شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » مدیر یافته هم کنار کشید ، مشکلات معلوم است و عریان

خدمت مدیرکل محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی

با سلام

قبل از هرسخنی لازم است بگویم بنده در حکم کوچکترین «روزنامه خوان»در جمع بزرگ اهالی مطبوعات لرستان،در این مدتی که با پایگاه خبری یافته آشنا شده ام،دربخش هایی با دیدگاه این پایگاه وزین لرستانی اختلاف نظرداشته ام وشاید یکی از دلایل این تفاوت دیدگاه به بنده برمی گردد و علایق سیاسی من به یک گفتمان خاص و اینکه با همه مراقبتم،امادر مواردی سلایق سیاسی ام بر قلمم سایه انداخته است،لیک به دلایلی که در ادامه عرض می کنم هر چقدر تلاش نمودم تا صبوری کنم و آرزو کنم تا یافته دیگر برنگردد و جا برای من بازتر شود و لذت ببرم که یکی از رسانه ها کمتر می شود و من بیشتر دیده می شوم،نتوانستم وشاید دلیلش وجدانی است که بایددروجود هرمدعی اهل قلمی باشد.

واما جناب آقای حنان

اگر به یاد داشته باشید چند ماهی از ورود شما می گذشت،نامه ای نوشتم و به عنوان یک جوان علاقمندبه دنیای رسانه تقدیم شما نمودم،.نامه ای که در آن ایام ، درد را در معاونت مطبوعاتی شما دانستم و گفتم اگر می خواهید قدمی بردارید ابتدا معاونت خود را از خمودگی نجات دهید.

 چندماه گذشت و اولین تغییر را در همان معاونت دیدیم، با خود گفتم خدارا شکر لابد هزاران نامه اینچنینی به دست آقای مدیر رسیده و بی شک دیگر دردهای نوشته شده در آن نامه را هم در همین روزها التیام خواهید بخشید،ازجمله سروسامان دادن به آشفته بازار مطبوعات محلی و تاختن برخی از این مطبوعات در میدانی که انگار شش دونگ سندش به نام پدریشان زده باشندومابقی باید بمانند تا به لطف مرحمت این بخش از رسانه ها،اندک نفسی بکشند.اما با کمال تاسف هیچ اتفاقی نیفتاد و آن شد که امروز ما دلسرد تنها چشم به تقدیر الهی دوخته ایم و از خداوند فرجی می خواهیم.

جناب حنان!!

«یافته»اگر امروز قصد رفتن گرفته است نشان قهر یک رسانه نیست،که بی شک این یعنی یک اندیشه ناامید شده است که گفتم با همه تفاوت دیدگاههایم با استاد عزیزم جناب جایدری، اما نمی توانید اول بودن این پایگاه در استان را نادیده بگیرید،که یافته حقیقتا در میان پایگاه های خبری استان یک رسانه متفاوت است،با ایده هایی متفاوت و مدیرمسئولی متفاوت.

جناب  آقای مدیرکل، بگذارید فرض را براین بگذاریم که تاکنون هیچ کدام از مشکلات با شما درمیان گذاشته نشده است و امروز برای اولین بار قصد داریم با حضرتعالی درد ودلی داشته باشیم:

ابتداهم باید براین نکته تاکید داشته باشم که اشتباه بزرگی است بخواهیم خارج از دستگاه فرهنگی استان، بدنبال راه نجات باشیم که اگر قرار بود مثلا استاندار لرستان یا معاونان ایشان پا پیش بگذارند،آنوقت این سوال پیش می آید نقش مدیریت شما چه می شود که اتفاقا این یک توهین به مدیریت شماست و شما نیز نباید انتظار داشته باشید تا مدیری ارشد تر از شما ورود کند که مگر این مشکلات چقدر غیرقابل حل است؟!

(هرچند بنده دو الی سه بار با معاونین آقای استاندار و یک بار با جناب مهندس بازوند از دردهای رسانه گفته ام و حتی در گلایه هایم نقش مدیران را بی تاثیر ندانسته ام)

جناب آقای مدیرکل!!

اول).در لرستان بخشی از مدیران کاملا خود را دراختیار چهار الی پنج رسانه قرارداده اند و مشخصا از بیم جنجال آفرینی آنان تمام امکانات خود را دراختیار این نشریات قرارداده اند.آن هم رسانه هایی که یا صدای مردم نیستند،یا اصلا خوانده نمی شوند،یا به اشاره ای برمیز فلان روابط عمومی قرار می گیرند و یا هزاران ناگفته دیگر!!دوم)برخی از رسانه ها که به تعداد انگشتان دو دست نمی شوند امروز نقش«پدرخوانده» و«مادرخوانده»دارندوحقیقتا اگر یک دستگاه نظارتی ،بازرسی،امنیتی،ورودکندوسرمایه کسب شده توسط آقا ویا خانم مدیرمسئول وخبرنگاررارصدکند،دریک «دو،دوتا،چهارتای» ساده متوجه می شوند که این سرمایه جمع شده حاصل رپرتاژهای ۲۰۰هزارتومانی و ۵۰۰هزارتومانی نیست،که بده وبستان های صورت گرفت بالاتر از این مقدار است و شاید از دلایلی که بنده خوشحال بودم یک روحانی در راس نظارت بر رسانه ها قرار گرفته است این بود که شما را مدیری چشم ودل سیر می دانستم که فریب هیچ لبخند و مرعوب هیچ اخمی نمی شوید که همین لبخندها و اخم ها بی شک امروز جای ناگفته های بسیاری در خود بجای گذاشته است.لبخندها و اخم هایی که چپ و راست هم نمی شناسد و شیره جان همه دولت ها را تا کنون خورده است!!!!

سوم).امروزه ما مدیرمسئول داریم که «دوفرزند» کافیست را چندان اعتقاد ندارد و ده ها بچه در اطراف خویش جمع کرده است که اگر نشریه را فرزند یک مدیررسانه ای فرض کنیم،بی شک شما نیز قبول دارید که این همه فرزند را تربیت نمودن و به خانه بخت فرستادن کار دشواری است و در مقابل داریم آقا یا خانم رسانه ای را که تک فرزندش سوگلی و لوس بار آمده است و کسی جرات ندارد بگوید بالای چشم فرزندت ابروست،که یا با شلوغ بازی او مواجه می شود و یا با انگ زدن های او و این کار باعث می شود که اگر هر مدیری را نقد کنیم متهم می شویم به این که لابد رپرتاژ نگرفته ایم،از بس کار را جایی دیگر ، دیگران خراب کرده اند.

چهارم)امروز بسیاری نقدشان شاید این باشد که خانه مطبوعات باید ورود کند اما بنده اعتقاد دارم که به دلایل بسیار نمی توان چندان به این خانه امید بست که اولا خانه مطبوعات ابزاری ندارد برای برخورد و دوم در خود خانه مطبوعات نیز برخی اختلاف عقیده ها میان اعضا وجود دارد و لذا بی شک این شما هستید که باید با کمک خانه مطبوعات به اصلاح این مشکل بپردازید.

آری جناب آقای حنان

کار سخت شده است تا بدانجا که حقیقتا من نیز به باور دوستم و استادم رضا طولابی رسیده ام در آن یادداشتی که می گفت باید دستگاه امنیتی ورود کند و بنده فکر می کنم حقیقتا اگر کسی پادرمیانی نکند و اجازه بدهند شاید این کار تنها به دست دستگاه امنیتی ما حل بشود تا ورود کند و از من بپرسد : اولا از کجا آورده ای ؟! و دوم حالا که یک راننده تاکسی محترم ، یک گارسون رستوران زحمت کش ، ….باید هزار مسیر تایید صلاحیت را طی کند از لحاظ اخلاقی و سلامت جسم وجان و روح!!!مانیز یک مسیر تایید صلاحیت را طی کنیم که اصلا آیا دارای سلامت اخلاقی می باشیم که بی شک می باشیم!!!!!!!و بعد به فکر اصلاح استان باشیم.

یک پرانتز باز کنیم و این را بگویم که برخلاف نظر برخی دوستان که رسانه باید فقط و فقط مچ گیری کند و استخوان لای گلوی دولت باشد، بنده اعتقاد دارم می توان رسانه هم حامی دولت باشد و هم مراقب دولت!!بنده اعتقاد دارم می شود مدافع دولت بود و درعین حال به نقص ها اشاره کرد .

نمونه در ایام گذشته چند یادداشت بنده در فضای رسانه برخی از عزیزان را دلخور نموده بود.در یک مورد مدیرکل روابط عمومی استانداری در تماسی گفتند که برخی  آقایان تماس گرفته اند و ناراحت بوده اند که چرا فلانی به نقد فلان دستگاه می پردازد که در واکنش یادداشتی نوشتم و اعلام نمودم که قلم ما دراختیار مدیرمحترم روابط عمومی نیست و بنده تنها سردبیر نشریه ایشان هستم و این بدان معنا نیست که هر یادداشتی باید با هماهنگی ایشان باشد و یا با همه اعتقادم به حمایت از دولت آنجا که احساس کرده ام به مدیری نقد وارد است نقد وی رانوشته حتی اگر صندلی او چسبیده به صندلی جناب آقای استاندار باشد که اگر روزی نقدی نیز بر استاندار وارد باشد در نوشتن آن هیچ بیمی نداریم که ایشان نیز معصوم و غیرقابل نقد نیست.

اما درپایان جناب آقای حنان

روزی که می روید بی شک می گویند «فلانی چه کار کرد؟!»امروز درد است یک سایت ، یک پایگاه خبری بدون داشتن مجوز هر چه دلش بخواهد بنویسد و کسی نگوید بالای چشمت ابرو و یافته برای گفتن همین بالای چشمت ابروست حال و جان نوشتن نداشته باشد!!!

امروز درد است که فرزندان پدران این انقلاب از اصلاح طلب و اصولگرا احساس غریبی کنند و از همه دردناکتر آنکه بانوی معصوم و عاشق خبرنگاری احساس کند تنها راه پیشرفت در عرصه رسانه راهی است که برخی انگشت شمار به غلط راه انداخته اند و از طریق آن نشریات با تیراژ ۵۰۰ تایی آنها که روی هیچ دکه ای دیده نمی شود و تنها برای اداراتی می رود که از آن آگهی گرفته اند، خروار خروار پول بی صاحب را جمع کنند و به زرق و برق زندگی خویش بیفزایند.

والله که این بیت المال و حق الناس صاحب دارد و شما باید حافظ آن باشید.ما که دل بریدیم و اگر ایستاده ایم و هنوز می نویسیم،از سر عشق است و خواهید دید که در مسیر این نوشتن، برخلاف دیدگاه برخی عزیزان،هیچ پست و اتاق و صندلی را از این دولت نه می خواهیم و نخواهیم گرفت، اما شما هرچه زودتر برای ماندن نام نیکتان کاری کنید کارستان،شاید در روز پرسش پروردگار،این عمل نزد او زیباترین عمل شما باشد و باقی بماند در افکار عمومی مردمی که تنها از سرگرفتاری وقت پرسیدن ندارند.

نامه من تمام شد،اما نمی دانم چرا دلم می لرزد!! برای اولین بار ترسیده ام که فکر می کنم من چرا سر درد نکرده خود را دستمال می بندم،مگر من سرپیازم یا ته پیاز ، یا از یافته چیزی به من می رسد ، که چرا بیخود و بی جهت مغضوب الیه بشوم نزد مدیرکلی که نخ ماندن رسانه ام به قلم او وصل است ، که نکند فردا انگ ها و تهمت های رسانه هایی که امروز مورد خطاب قرار گرفته اند به سوی من بیاید!!اما این قلم انگار تا سرش به سنگ نخورد آدم نمی شود،پس بگذار نقطه پایان را بگذارم که شاید این آخرین نقطه ته خط قلم من باشد.

 
خداوند شما را در این دنیای عجیب یاری دهد
و ما را عاقبت به خیر کند
 
ابوذر بابایی زاده /بلوطستان 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان