شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » عروس تهرانی من!

پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

«از ازدواج با سبزه ها و گلهایى که کنار مردابهاى کثیف و آلوده مى رویند، بپرهیزید; از آن حضرت سؤال شد یا رسول الله سبزه در کنار مردابهاى آلوده چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خانواده آلوده و بى بند و بار، تربیت یافته باشد».

گفت پسرم وارد دانشگاه شد و از دانشجو شدنش خوشحال شدم که ای بسا سرانجام این دانشجویی به کار و حقوق هم ختم شود.چند ماه گذشت دانشجویم سیمایی جدید به خود گرفته بود و با مادرش سر و سری داشت. گفتم ای بانوی من ! خبری شده است ؟ فرمود: خبری در راه است. منتظر آمدن عروسی از تهران باش!

گفتم: ما و عروسی از تهران ؟! فرمود: پسرمان دختری را دیده و پسندیده است! گفتم بانوی من !

می گویند ماشینهای تهران جاده خاکی نرفته اند و همگان پسندند ، ولی دختران تهران که ماشین نیستند! هرچند بسیاری از دختران تهران نجیب و متدین و ساده زیست هستند ولی فرهنگ و پوشش و تدین و…بعضی از آنها، متناسب با فرهنگ و زندگی ساده ما نیست. به او بگو تحقیق لازم است باید خیلی از مسائل روشن گردد تا به درجه ی تصمیم گرفتن برسی. او پیام را رسانده بود ولی اثری نکرد!به ناچار به سرای فرزندم رفتم و گفتم عزیزم!

از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن دختر و پسر است. در مسئله ازدواج بین دختر و پسر تا حدّى باید از نظر ظاهر و باطن شباهت وجود داشته باشد و بالاترین شباهت باید در جنبه ی دینداری جلوه کند. قرآن مجید می فرماید:« وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ» ؛ زنان پاک لایق مردان پاکند.

و نیز می فرماید: فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ. پس با زنان پاک ازدواج کنید.از کجا به هم کفو بودنتان پی برده اید؟

چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت / بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد

هر چه پندش دادم و محبت نثارش کردم، اما ظاهرا کار از نصیحت پذیری گذشته بود از اینرو گفت اگر اجازه ندهید برای همیشه مجرد خواهم ماند! به ناچار با دلش کنار آمدیم و با ظاهری راضی روانه ی تهران شدیم .از خدا می خواستیم مورد ما از سنخ تهرانی هایی باشد که انقلابی و اهل بیتی هستند اما با نمی از دقت دریافتیم که تفاوت فرهنگی و…بسیاری با هم داریم.

در منزل آنها قحطی چادر و مهر و نماز بود! گوشهایشان ماهواره ای و به بی بی سی و صدای امریکا عادت کرده بود ولی ما چادری و نمازی و با صدا و سیمای جمهوری اسلامی رفیق بودیم.

آنها به دنبال مد و سگ بازی و… بودند و ما به دنبال نماز جماعت و پاک ماندن! آنان محرم و نامحرم نداشتند و ما به مرزهای محرم و نامحرم معتقد بودیم. با فرزندم راز و رمزهایی رد و بدل کردم تا شاید نگرانیمان را در مورد تفاوتهای ایمانی و فرهنگی در یابد دریغا اثری و حرکتی که در آن نشانه ای از پشیمانی باشد ندیدم . چون مجالی یافتم از فرصت استفاده کردم تذکرات لازم را به او گفتم اما فرزندم همچنان شیفته ای تمام عیار دختر بود!

کسی که طعم زبان عسل نمی فهمد / تو هرچه هم که بخوانی غزل نمی فهمد

حکایت نرود میخ آهنین در سنگ / نگو به سنگ که ضرب المثل نمی فهمد

به محضر رفتیم تا صیغه ی عقد خوانده شود عاقد گفت برای مهریه ی عروس خانم توافق کرده اید؟ خیر عروس خانم از تاریخ تولد گفت و ما از چهارده معصوم و نهایتا صدو چهارده سکه . اما چون تهدیدی متوجه به هم خوردن پیوند آن دو شد ، آقا داماد باز از خود گذشتگی کرد و تعداد سکه ها را به اندازه ی تاریخ تولد بالا برد!

عاقد گفت شرط خاصی ندارید؟ عروس خانم گفت شرطم سکونت در تهران است.آقا داماد این را هم پذیرفت. نوبت گرفتن مراسم فرا رسید. باز دختر از فلان تالار و …گفت و به حدی سخت گیری دیدیم که از پسر داشتن هم پشیمان شدیم! مراسم عروسی با دهها سختی گذشت ولی فقط چند ماه از نشستن عروس خانم بر تخت عروسیش نگذشته بود که فرزندم بار دیگر به دنبال پول بود تا شاید پولی برای عمل جراحی زیبایی صورت و… به دست آورد!

عروس خانم با پولی قرضی دماغش را کوتاه تر کرد.اما این بار از نداشتن سگ محزون بود. با این که سگی دلپسند خرید ولی او همچنان طلبکار بود و لیستی جدید از درخواستهای عجیب و غریبش را تقدیم پسرم کرد! پسر دانشجویم با این که مدت زیادی از عروسیش نگذشته بود، با لایه هایی از حزن و غم گفت پدر جان از جان خود سیرم و گرفتار شده ام !

ای دریغا پیش از این بودی اجل / تا عذابم کم بدی اندر وجل

گفتم چرا؟! فرمود : در موارد بسیاری با خانمم اختلاف دارم .هرچه خواسته برایش تهیه کردم اما او سیر شدنی نیست! اکنون هم مهریه اش را طلب می کند و آخرین جمله اش این بود اگر تا فلان روز مهرم را پرداخت نکنی از راه قانون پیگیری خواهم کرد! گفتم فرزندم ! نگفتیم ما و این خانواده متناسب همدیگر نیستیم؟! گفت آری فرمودید :

مادرم گفت دل نبند و برو، هرکجا روی نازنینی هست

آه مادر، دلم زدستم رفت، ختم امن یجیب می خواهم!

  1. سیدصادق محمدی وفایی-قم

    به نام خداوند جان و خرد
    پنج نکته در مورد حضرت فاطمه کبری(س)
    این روزها به نام و یاد حضرت فاطمه(س) تزیین شده است. هر چند با شنیدن نام او ، ام ابیها ، پاره تن رسول الله ، روز زن ، پهلوی شکسته ، محسن سقط شده ، قبر گم گشته ، فدک غصب شده ، حسنین پرپرگشته، به ذهن می آید ولی او فراتر از این است که فقط در این موارد خلاصه شود.به مناسبت ایام فاطمیه نکاتی تقدیمتان می کنم:
    نکته ی اول:
    آن صدیقه ­ی طاهره به حدی بزرگ است که عالمان دین در باره اش فرموده اند فهم بشر توانایی درک مقامات او را ندارد.
    فاطمه ی بتول، دارای مقام عصمت بوده است.عصمت او بدین معناست که هیچ راهی برای نفوذ شیطان ،سهو و نسیان و خطا در او نبوده است. به همین دلیل گفتار حضرت صدیقه کبری حجت است و امام علی(ع) در نهج البلاغه به قول حضرت فاطمه(س) استدلال می‌کند.
    امام خمینی«ره» فرموده اند:«من راجع به حضرت صدیقه خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم» او می فرماید: فاطمه ی کبری (س) «زنی که هر کسی با بینشی، درباره او گفتاری دارد و با این حال کسی از عهده ستایش او برنیامده است ؛ چرا که احادیثی که از خاندان وحی رسیده، به اندازه فهم مستمعان بوده است. دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته اند، به مقدار فهم خودشان بوده است، نه به اندازه مرتبت او. پس بهتر آنکه از این وادی شگفت درگذریم»
    حضرت فاطمه کبری(س) با جبرئیل همنشین و هم کلام بوده است و جبرئیل لیست حوادث آینده را به او تقدیم کرده است. امام علی(ع) نویسنده آن حوادث و اخبار غیبی بوده است و مجموع آن یادداشت ها مصحف فاطمه(س) نام گرفت.
    این بدین معناست همان طور که حضرت ابراهیم(ع) و موسی(ع) مصحف داشتند، حضرت فاطمه هم مصحف دارد با این تفاوت که شریعت تازه‌ای نیست بلکه اخبار غیبی است.»
    حضرت امام خمینی«ره» می فرماید:«گمان ندارم غیر از طبقه اول از انبیای عظام، درباره کسی این طور وارد شده باشد…. مسئله فرود آمدن جبرئیل، یک مسئله ساده ای نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی امکان دارد بیاید. یک تناسب کامل بین روح آن کسی که جبرئیل بر او وارد می شود و مقام جبرئیل که روح اعظم است لازم است…..من این شرافت و فضیلت را از همه فضایل عظیمی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، بالاتر می دانم… این فضیلت از مختصات حضرت صدیقه است.»
    روایات شیعه مى‏ گویند:
    «این مصحف فقط در اختیار امامان معصوم بوده است(اکنون در در دست امام زمان(عج)است) و با استفاده از آن مصحف،حادثه هایی را پیشگویی و احکامی را بیان کرده اند.»
    گفتنی است کتاب‏ هایى که اخیراً با عنوان «صحیفه الزهرا علیها السلام» منتشر شده اند،با «مصحف فاطمه (س)» تفاوت دارد ؛ زیرا در این کتاب‏ها عمدتاً دعاهاى منسوب به آن حضرت (س) به چشم مى‏ خورد نه آنچه روایات درباره مصحف فاطمه گفته ‏اند.
    نکته ی دوم:
    پیامبر گرامی اسلام (ص) دو هدیه گران بها به حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دادند، یکی تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که جنبه ی ملکوتی دارد. این تسبیح و تعلیم، جزو بهترین و برترین تعلیم های ملکوتی است که به صورت خاصی به آن حضرت تعلیم داده شده تا دیگران هم از آن استفاده کنند. در اهمیت این ذکر همین بس که امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر هدیه و نحله ای بالاتر از آن تسبیح بود، پیامبر آن را به حضرت فاطمه سلام اللّه علیها تعلیم می دادند. در روایت آمده که اگر نمازگزار این تسبیح را با لااله الااللّه تمام کند، آمرزیده می شود. این تسبیح شیطنت و وسوسه های شیطانی را دور می کند و رضای پروردگار را تأمین می نماید.ذکر تسبح آن حضرت آداب خاصی دارد از جمله این که:
    ۱ این ذکر را در کمال آرامش و تأمین روحی انجام دهید.
    ۲ بدون تسبیح از کنار سجاده برنخیزید.
    ۳ این ذکر را با سرعت انجام ندهید.
    ۴ قبل از این که پاهایتان را حرکت بدهید و از حالت نمازگزار خارج شوید، این ذکر را انجام بدهید.
    امام صادق علیه السلام به یکی از شاگردانشان فرمودند: ما اهل البیت بچه های خود را همان طور که به نماز امر می کنیم، به تسبیح فاطمه (سلام اللّه علیها) نیز امر می کنیم. و هر کسی که ملازم این تسبیح نباشد، گرفتار شقاوت می شود. تو ملازم این تسبیح باش و آن را از یاد نبر.
    نکته ی سوم:
    در مورد فلسفه تسبیحات آمده است که وقتى حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- از انجام کار منزل خسته و درمانده شد از پدر خادمى درخواست نمود که در کار منزل به او کمک کند. پیامبر(ص) به او فرمود: آیا چیزى بهتر از خادم و کنیز نمى خواهى؟ حضرت گفت: چرا مى خواهم. پیامبر فرمود: خداوند را در هر روز سى و سه مرتبه تسبیح کن و سى و سه مرتبه حمد او رابه جاى آور و سى و چهار مرتبه تکبیر بگو و او را از برتر و والاتر از توصیف بدان که روى هم رفته صد عدد مى شود ولى در میزان و ترازوى حساب الهى هزار حسنه به شمار مى آید. بعد حضرت رسول- ص- فرمود: اى فاطمه اگر این تسبیحات را در هر صبح بگویى خداوند امر مهم دنیا و آخرتت را کفایت خواهد کرد. (بحارالانوار ج ۴۳ ص ۱۳۴ ح ۳۲ دار احیاء التراث العربى)
    نکته ی چهارم:
    هدیه دوم پیامبر(ص) ملک فدک بود که حضرت زهرا سلام اللّه علیها هم منافع فدک را در اختیار محرومان و مستضعفان قرار دادند
    فدک یکى از دهکده‏ هاى آباد و حاصلخیز نزدیک خیبر است و تا مدینه ۱۴۰ کیلومتر فاصله دارد. درسال هفتم هجرت، قلعه‏ هاى خیبر یکى پس از دیگرى فتح شد و قدرت مرکزى یهود در هم شکست. ساکنان فدک تسلیم گردیدند و در برابر پیامبر متعهد شدند نیمى از زمین‏ ها و باغ‏هاى خودرا به آن حضرت واگذار کنند و نیمى دیگر را براى خود نگهدارند. افزون بر این، آنها کشاورزى سهم پیامبر را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدى دریافت کنند. سرزمین‏ هایى که بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى‏ افتد، به شخص رسول خدا (ص) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مى‏ تواند عمل کند. وقتى آیه «و آتِ ذَالقربى حقّه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذّر تبذیراً» نازل شد، پیامبر اسلام دخترش فاطمه (س) را خواست و فدک را به او داد. «طبرسى، مجمع البیان، ج ۳، ص. ۴۱۱»گفتنی است یازده درخت خرما به دست مبارک پیامبر (ص) در فدک کاشته شده بود، که «بشران بن ابى امیه ثقفى» آن درختان را قطع کرد، نام داشت که پس از بازگشت به بصره فلج شد.
    نکته پنجم:
    امام علی علیه السلام در مراسم تدفین و تجهیز بدن مطهر حضرت فاطمه(س) می فرماید:
    «سلام من و سلام دخترتان به حضور شما، یا رسول، از دخترتان بپرسید که این امت با من چه کردند و با او چه کردند؟ اینها توطئه کردند که هم مرا بکوبند و هم زهرا سلام اللّه علیها را حذف کنند! ستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها، نهج البلاغه خطبه ۲۰۲»

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان