بلوطستان: مطلبی که هماکنون و طیهفته و ماههای آتی تقدیم حضور مخاطبان فرهیخته میگردد، بخشی از کتاب «موانع توسعه سیاسی در لرستان» است که به قلم دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای داراب ولیزاده به نگارش دارآمده است ضمن سپاس فراوان از ایشان که مخاطبان بلوطستان را مورد عنایت خویش قرار داد ، به یاری پروردگار متعال این مطلب به صورت سلسلهوار ارائه می شود امید است با درج نظر و ارائهی دیدگاههای سازندهی خود نگارنده را در پیشبرد اهدافش یاری کنید.
در ابتدای بررسی وضعیت توسعه سیاسی در لرستان، شناخت ساختار اجتماعی – سیاسی این منطقه الزامی است. ساختار سیاسی برآمده از ساختار اجتماعی جامعه است. به عبارت دیگر از یک ساختار اجتماعی مبتنی بر فرهنگ دموکراتیک می توان انتظار یک ساختار سیاسی دموکراتیک داشت؛ از یک ساختار اجتماعی مبتنی بر فرهنگ استبدادی یا قبیله ای و ایلی عشایری نیز یک ساختار سیاسی متناسب با آن فرهنگ شکل خواهد گرفت. بنابراین برای شناخت ساختار سیاسی یک جامعه و برداشت و تلقی آن جامعه از سیاست و قدرت و مشروعیت سیاسی، باید نخست ساختار اجتماعی آن را شناخت.
در زمان قاجاریه و پیش از انقلاب مشروطه – که به لحاظ تاریخی نقطه شروع این تحقیق می باشد – عشایر و روستا نشینان قریب ۹۵ درصد جمعیت لرستان را تشکیل می دادند…. آن ها در بی سوادی مطلق و ناآگاهی کامل از اوضاع و احوال ایران و جهان به سر می بردند. تعداد روستاها بسیار اندک و پراکنده و شهرها نیز کوچک و کم جمعیت بودند و اقتصاد آنان متکی به تولید و خرید و فروش صنایع دستی بود که نیاز کوچ نشینان و روستاییان را تامین می کرد. وضعیت سواد و آموزش در شهرها نسبت به روستاییان و عشایر کوچ نشین اندکی بهتر بود. در شهرها معمولا مکتب خانه ها و حوزه هایی دایر بود که فرزندان قشرهای مرفه شهری اعم از تجار، روحانیون و دیوانیان در آنجا تحصیل می کردند. آموزش مکتب خانه ها تنها در حد خواندن و نوشتن واز علوم و فنون جدید تهی بود. ( خودگو،۱۳۸۶: ۳۶-۳۵). گرچه وضعیت سواد طبق اظهار نظر این نویسنده صفر مطلق هم نبوده، ولی با توجه به محدودیت دایره سواد و آموزش در جامعه و سقف آن که در حد خواندن و نوشتن بوده می توان گفت وضعیت سواد و آگاهی در این جامعه، نا آگاهی مطلق بوده است.
بدیهی است چنین جامعه عشایری و روستایی از لحاظ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و … ویژگیهای خاص خود را دارد. از دیدگاه « اورت راجرز» جامعه سنتی بر حسب « خرده فرهنگ روستایی» با ده عامل محوری مشخص می شود:
- عدم اعتماد متقابل در روابط فردی
- احسان ظاهری
- خصومت علیه اقتدار دولت
- خانواده گرایی
- فقدان نوآوری
- تقدیر گرایی
- الهام محدود
- فقدان توان خشنودی
- دیدگاه محدود نسبت به جهان
۱۰)ضعف قدرت تلقین ( مولانا، ۱۳۷۱: ۱۰۲).
علاوه بر این عوامل، باید ساده بودن و عدم پیچیدگی اجتماعی به لحاظ ساختاری را، از دیگر ویژگی های این گونه جوامع دانست. در بحث توسعه سیاسی برخی از اندیشمندان معیارها و ویژگیهای توسعه سیاسی را پیچیدگی، درجه بالای شهرگرایی، گسترش سواد و درآمد سرانه بالا، عنوان می کردند. بنابر این ساختار روستایی و عشایری حاکم بر لرستان، به همراه وضعیت اقتصادی ضعیف آن و عدم وجود امکانات سواد و آموزش، نشان از عدم توسعه سیاسی و نا همسو بودن آن با توسعه سیاسی می باشد. در خصوص علل غالب بودن ساختار عشایری – روستایی در لرستان، نویسندگان عواملی چون: ناامنی، کوهستانی بودن منطقه، روحیه سلحشوری و سرکشی مردمان لر و … را دخیل دانسته اند، که در ادامه این بحث بیشتر به آنها خواهیم پرداخت…
ادامه دارد