شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » سه نکته در مورد دولت و ملت هم‌دلی و هم‌زبانی

به نام خداوند جان و خرد

نکته اول

رهبر عزیزمان با هوشمندی کامل سال ۹۴را سال  دولت و ملت همدلی و همزبانی نامیدند.این نام گذاری در قطعه ای از زمان اتفاق افتاد که ایران اسلامی با قدرتهای مستکبر و معاند۵+۱در حال مذاکره است و دولت تدبیر و امید با جد و جهد فراوان به فکر باز کردن گره های اقتصادی مردم است و از سویی برخی ها به فکر زنده کردن اختلافات و فتنه ۸۸ و برخی ها نیز از باب وظیفه یا باندبازی بیش از انتقاد را نثار دولتیان می کردند .در این شرایط بهترین هدیه و عیدی به  دولت ، نامگذاری سال ۹۴به اسم همدلی و همزبانی دولت و ملت بود با این نامگذاری همه ی مردم که خود را تابع مقام معظم رهبری می دانند نهایت تلاش خود را صرف خواهند کرد تا از ریل همدلی و همزبانی خارج نشوند. به یقین از چشمه همدلی و همزبانی دولت و ملت ، عطر آرامش و وحدت و امنیت و صفا و صمیمیت بیشتر به مشام می رسد و دولت نیز می تواند با خیالی آسوده تر گامهای لازم را بردارد.

نکته دوم :

دولتیان و ارکان  حکومت اسلامی برای به وجود آوردن همدلی و همزبانی ،وظایفی سنگین بر عهده دارند. دولتیان باید به نحوی برنامه ریزی کنند  و به سبکی حرکت کنند که نخست خودشان همدل و هم زبان باشند و سپس برای دلربایی ملت برنامه ریزی ها داشته باشند .آنان  باید احترام همدیگر را بگیرند از گفتن نکات و خاطرات بحث برانگیز غیر ضرور که وحدت جامعه را خدشه دار می کند خودداری کنند و کلمات و سخنان آتشین را نثار همدیگر نکنند.مثلا جناب ریس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «بانوی انقلاب» نکاتی را فرمودند که ثمره ای جز جنجال نداشت. او فرمودند : «آدم‌های خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندان‌ها، ظلم‌ها،‌سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟ … در سال ۸۴ یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمی‌آیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت‌های همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.»


سخنان جناب هاشمی و واکنش های شدیدی که در زیر ذکر خواهد شد با همدلی ملت و دولت نمی سازد  به دنبال داشت. سرلشکر جعفری فرمودند : خشک مقدس خواندن دلسوزان انقلاب ناشی از بغض نسبت به جریان ارزشی است. و حسینیان فرمودند : هاشمی از بغض محاکمه قانونی فرزندش را دارد.و …
این نوع مناقشات  کدامین گره از  گره های جامعه را باز می کند؟آیا با این نوع ادبیات می توان گفت به انقلاب اسلامی خدمت کرده ایم؟
 
 نکته سوم:
همزبانی و همدلی دولت و ملت در وحدت جامعه و اقتصاد مقاومتی بسیار راهگشاست و مردم در صورتی با دولت همدل و هم زبان می شوند که با هم سنخیت داشته باشند.وقتی برخی از مردم از ناعدالتی ها  می نالند یا در وجودشان توهم ناعدالتی وجود دارد چگونه با آنها همدل و همزبان می شوند؟!
مردم می گویند چرا تفاوت حقوق  کارمندان و کارکنان  ادارات و نهادها و سازمان ها و …تا این حدزیاد است؟  این روزها تجمعات دامنه دار معلمین دولتیان را مجبور به واکنش کرد فرهنگیان با دولت همدل و هم زبان نیستند زیرا معتقدند سالهاست حقوقی عادلانه دریافت نمی کنند .
البته نباید پنداشت که فقط آموزگاران چنین انتقاداتی دارند در دیگر اصناف نیز افرادی وجود دارد که از اختلاف فاحش حقو قشان با دیگر کارمندان و سازمان ها  ناراحت روان هستند.
برخی از فرهنگیان می گویند:
« با توجه به مصوبه دولت حداقل حقوق وزیران کابینه از ۳ میلیون تومان به ۲۰ میلیون تومان در ماه افزایش یافت ! در حالیکه میانگین حقوق معلمان ۱۵۰۰۰۰۰ تومان در ماه است! یعنی حقوق وزیران ازجمله وزیر آموزش وپرورش ۱۴ برابر حقوق معلمان است!»
اما ظاهرا حقوق وزیران بیش از بیست میلیون تومان است و از طنزهای روزگار ما این است که  این حقوق های کلان هرگز نقشی در تورم ندارند  و همه ی تورم را باید در دل  یارانه های ۴۵ هزارتومانی جستجو کرد!

به نظر می رسد یکی از نکاتی که دولتیان و مدیران ارشد نظام اسلامی، باید رعایت کنند این است اگر حقوق های بالا می گیرند ، از گرفتن حقوق ها و مزایای فربه چشم پوشی کنند و  جد و جهد کنند ایثارگرایانه کشور را مدیریت کنند و گرنه اگر در لایه های از مسولین حقوق و مزایای چند میلیونی بگیرند و گاه هم فسادی از جنس فسادهای رحیمی  و سه هزارمیلیاردی از آنها سر بزند و برخی ها مشکوک به رانت خواری باشند  ملت به همین اندازه  با دولت همدل و هم زبان نخواهند شد.
اگر حقوق و مزایای برخی از دولتیان ،مدیران  حکومت اسلامی اختلاف فاحشی با دیگران داشته باشد هرچند مسولین خود را خدمتکار و نوکر مردم اعلام کنند و حتی اگر روزی صدبار خویشتن را نوکر مردم بدانند هر گز در دل مردم جای نمی گیرند و  از مدیران اشرافی، اقتصاد مقاومتی تراوش نمی کند.
به یقین ملت خیلی زود اعمال و نتیجه اعمال مسولین را درک می کنند از اینرو بسیاری از مردم می دانند رحیمی به چه کسانی پول داده است . همین مردم می دانند چه پارتی بازی هایی اتفاق افتاده است . وقتی توده ی مردم می خواهند دو میلیون تومان قرض الحسنه بگیرند باید  دهها مشکل را لمس کنند و از هفت خوان رستم عبور کنند با این وصف چگونه  باور می کنند فسادهای بزرگ بدون چراغ سبز برخی از مدیران اتفاق افتاده باشد؟!
در شطّ حادثات برون آى از لباس‏
کاوّل برهنگى است که شرط شناور است‏
گاندى، این مرد هندو، وقتى مى ‏خواهد هند را رهبرى کند، وقتى مى‏ خواهد چهارصد میلیون جمعیت هندوستان را از چنگال استعمار رها کند، چاره‏ اى ندارد جز اینکه راه پیغمبران را پیش بگیرد، یک زندگى ساده براى خودش انتخاب کند، پارچه ساده ‏اى روى دوشش بیندازد و لنگى به کمر بندد و تمام دارایى ‏اش یک بز باشد و بگوید من با همین مى ‏توانم زندگى کنم.
فلسفه زهد گاندى چه بود؟ گاندى از یک طرف در متن اجتماع وارد است، مى ‏خواهد جامعه ‏اى را از چنگال استعمار نجات بدهد، و از طرف دیگر آنچنان زاهدانه زندگى مى ‏کند که با دو پارچه و یک بز بسر مى ‏برد و به ملت هند هم دستور مى‏ دهد که اگر مى‏ خواهید از چنگال استعمار رهایى پیدا کنید باید زاهد باشید؛ یعنى یک زندگى ساده پیشه ‏کن تا بتوانى آزاد شوى؛ بعد که آزاد شدى، اگر مى‏ خواهى زندگیت را پرتجمّل بکنى بکن، ولى تا خودت را از قیودى که خودت براى خودت ساخته‏ اى آزاد نکرده‏ اى نمى ‏توانى آزاد شوى. این، نوع دیگر زهد است که فلسفه آن آزادى و آزادگى است.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان