی آیا منصفانه است که در مصاحبه­ های اخیر اعلام کنید که زمان چپ و راست و افراطی­ گری گذشته است و تنها مشی باقی مانده و منطقی اعتدال است؟!(البته با تعریف ایشان از اعتدال) و از طرفی در مصاحبه­ ی آخر فقط خود را اصلاح­طلب دانسته و دیگران را مدعی اصلاح­طلبی بدانید؟؟!! این همه تناقض در دو مصاحبه با فاصله­ ی زمانی کم؟؟!!
سؤال: آیا برای دور دهم انتخابات مجلس برنامه­ ی خاص و مدوّنی دارید؟
پاسخ: بله قطعاً برنامه داریم و از تمام ظرفیتهای ممکن برای حضور اصلاح­طلبان استفاده خواهیم کرد؛ پیش از آن باید توضیح دهم که در دور قبل عدم حضور کاندیدای اصلاح­طلبان در کوهدشت به تبع عدم حضور کاندیداهای اصلاح­طلب در سراسر کشور بود اما وضعیت کنونی بسیار متفاوت است و با توجه به تغییر دولت بارقه­ های امید برای حضور کاندیداهای اصلاح­طلب در کل کشور وجود دارد و کوهدشت نیز به موازات سیاست های ابلاغی جبهه­ ی اصلاحات حتماً کاندیدا خواهد داشت.
سؤال: به نظر شما کاندیداهای احتمالی اصلاح ­طلبان در کوهدشت چه کسانی می­توانند باشند؟ و آیا امیدی به ائتلاف اصلاح طلبان و به هم پیوستن آنها در راستای داشتن کاندیدایی واحد وجود دارد؟
پاسخ: درمورد امکان اعلام اسامی کاندیداهای احتمالی یا قطعی – با توجه به بازه­ی زمانی تقریباً یکساله تا انتخابات- نمی­توان به صراحت و با اطمینان چیزی گفت و  باید منتظر بود تا نزدیک شدن به فصل انتخابات روز به روز این هاله ­ی گمانه­ زنی­ ها روشن­تر و نمایان­ تر شود. البته افرادی از جریان اصولگرایی نظیر آقایان ملکشاهی، قبادی و امامی به شکل پیدا و پنهان فعالیت خود را آغاز کرده ­اند. هم­چنین افراد دیگری که در مراحل مقدماتی هستند و فعالیتشان چندان آشکار نشده است اما درمورد اصلاح­طلبان وضعیت فعلاً کمرنگ­تر است اگرچه برخی دوستان – که همگی برای ما قابل احترام هستند- اعلام آمادگی کرده­ اند اما هنوز هیچ گزینه ­ای قطعی و مسلم نیست.
رویکرد ما نیز اصولاً رویکردی به دور از اعمال هرگونه قیم­ مآبی خواهد بود و از هر کسی که صلاحیت کاندیداتوری را در خود ببیند استقبال خواهد شد البته به امید یکی شدن کاندیداهای متعدد وبه قول دکتر شهمرادی خروجی آن پیروزی جبهه ی اصلاح­طلبی باشد؛ چون نتیجه­ ی پیروزی جبهه­ ی اصلاحات در این دوره بیش از پیش اهمیت دارد و به نظر بنده این موضوع خواسته­ ی عمومی و شاید تنها خواسته­ ی اصلاح­طلبان باشد؛ چرا که دستیابی به منافع جمعی اولویتی است که شاید بتوان گفت تا حال به نسبتی مغفول مانده است و منطق تجربه­ ی چندین و چندساله­ ی اصلاحات و انباشت عقلانیت و خرد جمعی این طیف سیاسی ایجاب می­کند که اتحاد و اجماع بر روی یک گزینه ­ی قابل اعتماد و قوی اولویت اول باشد. در پایان این بحث باید بگویم که شخصاً به اجماع اصلاح­طلبان در این دوره بسیار امیدوارم.
سؤال: به نظر شما چه فرد یا افرادی در جریان اصلاحات کوهدشت مشمول اصطلاح «انحصارطلب» هستند؟
پاسخ: البته به کار بردن این اصطلاح اصولاً کار درستی نیست؛ چرا که اگر کسی خود را اصلاح­طلب بداند بنابراین بایستی انحصارشکن باشد نه انحصارطلب و ناگفته پیداست که انسانی که مواضع رفتاری­اش به سمت و سوی انحصارطلبی مایل باشد، خود به خود از دایره­ ی اصلاح­طلبی فاصله می­گیرد. باید بپذیریم که اصطلاح انحصارطلبی پیرامون خصائلی نظیر تنگ­ نظری، همه چیز را برای خود خواستن، خودبزرگ ­بینی، اعتقاد نداشتن به همفکری، قیم­ مآبانه عمل کردن و مانند اینها مفهوم و معنا پیدا می­کند. حال تمامی مخاطبان محترم این نوشته می­توانند با پیگیری مواضع سیاسیون این شهر به راحتی مصداق یا مصادیق انحصارطلبی را بیابند. و در این خصوص اگر مروری بر گذشته داشته باشیم به روشنی درخواهیم یافت که اگر ما میل به انحصارطلبی داشتیم زنده یاد جان محمد به نفع آقای دوستی کنار نمی­رفت و یا بنده به نفع آقای سوری در دور  هشتم کنار نمی­رفتم و یا هم­چنین در دور نهم و دهم بدون توجه به نظر اصلاح­ طلبان اعلام موضع می­کردیم. آیا این موارد نمی­تواند مردم را در خصوص شناسایی اصلاح­طلبان آگاهی بخشد؟
روشن است که بنده در چند سطر پیش از این اعلام کرده ­ام که ضمن استقبال از حضور کاندیداهای متعدد جبهه­ ی اصلاحات در بادی امر، نهایتاً به نظر اجماعی دوستان و همفکران در راستای پذیرش یک کاندیدای واحد برای نیل به پیروزی جریان احترام خواهیم گذاشت و انتظار داریم که بقیه­ ی همفکران نیز به اجماع نهایی تمکین کنند تا نهایتاً مشخص شود که اصلاح­طلب کیست و انحصارطلب چه کسی؟
سؤال: اخیراً سؤالاتی درباره­ ی انگیزه ­ها و سمت و سوی فعالیت­های خیریه­ ی آقای دوستی در فضای مجازی مطرح شده است. نظرشما در این خصوص و به طورکلی عملکردآقای دوستی چیست؟
پاسخ: اتفاقاً سؤال خوبی ست! انصاف باید داد. اخیراً ایشان در خصوص مدرسه­ سازی قدم­ هایی برداشته ­اند که نفس عمل، مثبت است. لازم می­دانم یادآوری کنم که مؤاخذه ­ی ایشان در این عمل کار درستی نیست. به هر حال ایشان با هر هدف و نیتی قدم های خیری برای کوهدشت برداشته ­اند. ما اجازه نداریم « نیت­ خوانی» کنیم و اعتقادات­مان به ما آموخته است که حسن ظن داشته باشیم. عمل خیر از جانب هر شخصی تحسین برانگیز است.
سؤال: از نظر آقای دوستی شما و دوستانتان «مدعی اصلاح­ طلبی» هستید. پاسخ شما به این اظهارنظر چیست؟
پاسخ: به نظر بنده این سؤال را باید از مردم پرسید. وجدان جمعی مردم در این خصوص قضاوت درستی خواهد داشت. به قول معروف «آنچه عیان است چه حاجت به بیان است؟!» اما به نظر می­رسد بیشتر قضاوت های آقای دوستی در این روزها حاصل نوعی دستپاچگی و فرافکنی است. یکبار ما را اصلاح­طلب افراطی می­خوانند، روز دیگر مدعی اصلاح­طلبی! این اظهارنظرها چگونه با هم جمع می­شوند؟! سابقه ­ی ما و دوستانمان در جبهه­ ی جنگ و شهادت­ طلبی در دفاع از نظام شفاف و روشن است و نیــازی به توضیـح نمی­بینم اما می­خواهم در اینجا خاطره­ای برای شما تعریف کنم؛ پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ در تهران جلسه ­ای داشتیم که در آن بحث کاندیداتوری آقای (…) مطرح شد. توده­ ی مردم شناخت زیادی از ایشان نداشتند. به یاد دارم که در همان روزها در محوطه ­ی آموزش و پرورش کوهدشت به چند نفر از دوستان برخوردم. یکی از دوستان اصولگرا به کنایه گفت این دوره هم که آقای ناطق نوری قطعاً رئیس جمهورخواهد شد. گفتم خدا را چه دیدی شاید این بار… رئیس جمهور ما باشد. پرسید… دیگه کیه؟! گفتم همان وزیر ارشاد دولت هاشمی. همه زدند زیر خنده. من هم با همان لحن شوخی گفتم حالا شما بخندید بعدا ًما به شما می­خندیم.
به هر حال فعالیت ما همیشه شفاف بوده و سابقه­ ی ما در تمام موضوعات مشخص است. هیچ­گاه در فضای خاکستری شرایط جا خوش نکرده­ ایم. نمی­ خواستم این سؤال را پاسخ دهم اما چون شما پرسیدید به این مختصر اکتفا می­کنم.
سؤال: آقای دوستی مدعی است که شما برای آقای محمد آزادبخت توطئه داشته ­اید در بحث مطرح شدن ایشان برای فرمانداری کوهدشت. در این خصوص نظری دارید؟
پاسخ: البته این موضوع بهتر است از جناب آقای آزادبخت پرسیده شود. اما باید عرض کنم که با عنایت به این که در دولت قبل آقای ملکشاهی از هیچ­کدام از نیروهای اصلاح­طلب در سطح شهرستان استفاده نکرد (به استثنای چند مدیرمدرسه) بعد از روی کار آمدن دولت روحانی و تغییر اجتناب ناپذیر مدیران دولتی، ما سعی داشتیم بیشتر جهت مسئولیت افرادی تلاش کنیم که آقایان ملکشاهی و دوستی حساسیتی روی آنها نداشته باشند و به نوعی مورد موافقت آنها نیز واقع شوند . جالب اینکه این موضوع عکس برداشت آقای دوستی است. آقای آزادبخت دارای این ویژگی بود که هم فردی توانمند و اصلاح­طلب بود و هم برای این آقایان زحمات زیادی کشیده بود. متأسفانه درخصوص آقای آزادبخت باید گفت که حداقل آقای دوستی همکاری نکردند در ضمن آقای دوستی می­توانستند به زعم خویش توطئه ­ی ما را خنثی کنند و اگر واقعاً به این نتیجه رسیده بودند که نظر ما این بوده است که آقای آزادبخت فرماندار نشود می­توانستند با پشتیبانی از ایشان و فرماندارشدن ایشان نقشه­ ی ما را خنثی کنند! در خصوص آقای کرم محمدی هم پس از مطرح شدنش توسط استانداری، با توجه به سابقه­ ی شفاف اصلاح­طلبی و عملکرد مثبت ایشان در دوره اصلاحات، از طرح این موضوع خوشحال شدیم. و با وجود بی میلی اولیه آقای ملکشاهی، چون آقای دوستی مخالفتی نداشتند ایشان فرماندار شدند. نیت ما تنش و درگیری با آقای ملکشاهی یا دوستی نبوده و نیست. درخصوص دیگر مسئولین نیز ما دوست داریم به صورتی باشد که مورد رضایت همگان باشد؛ اعم از آقایان ملکشاهی و دوستی و به ویژه دوستان اصلاح­ طلب. مردم البته در این مورد قضاوت خواهند کرد.
 

سؤال: نظر خود شما در مورد موضع گیری ­ها و عملکرد آقای ملکشاهی چیست؟
پاسخ : در این خصوص بنای واردشدن در جزیئات عملکرد آقای ملکشاهی ندارم ولی اگر ایشان در دولت احمدی­ نژاد نخواستند یا نتوانستند پاسخگوی یاری اصلاح­ طلبان در اخذ آرا شوند توقع این بود که با توجه به تغییر دولت برای مسئولیت نیروهای شایسته اصلاح­طلب پیشقدم شود و حتی در این خصوص تلاش نماید ولی متأسفانه بنا به دلایلی که برای خود دارند روند تغییر را کند نمودند. ما تجربه نماینده اصولگرا در دولت اصلاحات را داشته ­ایم که نتوانستد مؤثر باشند اما موقعیت ایشان فرق می­کرد و می­توانست با کمک و پشتیبانی  برخی دوستان اصلاح­طلب تا حدودی موفق­تر عمل کنند. به نظرم اگر آقای ملکشاهی مشاوران خوبی می­داشتند شاید موقعیتش بهتر از حال بود. ایشان تنها کاندیدای اصولگرایان در کوهدشت نبوده و نیستند؛ چرا که اصولگرایان دو کاندیدای مطرح دیگر داشته و دارند و رای اصولگرایان بیشتر در سبد انتخاباتی آنها ریخته می­شود. هم­چنین از طرفی ایشان نمی­ توانند کاندیدای اصلاح­ طلبان محسوب شوند، پس بهتر بود با اصلاح­ طلبان کنار می ­آمدند. در این صورت اگر برای کاندیداهای  مانعی ایجاد می­شد ایشان می­توانست روی کمک اصلاح­ طلبان مجدداً حساب باز کند و اگر هم اصلاح­ طلبان موانعی نداشتند ایشان به پاس زحمات دور قبل از آنان حمایت می­کرد و این حرکت باعث ماندگاری خاطره ­ی خوش از ایشان می­ شد، گر چه این وضعیت که اصلاح­ طلبان دو باره مجبور به انتخاب کسی غیر از جریان اصلاحات شوند پیش نخواهدآمد. البته برای شهرستان کوهدشت توسط ایشان زحمات و پیگیری هایی انجام گرفته که به جای خود قابل تقدیر است.
سؤال: دوباره برگردیم به موضوع زنده یاد جان محمدآزادبخت؛ آقای دوستی خیلی از ایشان تعریف کرده اند. بنده مطلع هستم که شما با مرحوم آزادبخت رابطه­ ای طولانی و نزدیک داشته ­اید که زبانزد بوده است. اگر ممکن است در این مورد توضیح بیشتری بدهید.
پاسخ: درست است. هر چه از آن عزیز صحبت کنیم کم گفته ­ایم! بنده رابطه دوستانه و بسیار نزدیکی با ایشان داشتم؛ دقیق­تر بگویم ازسال ۶۴ تا زمانی که به رحمت خدا رفت. از خصوصیات و ویژگی های شخصی و شخصیتی ایشان به هرچه که آقای دوستی گفته ­اند روشنفکری ایشان را نیز اضافه کنید. به جرأت می­توانم بگویم آقای آزادبخت حداقل ده سال از نظر روشنفکری از بقیه جلوتر بودند، گرچه زیاد اهل اعلام نظر در مجامع و محافل نبود. صداقت، صمیمیت، پاکدستی، عطوفت و مهربانی و مهمان ­نوازی ایشان زبانزد خاص و عام بود. و روشنفکری وی که عرض کردم شاید یک دهه از دیگران پیشرو­تر بود. حال که شما دو باره این موضوع را مطرح نمودید مایلم با اجازه شما یک سؤال را از آقای دوستی در این خصوص مطرح نمایم!
بفرمایید، خواهش میکنم.
سؤال این است که اگر آقای دوستی با این همه ویژگی ­های خوبی که از آن عزیز یاد کرده ­اند و ظاهراً ایشان را قبول داشته ­اند، چرا به نفع ایشان کنار نرفتند؟! مگر اعتقاد ما بر این نیست که اگر فردی واجد شرایط و اصلح ­تر از خودتان یافتید، تکلیفی ندارید؟! اگر جواب آقای دوستی این است که ایشان اقبال عمومی کمتری داشتند کافی بود که آقای دوستی با کناره ­گیری خود و اعلام حمایت از آقای آزادبخت این اقبال عمومی را به حداکثر برسانند. آن­هم با اقبال و جایگاهی که مرحوم آزادبخت بین عموم مردم و خصوصاً فرهنگیان داشت. هم­چنان با روندی که پیش­تر اشاره کردم آقای آزادبخت با صداقت تمام به نفع ایشان کنار کشیدند و منافع جمعی را بر منفعت شخصی ترجیح دادند.  مضاف بر این باید پرسید که چرا بعد از پیروزی در انتخابات مانع حضور ایشان در مدیریت های شهرستان – به گونه­ ای که پیش­تر اشاره شد-  گردید؟! این ها همه به کنار… چرا پس از پیروزی آقای (…) و روی کار آمدن دولت اصلاحات و حمایت و فعالیت قاطع ما از روز اول برای آقای (…) باز ایشان زنده یاد جان محمد آزادبخت را به عنوان فرماندار پیشنهاد ندادند در حالی­ که با شناختی که مسئولین از ایشان داشتند آقای آزادبخت را به عنوان فرماندار نورآباد برگزیدند. در هر حال قضاوت را در این خصوص به وجدان عمـومی می­سپارم. شاید هم این همه که آقای دوستی از آن عزیز سفرکرده یاد می­کنند ناشی از عذاب وجدانی است به دلیل آن همه بی مهری ها که در حق ایشان روا داشتند.
 

علی اصغر اسفندیار پور
 
 
 
 
سؤال: درمصاحبه ­ی اخیرآقای دوستی، ایشان نظراتی را در رابطه با «حلقه ­ی اسفندیاری» مطرح نموده ­اند. مایلم نظر شما را در مورد این اظهارات جویا شوم.
پاسخ: ابتدا باید عرض کنم که منظور از حلقه، بیشتر یک جمع چندنفره و معدود تصور می­شود در حالی که کلیه دوستان به نوعی به آقای اسفندیارپور علاقه مندند. ضمناً تا جایی که بنده برداشت نمودم آقای دوستی به آقای اسفندیارپور و حلقه­ ی ایشان اشاره نکردند بلکه از وی سوال شده بود. حالا آقای دوستی چه جوابی داده ­اند بماند. با توجه به شناختی که از ایشان دارم همیشه از آقای اسفندیاری به نیکی یاد می­کردند و یاد دارم که از نظر ایشان آقای اسفندیاری از « تقدس خاصی» برخوردار بود و در پنج مرحله­ انتخابات برای آقای اسفندیاری بسیار فعال بوده، اما دلایل و عوامل عصبانیت آقای دوستی طی چند ماه اخیر را نمی­دانم! و موضع­ گیری­ های اخیر آقای دوستی خیلی برایم تعجب ­آور است. همه را زیر سؤال بردن، گذشته را نادیده گرفتن، خود را ناجی جریان منطقه و حتی کشور دانستن و دیگران را حاشیه فرض کردن… اینها ادبیات آقای دوستی نبوده است و باور آن برایم کمی دشوار است. توقع این است که با بالا رفتن سن، تحمل افراد هم بیشتر شود . آقای دوستی برخلاف گذشته کم حوصله شده­ اند؛ چون ایشان یک سیرصعودی داشته و از شهرداری گراب به نمایندگی و استانداری و شهرداری و شورای شهر تهران راه یافته ­اند و صد البته این ترقی را مدیون تمام شهروندان کوهدشتی از خاص وعام هستند. فرض کنیم که از دید ایشان چند نفر مورد نقد باشند، اگر آن چند نفر تأثیرگذار نبوده و نیستند پس چرا باید عصبانی شوند و اگر ایشان درست می­گویند و آن چند نفر در کار و مسیر ایشان کارشکنی کرده­ اند پس توفیق نداشته­ اند و باز باید نادیده گرفته شوند. به بیان ساده ­تر، یا مؤثر نبوده­ اند پس زیاد توجه نفرمایند و یا اگر مؤثر بوده ­اند که ایشان این سیرصعودی و کامیابی را نداشت! و یا واقعاً هیچ­کدام از اینها نیست و کارشکنی صورت نگرفته و ایشان سوءظن دارند که باید در برداشت خود تجدید نظر کنند.
جایگاه افراد در کوهدشت را باید از مردم پرسید، تاثیر و رابطه­ ی آنها با مردم را باید از خود مردم جویا شد. نیازی به توضیح بیشتر نیست و از جناب آقای دوستی می خواهم با سعه­ ی صدر و تحمل بیشتر با قضایا برخورد نمایند. نه این­که هر روز علیه کسی بگویند و بنویسند و دیگران را به مبارزه بطلبند. عاقبت این کارها نه به سود جریان اصلاحات است نه به سود عامه­ ی مردم و نه خود ایشان.
سؤال: نظر خود شما به عنوان کسی که رابطه­ ی نزدیکی با آقای اسفندیارپور دارید نسبت به گذشته و حال ایشان چیست؟
پاسخ: پاسخ به این سؤال برای اینجانب ممکن است شائبه ی جانبداری از شخصیت ایشان به دلایل نزدیکی و قرابت ما گذاشته شود ولی باکی نیست، از دیگر سو شاید برای برخی عزیزان و مخصوصاً نسل جوانی چون شما که  از نزدیک با ایشان آشنایی ندارید تعریف و تمجید از ایشان که یک عمر را در مسیر انقلاب و اصلاحات تلاش کرده ­اند و نقش مؤثر ایشان در این راستا – آن­هم در فضای تنگ مصاحبه- آن­چنان که شایسته است مقدور نباشد. اما به هر حال عرض می­کنم که گذشته از اینکه هر کسی قابل نقد است و با عنایت به فضای کلی کشور در دو دهه اول، این امر شامل حال همه و ایشان هم می­شود اما به گواهی مردم – ازهمفکران گرفته تا دوستان غیر همفکر- مهم­ترین خصلت ایشان، صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار است؛ از نظر اعتقادی فردی متدیّن و مذهبی است و از نظر فکری روشن و به­روزاست؛ خیلی تشنه ­ی کرسی­ های ریاست و موقعیت نبوده و نیست و عزت خود را هیچ­گاه برای رسیدن به منصب و متاعی  خدشه­ دار نکرده (گذشته از اینکه به اذعان موافق  و مخالف ،از دوران مدیریتی ایشان در آموزش وپرورش استان و خدمت به مردم به عنوان دوره ای طلایی یاد می شود ،در این مسیر خانواده ی خویش را نیز از دست دادند و موجب تاثر همگان شد)و دارای موضع­گیری شفاف و مشخص در گذشته و حال بوده و اگر موضوعی را با مشورت دوستان درست تشخیص دهد همان­گونه عمل می­کند.
موضع­گیری ایشان در مجلس در دوران نمایندگی، حمایت قاطع ایشان از (…) درسال ۷۶ و سخنرانی وی در این راستا، فعالیت­ های ایشان در طول این مدت در جبهه ­ی اصلاحات و آخرین مورد هم سخنرانی وی در حمایت از آقای دکتر روحانی در کوهدشت همه و همه گذشته ­ی ایشان را شفاف و قابل دفاع کرده است. همه مسائل را مردم و دوستانی که به او ایمان دارند بیشتر و بهتر از من می­دانند. صداقت و سلامت رفتاری و شخصیتی و قضاوت منصفانه و عزت نفس و پاکدستی ایشان زبانزد اکثر مردم بوده و در موارد مذکور بسیاری از دوستان از ایشان به عنوان الگو یاد می­کنند. به اذعان همه­ ی مردم، شکل­گیری جریان چپ نه تنها در کوهدشت که در استان لرستان با کاندیداتوری و نمایندگی ایشان و با پشتوانه­ ی مردم کلید خورد و دوستـــان اصلاح­طلب سطح استان هم به این موضوع اذعان دارند و به ویژگی­ های یادشده در خصوص ایشان ایمان دارند. و به نوعی یک چهره­ ی ملی محسوب می­شود که ارتباط نزدیکی با سران اصلاحات داشته و دارد ولی به دلایل ذکرشده خیلی در پی نام و نشان و منصب و مقام نیستند و عزت نفس خود را بر هر مقام و موقعیتی ترجیح می­ دهند. ناگفته نماند که بسیاری از دوستان در کوهدشت دارای فضائل اخلاقی یادشده هستند اما چون سؤال شما درخصوص ایشان بود بنده هم در مورد ایشان عرض نمودم.
سؤال: آیا آقای اسفندیارپور یا خود شما برنامه ­ای برای کاندیدا شدن دارید؟
پاسخ: با توجه به اهمیتی که اصلاح­طلبان و اعتدالگرایان برای سرنوشت کشور و به تبع آن برای توفیق دولت دکتر روحانی قائلند، مجلس دهم اهمیت ویژه ­ای در سطح ملی یافته است. روشن است که توفیق دولت تدبیر و امید در گرو همراهی مجلس با آن است. و این توفیق حاصل نمی­شود مگر در توفیق اصلاح­ طلبان و اعتدالگرایان در کسب اکثریت کرسی­ های مجلس دهم. از این منظر و با توجه به این اهمیت، در صورت لزوم کاندیداتوری ایشان و یا بنده منتفی نیست. در ُبعد محلی هم شهرستان کوهدشت علیرغم پتانسیل و ظرفیت بسیار بالای منابع طبیعی و انسانی متأسفانه آنطورکه شایسته است توسعه نیافته و از این منظر هم مجلس دهم و به طور کلی اینکه نماینده شهرستان شخص کارایی باشد مهم است. هرکدام از ما که لازم باشد کاندیدا خواهیم شد. البته این به آن معنا نیست که فقط ما کاندیدا شویم بلکه هم­چنان که پیشتر اشاره شد هر کدام از دوستان که می­توانند، بهتر است کاندیدا شوند. همه فعالیت می­کنیم و در اصل هدف مان یکی خواهد بود. اینجا اعلام می­کنم که آنچه مهم است وحدت و توفیق است و اگر بنده یقین داشته باشم که نماینده خواهم شد اما به وحدتمان لطمه وارد می­شود، وحدت را بر نمایندگی خود ترجیح داده  و اعلام می­کنم که هرچه به صلاح اصلاح­ طلبان باشد انجام خواهم داد؛ چه کناره گیری به نفع دیگران و چه ماندن در صحنه. ما هم مطیع خروجی هم ­اندیشی تمام دوستان اصلاح­ طلب خواهیم بود.
 
 

 
 
 
سؤال: به نظرخودتان مشکلی برای تأیید صلاحیت ندارید؟
پاسخ:  البته تأیید و رد صلاحیت هیچ کس حتی اصولگرایان به صورت قطعی قابل پیش­بینی نیست چرا که تجربه گذشته این را ثابت کرده است ولی باید عرض کنم بنده در دوره­ های پنجم، ششم، هفتم و هشتم ثبت نام کرده ­ام و همیشه تأیید صلاحیت شده ام هرچند در همه­ ی آن ادوار کاندیدای فعال نبوده­ ام. حتی در دور پنجم که بنده با توجه به شرایط به اصطلاح کاندیدای سایه بودم از جریان ما فقط بنده تأیید صلاحیت شدم و بعداً با بررسی مجدد دیگران نیز تأیید شدند. در عین حال با توجه به سمت وسوی اعتدالی کل جامعه و با توجه به سوابقی که در همراهی با نظام جمهوری اسلامی داشته­ ام -که نیازی به توضیح واضحات نیست- مشکل خاصی در راستای تأیید صلاحیت خود نمی­بینم.
سؤال: و سخن پایانی؟
پاسخ: در پایان همه ­ی دوستان و همفکران را به داشتن سعه­ ی صدر، حوصله، تعامل و گشاده­رویی دعوت می­کنم. بنا نیست تمام گفتار و رفتار و عملکرد دیگران به خواست و میل ما باشد و در عین حال نمی­توانیم دیگران را به تبعیت از خود مجبور کنیم. با بالا بردن سعه­ ی صدر و ظرفیت پذیرش دیگران رفتار و گفتار و موضع­ گیری آنها هم برایمان قابل تحمل خواهد شد. به قولی «باید درک حضور دیگری داشته باشیم.» با حرص ­خوردن و دیگران را حرص دادن راه به جایی نخواهیم برد. و با تلاش، منافع جمعی را بر فردی ترجیح دهیم و مضاف بر این­ها با گذشت و تعامل و هم­اندیشی مسیر وحدت و یکدلی را هموار کنیم. چند بار شکست جریان اصلاحات به علت عدم وحدت تجربه کمی نیست، لذا سعی شود از هرگونه توهین و تخریب دیگران حتی رقبای فکری و سیاسی خود شدیداً بپرهیزیم و به افق­ های روشن برای سربلندی شهر و میهنمان بیاندیشیم؛ ازصمیم قلب آرزو می­کنم و امیدوارم که سال نود و چهار سالی سرشار از موفقیت و کامیابی فردی و توفیق و وحدت و همدلی جمعی و به فرموده مقام رهبری همدلی دولت و ملت باشد و درنهایت امیدوارم این سال به توسعه، پیشرفت و کاهش آمار بیکاری شهرمان منجرشود و انشاءالله همه با هم سالی خوب، برای شهرمان بسازیم.
جناب آقای مومنی بسیارممنونیم که این وقت را به ما دادید.
پاسخ: بنده هم از شما و دیگر دوستان و همکارانتان کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم. امیدوارم که در راه رسالت خطیر رسانه و اطلاع­ رسانی موفق و سربلند باشید.

  1. ممدلی

    آقایان برای خود می‌برند و می دوزند و آنچه محلی از اعراب ندارد مردم هستند
    شما را به خدا کمی هم به فکر مردم باشید.

  2. ناشناس

    آنچه این روزها درباره ی دوستی می گویند این است که وی فردی فرصت طلب است که منافع فردی خود را به هر چیز ترجیح می دهد.

  3. مخاطب همیشگی بلوطستان

    آقای مومنی اگر دغدغه مردم را دارید از کاندیداتوری آقای کورانی فر حمایت کنید که بیش از همه دلسوز مردم است و مردمی

  4. ناشناس

    همین را می توانم بگویم که واقعاً رفتار سایت های لرستان من جمله بلوطستان غیراخلاقی و شرم آوره
    قریب به یک ماه قبل دوستی با سایت کشکان مصاحبه کرد سایت دیگری آن را پوشش نداد حالا که آقای مؤمنی پاسخ آن مصاحبه را داده همه سایت ها این پاسخ را پوشش می دهند این کجایش اخلاقی است ؟

    • بلوطستان

      دوست عصبانی شما در عین ناشناسی ناآگاه هم هستید، توصیه می شود نسبت به چیزی که خبر ندارید ابراز نظر نکنید، مصاحبه‌ی پیشین توسط یکی از سایت‌های شهرستان انجام گرفت و در اختیار دیگر سایت‌ها گذاشته نشد و بنا به اینکه مطلب تولیدی نشریه‌ی ما نبود در بلوطستان درج نگردید، اما مصاحبه‌ی اخیر توسط دوستان آقای مومنی صورت پذیرفت و در اختیار سایت‌ها گذاشته شد و چون نیازی به ذکر منبع نبود و در واقع این مطلب با تصاویر و تیترش مال بلوطستان بود درج شد

  5. خبرنگار بیکار کوهدشتی

    باسلام حضور همه وجناب مومنی گرامی باید عرض کنم دوستان این آقایانکه ادعایی رهبری مردم کوهدشت راداردند وبعداز هر چندسالی یکبارپیدا شده ودست رابالابرده واعلام می کنند ای مردم ماهستیم وکس حق هیچگونه حرکتی را ندارد مگربا تایید این آقایان آقا چرا ازجانب مردم خط ونشان می کشید وچرا خوب و…دیگران را شما معرف هستید ما خود ساکن دراین شهرهستیم ومی بینیم که کی خدمت کرده وکی به جای خدمت آن رفتارهای آن طوری را درحق مردم رواداشتند که جوانان وخوبان مارا از نظرکاری همه را خانه نشین کردندورد صلایت دادند حال جا عوض کردن وخوب را بد معرفی نمودن کارنا درستی است جناب حاج اسماعیل دوستی یکی از خدمت گذاران مردم کوهدشت می باشد که در این مدت هیچوقت ازمردم خود دوری نکرد ویارویاور مردم خود بود جناب مومنی گرامی بااحترامی که برای جنابعالی دارم خواهش می شود که از گذشته حرف نزنید خوبان مارا کوچک نشمارید جناب حاج دوستی دربین مردم خود جایگاهی والا دارد وهرکس که مورد نظرایشان باشد مورد قبول ما طرف دارانش می باشد

  6. مدیر

    اقای مومنی هم شما و هم دوستی دارید تند می روید شما باهم مشکل دارید ولی دارید طوری حرکت می کنید که امکان اجماع شدنی نیست و باز هم حسرت اصلاحات در کوهدشت ۱۶ساله خواهد شد تو را به خدا کمی هم به فکر مردم باشید

  7. عزیزی

    حق با مومنی است برخی اصلاح طلبان منفعت طلب هستند و از زوایه خود به مردم می نگرند که عین دیکتاتوری و انحصار طلبی است

  8. شهروند كوهدشتي

    مردم آنقدر هم که شما فکر کرده اید فراموشکار نیستند جناب مومنی عزیز، خاطره پاکسازی ها، رد صلاحیت های بهترین جوانان این شهر و ممانعت از ادامه تحصیل آنها، اخراج دانشجویان از دانشگاه،کوچ جوانان نخبه به شهرهای دیگر و بگیر و ببند ها وووو باند اسفندیاری ضد خان!!! هیچگاه از حافظه مردم این دیار زدوده نمی شود.

  9. معلم

    مگر آدم قعطی شده هی فرج اسفندیاری دوستی قبادی امامی باید وکیل مردم فهیم کوهدشت باشند ترا خون شهدادست ازسر دیار کوهدشت بردارید

  10. احمد

    خدا وکیلی این اقای مومنی با تهمت زدن با این وان خود را مطرح می کنند مثل اینکه من الان یه مقاله بلند بالا بر علیه دوستی بنویسم …فاصله مومنی با دوستی گران تا کران است… این ادم تشنه قدرت هست ..خودش بهتر می داند چقدر دروغ می گوید و وعده های الکی به مردم….اقای مومنی بنده از شما سوال می کنم چقدر به جوانان وعده استخدام داده اید در صورتیکه خودتان الان بیکار تشریف دارید…فقط ادا و اطوار ….فقط ادای روشنگری و روشنفکری فقط ادای لیدری و رهبری بدون پشتوانه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان