شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » اندر احوالات نیروهای اجتماعی لرستان ، نقدی بر انشقاق شهر و عشیره


 

پیشتر یادداشتی نوشتم که نقدی بود بر فرهنگ عشیره ای و تاثیر آن بر ساختار سیاسی اجتماعی کهن دیارم.همان جا که تاریخ در برابر رشادتهای عشایرش، به واسطه روح بلندش،سر تعظیم فرود می آورد. در واقع با طرح این موضوع در صدد بودم تا نگاه مردم دیارم را به اتحاد و برابری،در راستای اصل شایسته سالاری به عنوان رکن رکین دموکراسی، دعوت کنم و از استمرار ناهنجاریهای اجتماعی گذشته بکاهم.
اما اینک در این برهه از زمان افرادی را می بینم که برای اخذ قدرت سیاسی خود،پدیده ای مهتوم را تحت عنوان( انشقاق نیروهای شهری در برابر نیروهای عشایری..؟؟!!) خلق نموده اند.
خطاب به آنان می گویم:(هان ای خودخوانده ی شهری مآب، من اهل شهرم و عشایرزاده ام و به داشتن فرهنگ غالب و نیروی انسانی فرهیخته و صادق وباصفا و فراوانم بر خود می بالم،اما مانده ام تو بر چه می بالی؟؟!!، من بر فرهنگ بومی ام می نازم که سکوی پروازم را با رعایت اصل اخلاق و انسانیت ایجاد کرده،در عجبم که تو بر چه می نازی؟گمان میکنم از اصل خویش غافلی و فراموش کرده ای که قدرت امروزت را مدیون لطف دیروز عشیره ی من هستی؟!!
منورالفکرهایی پدیدآوردگان این انشقاق ساختاری در بدنه نیروهای اجتماعی شهرم شده اند، که نه تنها مرا، بلکه هر انسان بیداری که قلم در دست دارد را مجاب میکند تا یادداشتی را از سر سوز دل به رشته تحریر درآورد.
بی شک اینان که خود را شهری میخوانند و سایرین را عشایر از اصل و بنیه خویش غافلند.فراموش کرده اند که در این استان هر آن کس که نامی و نشانی را با خود یدک می کشد، باید ریشه در ایلی و تباری داشته باشدو فی الواقع تبارش، سندی است معتبر در ابراز هویت و وجودش…و از طرفی خواستگاه فرهنگی ساکنان این دیار که مالکان اصلی این آب و خاک اند جزء این را نمی طلبد…
اما به راستی دلیل این گریز از اصالت و هویتها چیست که برخی بر عشیره و بن مایه های فرهنگی آن می تازند و برخی نیز چو من، عاشقانه بر آن می نازند!!؟؟ کما اینکه تعصب داشتن و تاکید ورزیدن بر جهل و خودخواهی، هرگز در این فرهنگ منفذی ندارد.
نگارنده دو دلیل اصلی را مفروض می دارد، یکی آنکه، متاثر از یک الیناسیون اجتماعی به معنای “سرخوردگی”شده اند و در پی استحاله ی ناخواسته ی فرهنگ غنی خود در فرهنگ جدیدی هستند که ما عشایرشهرنشین، هرگز آن را بر فرهنگ بومی مان که دنیایی بر آن غبطه میخورد راه نخواهیم داد و به شدت با آن مبارزه خواهیم کرد و جالب آنکه در مکتب پسامدرنیسیم علیرغم نقدهای فراوان وارده بر آن، بازگشت به هویت و سنتهای اصیل را منادیست…
دوم آنکه،بزرگمردان این فرهنگ غالب عشیره ای که خیل عظیمی از جامعه استان را در بر میگیرند به سردمداران دروغین و پوشالی این فرهنگ دون، بارها تاخته اند و بهایی هرچند ناچیز، به آنان روا نداشته اند و کما اینکه اندک قدرتشان را نیز مدیون همان عشایرند که پیشتر ذکرشد و این را نیز می دانیم که بزرگنمایی و قهرمان سازی برخی بی خردان متملق، آنان را به قدیسه ای متبرک مبدل کرده است و این در حالی است که در بطنشان هیچ و پوچند و عاقلان به آنان بهایی نداده و نخواهند داد.
و ما عشایر به مصداق کلام گهربار امام راحلمان ذخایر انقلابی هستیم که در بحرانهای حل ناشدنی ورود خواهیم کرد وتا هستیم، خود را قیم نهضتش میخوانیم و در سرنوشت دیارمان قصوری نخواهیم ورزید و بدین سان، ضمن انزجار از این تفکیک خودساخته، اجازه اعمال و بروز ناهنجاری های اجتماعی و سیاسی را نخواهیم داد.و ختم کلامم خطابی است به آن نیروی به قول خویش(خودخوانده شهری) به گوش باش و به هوش:
(تاریخ را قدری با تامل بخوان تا که بدانی افتخار ایران و لرستان بر عشیره ی من و عشیره ی توست که امروز تو از آن می رهی.اکنون سرم گر بلند است، بدان جهت است که پدرانم تاکنون بر تمام نظامهای ظالم و سیاسی گذشته یورش برده اند تا امروز ما فرزندانشان افتخار کنیم بر بنای نظامی اسلامی و اصیل شیعی، که اگر چنین نبود،در زبان عامیانه محلی بر “شیعه بودنمان از هر نظر و نه فقط به اسم!! تاکید نمی ورزیدند”. و در نهایت به تاسی از فرمان عالمانه ی رهبر فرزانه انقلاب، مقام عظمای ولایت(مدظله العالی) فرهنگ بومی و محلی مان را ارج می نهیم و چون تو بی شرمانه از آن گذر نمی کنیم…
پیشنهادمان این است،به سان نااهلان، مسیرت را انتخاب نکن وگرنه بر تو و رهروان مسلک نامعقولت، درس عبرتی دیگر خواهیم داد.

کیانوش معمر/بلوطستان
پژوهشگر و دانشجوی دکترای علوم سیاسی-گرایش مسایل ایران

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان