آوی روه و روخونه، خویشی بورش نه بیگونه
ترجمه: آبی میرود به رود خانه، خویشی آنرا بخورد نه بیگانه
مفهوم کنایی: در نکوهش بخل و حسد، اگر خدمتی از انسان ساخته شود چه بهتر که دوستان و آشنایان از آن بهرهمند شوند هر امرخیر را برای خویشاوندان روا داشتن
آغا با و فرمو بر
ترجمه: آقا باش و فرمانبر
مفهوم: افتادگی درعین آقایی و سروری
افتو د زیر اور نمونه
ترجمه: آفتاب زیر ابر نمیماند
مفهوم: حقیقت پوشیدنی نیست
خدا خرن دیده که شاخ وش نه دا
ترجمه: خدا خر را دیده که شاخ بهش نداده
مفهوم: کارهای خدا همه از روی حکمت است و به هرکس هر آنچه لایق باشد میدهد؛ آدم پست همان بهتر که ناتوان باشد
کیخان بین و دین برو
ترجمه: کدخدا را ببین، ده را بچاپ
مفهوم کنایی: در گذشته نقش کدخدا بسیار پررنگتر بوده است و برای انجام هر کاری ابتدا باید با کدخدا مشورت کرد؛ گاهی عمله حکومت ها با کدا خدا همدست شده و رعیت را می چاپیتند
تراز گروه تا در کهدو
ترجمه: تراز گربه تا درب کاهدان
کنایه از کسی که ففط یک حرکت را از سر عادت تکرار می کند و غیر از آن چیزی بلد نیست
بین رنگم بپرس احوالم
ترجمه: ببین رنگم و بپرس احوالم
مفهوم : رنگ رخساره حکایت از سر ضمیر کند، یا رنگ زردم را ببین احوال زارم را بپری
گرگ که روز گیرش کرژنگ هوره
ترجمه : گرگ که روز می گیرش خرچنگ می خورد
مفهوم : انسان توانمندی که از سر درماندگی و ناچاری کار پستی را انجام می دهد
وه زون خوش مارن د سیلا بکش وه در
ترجمه: بازبان خوش ما را از سوراخ بیرون بکش
یعنی: با خوش زبانی و ملاطفت میتوان دشمن را هم رام نمود
خایه که ننی، رومن هم هوره
ترجمه: تخم که نمیگذارد، رومه را هم می خورد
کنایه از کسی که نه تنها سودی به دست نمیآورد بلکه سرمایه را هم از بین می برد
رومه: در گویش لری تخم مرغی که قبل از تخم گذاری در لانه ی مرغ قرار می دهند تا به راحتی در آن مکان تخم گذاری کند
تف سر بالا جاش مین ریه
ترجمه: آب دهانی که رو به بالا انداخته شود، جاش توی صورت است
کنایه از عملیست که ضررش متوجه انجام دهنده آن باشد
دنیا دسه “میرکووه” هر روزی ها د مشت یکی
ترجمه : دنیا دسته ی “میرکو” است هر روزی در دست یکیست
” سیرکو و میرکو” به گویش لری ابزاریست دقیقا مانند هاون و دسته هاون بزرگ از جنس چوب، ودر گذشته دانه ی غلات وغیره را در آن می کوبیده اند
آنچه شبیه هاون بوده ” سیرکو ” و آنچه با آن کار دسته هاون را انجام داده اند “میرکو” نامیده می شود
“میرکو “وسیله ای برای کوبیدن ونوعی سلاح سرد نیز محسوب می شده است و در اینجا دنیا را به آن ابزار قدرت تشبیه کرده اند که روزی در دست کسی خواهد بود
در قرآن کریم نیز قریب به همین مضمون آمده است آنجا که در سوره ی مبارکه ی آل عمران آیه ی شریفه ی ۱۴۰ می فرماید: تلک الایام نداولها بین الناس
روزگار بین انسانها دست به دست می شود
نونی وارد کور بور، خدان مابین کو
ترجمه: نانی با نابینا بخور، خدا را در مابین بدان
یعنی: در مقابل افراد ناتوان وضعیف خدا را حاضر و ناظر بدان
دوز د شو گردی، روز خجالته
ترجمه : دزد از شبگردی روز خجالت می کشد
انسان گرگ صفت گاهی از اعمالی که انجام داده است احساس شرمندگی می کند
بییی د باوو کور وی، گوتن قلا د ره تیش در آورده
ترجمه: عروس در خانه ی پدر کور بود، گفتن کلاغ تو راه چشمش را در آورده
به کنایه کسی را گویند که می خواهد عیب خودش را به گردن دیگری بیاندازد
راز دل خوت سی کس نو ، کسی مگاو وگوسالی وت نیه
ترجمه : راز دل خودت را به کسی نگو ، هیچ کس ماده گاو و گوساله ای به تو نمی دهد
یعنی مفت و مجانی اسرار خودت را در اختیار دیگران قرار نده ، چرا که سودی برایت ندارد
تشویق راز داری و مخفی کرد راز
هی و دردم ، همسامنی دی و مردم
ترجمه: وای به دردم ، همسایه ی منی و به دیگران می بخشی
مفهوم: انسان از نزدیکان و همسایگان چشم یاری و احسان دارد و در بذل و بخشش نزدیکان اولی تر ند
بار هل و منزل نرسه
ترجمه: بار کج به منزل نمی رسد
هر کاری که با صداقت و از راه درست انجام نشود به سر انجام نخواهد رسید
خوم نونم کورم که تو بوی برکی ها د تیت
ترجمه : خودم نمی دانم کورم که تو بگویی عیب کوچکی در چشمت هست
یعنی: انسان باید عیب خودش را بداند قبل از آنکه دیگران به کنایه عیب را به او گوشزد کنند
جومی که و عیدم نرسی و مارکم نوا
ترجمه: جامه ای که به عیدم نرسید ، مبارکم نباشد.!
مفهوم: هر چیزی اگر به وقت لازم مهیا نباشد ارزش ندارد
شانست که نیاره حلوا دنو اشگنه
ترجمه: شانس که یار تباشد ، حلوا هم دندان می شکند
در هر کاری شانس واقبال هم لازم است
پرویز اکبرینژاد؛ بلوطستان(فرهنگی بازنشسته و شاعر )