یکی از موضوعها و مباحث و مسایل توسعه اجتماعی استان لرستان مقوله مدیریت است که میتواند در شکلگیری توسعه همه جانبه نقشی اساسی را ایفا کند. حقیقت امر این است که نقش نیروهای نخبه و بکارگیری آنها در بدنه مدیریتی به عنوان یکی از حوزههای بنیادین و اثرگذار زمانی تحقق مییابد که ساختار و کارکرد این حوزه و نگرش مدیریت ارشد لرستان در جهت ۱- اعتمادسازی ۲- اشاعه فرهنگ خواستن ۳- حرکت در راستای چهار چوب علمی ۴- نهادینه کردن برنامهمحوری ،سازمانیافته باشد اما باز نگاهی به خروجی عملکرد مدیریت ارشد لرستان دردوران تصدیاش در یکسال گذشته به سان سایز استانداران خلاف این آرمان را ثابت کرده است.
باتوجه به این واقعیت که مدیریت در هر جامعهایی علیالخصوص لرستان نقشی موثر در جهت نیل به پیشرفت خواهد داشت لازم است زمینهها و تنگناهای این فرآیند بسیار مهم جامعه مورد کنکاش قرار گیرد.در راستای چنین هدفی با طرح چند پرسش میشود عقبه و همچنین ماهیت مدیریت در لرستان رامورد تحلیل و بررسی قرار داد:
اصولا نیروی انسانی به عنوان شاکله توسعه هر حوزهایی مطرح است باتوجه به محوری بودن نقش این آیتم، در حوزه مدیریت لرستان جایگاه نیروی انسانی به چه شکلی است؟ آیا بر مبنای نوآوری و جهتسازی استوار است و در نهایت اصولاً پیش نیازهایی همچون نگاه علمی، شیوه مناسب اندوختهها و آموختهها و تعهد اجتماعی و تاریخی در راستای دستیابی به موفقیت در بدنه مدیریتی بخصوص در انتخاب معاونین استاندار و فرمانداران لحاظ گردیده است؟ ابزارها و سازوکارهای مورد نیاز برای تحرک و پویایی مدیریت کدامند؟ آیاجامعه لرستان شرایط و زمینههای پیشرفت را باتمام وجود لمس کرده است؟
امروزه درباره مفهوم توسعه و علل و عوامل توسعه نیافتگی نظریات مختلفی وجود دارد که ذکر آنها از حوصله این بحث خارج است. هدف ما در این نوشتار بررسی موانعی است که توسعه و رشد استان لرستان را به رویا تبدیل کرده و لذا در این راستا باید برای این پرسش پاسخ اساسی بیابیم که چرا با وجود فراهم بودن امکانات و بسترهای توسعه و پتانسیلهای عظیم مادی و معنوی؛ این استان از نظر شاخصهای توسعه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.؟
بطورکلی شاید موانع توسعهنیافتگی لرستان را به دو عامل معطوف کردکه عبارتند از:
-رویکرد معطوف به عامل و یا عوامل بیرون استان و نگاه دولتها به لرستان: این رویکرد عقب ماندگی لرستان یک رویکرد برونزا تلقی و بسیاری معتقدند عامل اصلی توسعه نیافتگی استان لرستان دید نه چندان مهم دولتها به لرستان و تبدیل شدن این استان به حیاط خلوت و یا به عبارت دیگر رختکن مدیران بیتجربه و غالباً ناکارآمدِ غیربومی و تربیت آنها برای سایر استانها در سالیان آینده است از جمله پیامدهای این نگاه، بومی نبودن همه استانداران تاریخ لرستان در سی وپنج سال اخیر و گسیل مدیران و مسئولان سایر استانها به استان و نادیده گرفتن پتانسیلهای لرستان در حیث صنعت، آب وکشاورزی و منابع انسانی و عدم سرمایهگذاری کلان دولتهای پیشین در استان و همچنین نبود بسیاری از زیرساختهای توسعه ساز در بسیار از مناطق لرستان است که برخی آنها را مهمترین عوامل عوامل عقبماندگی استان میدانند، علاوه بر این بایدگفت در سی و پنج سال اخیر تاکنون استاندار و یا فرمانداری به نمایندگی از دولت عملاً طرح و برنامه مدون و یا درازمدتی برای برونرفت از وضعیت ناهنجار و عقبمانده لرستان نه تنها ارائه نکردند بلکه حتی در شناخت واقعیتهای لرستان نیز ناتوان بودند.
لرستان هیچگاه برای دولتهای پیشین و فعلی مهم ارزیابی نشده و انتخابهای دولت در حوزه استانداری در ادوار گذشته بهترین گواه برای این مدعاست، دولت میرحسین موسوی با غفلت و البته قصور نمایندگان دوره سوم در حق مردم لرستان آقایان کریم ملکآسا، علیمحمد سوری، علیمحمداحمدی، محمدکریم مروجی، ماشااله حیدریمقدم،علی عنایت و سیدمحسن شفیعی پتروشیمی عظیم ایران که میتوانست لرستان را به صنعتیترین استان کشور مبدل کند به اراک واگذارکرد، دولت هاشمی رفسنجانی با انتخابهای نادرستش و تبدیل لرستان به حیاط خلوت مدیران تنبل عملا هیچ گامی برای استان برنداشته و در حالی که استان لرستان به دلیل قرار گرفتن در ردیف استانهای خسارت دیده جنگ تحمیلی میتوانست از اعتبارات و توجهات دولت وقت بهرهمندگردد، شاهد جهش استانهای همجوار خود در صنعت و توسعه شد، رهآورد دولتمردان هاشمی در لرستان جهتگیری یکطرفه استاندار و فرمانداران بسیاری از شهرهای لرستان به نفع ناطقنوری کاندیدای ناکام دوم خرداد ۷۶ و تقلب گسترده از جمله تقلب ۱۸۶درصدی و بیسابقهی دولتمردان در شهرستان پلدختر و برخی شهرهای دیگر از جمله مرکز استان، الشتر و نورآباد و…بوده و در دولت اصلاحات هم انتخاب استانداران ضعیفی چون عابدی و سعادت و معاونین استاندار و مدیران کل مخالف دولت همراه طیف راست در بدنه مدیریتی و به تبع آن عدم شایستهسالاری در انتخاب مدیران کار را به جایی رساند سهم لرستان از دولت اصلاحات تعطیلی واحدهای صنعتی بجای مانده از چهل سال پیش همچون پارسیلون، کشت و صنعت و یخچالسازی بودکه در سایه بیکفایتی دولتمردان خاتمی در لرستان رقم خورد در سال ۱۳۸۲ شرکتی که مسئول واگذاری صنایع دولتی به بخش خصوصی بوده است با تأیید دولت اصلاحات، پارسیلون رابه شخصی واگذار نموده که نه تولیدکننده است و نه کارفرمای صنعتی و صرفاً با دارابودن برخی روابط نزدیک به سران بازار سنتی ایران، توانسته است با موافقت دولت خاتمی، مدیریت پارسیلون را از آن خویش کند، از سوی دیگر نیز کارخانه کشت و صنعت در سال ۱۳۵۴ در استان راهاندازی شد این صنعت با توجه به ظرفیت استان در خصوص کشاورزی، دامپروری و آب و هوای مناسب آن میتوانست زمینهساز راهاندازی سایر صنایع تبدیلی در استان و به دنبال آن رشد و توسعه اقتصادی منطقه شود به طوری که در این راستا فعالیتهایی هم صورت گرفت و زمینه ساخت چند کارخانه سوسیس و کالباس در این مجتمع فراهم آمد که به دنبال تعطیلی آن در اواخر دولت اصلاحات، چند کارخانه مذکور به مکان دیگری منتقل شدند،
سرنوشت یخچالسازی نیز مشابه این دو طرح عظیم بوده و دولت خاتمی نه تنها عملا هیچ کاری برای توسعه لرستان نکرد بلکه ضعف دولتمردانش و بیتفاوتی آنها به استان لرستان خود عامل اصلی تشدید بیکاری در استان شده و در کنار بیکاری، غائله خرمآباد و درگیریهای خیابانی ناشی از آن و برخورد بااتوبوس حامل دانشجویان و نهایتاً کشته شدن یک جمعی نیروی انتظامی در درگیریهای غائله خرمآباد و ممانعت از سخنرانی سروش و کدیور و جلوگیری از برپایی اردوی سالانه تحکیم وحدت در خرمآباد رهآورد دولتمردان ضعیف خاتمی برای مردم لرستان بود که در انتخابات ریاستجمهوری سال هشتاد بیش از هفتادوپنج درصد آرأ را به خاتمی داده بودند. حکایت دولت احمدینژاد اما برای لرستان متفاوتتر بوده و تمام نمایندگان لرستان در مجلس هشتم با وی همسو بودند وی سه سفر به لرستان داشته و بیش از ۳۱۰ مصوبه در سفرهای اول و دوم و بیش از دویست بند مصوبه در سفرسوم حاصل کار دولتی بوده که رئیسش قول داده بود اگر در لرستان کار نشود
خودم قول میدهم که “برای پیشرفت لرستان آستین را بالازده وکلنگ بدست گیرم“ گرچه احمدینژاد و دولتش در برخی نقاط استان مثل پلدختر توانست در زمینههایی از جمله آموزش عالی، درمان، راه وترابری و آب کارهای درخشانی را به سرانجام برساند اما اکثر مصوبات سفرهای سهگانهاش به لرستان در حد کاغذ باقی مانده و مصوباتی همچون احداث کارخانه نَوَردِفولادِخرمآباد به ظرفیت ۵۰۰ هزار تن، احداث کارخانه خودروسازیِ کوهدشت، احداث کارخانه نَوَردِ فولادِ پلدختر به ظرفیت حداقل ۲۰۰ هزار تن در سفر سوم به تاریخ پیوسته و در پوشههای بایگانی استانداری لرستان علیرغم گذشت چندسال خاک میخورند لازم به ذکر است طبق گزارش رسمی مرکز پژوهشهای مجلس هزینه متوسط هر کدام از سفرهای استانی احمدینژاد بیش از شش میلیارد تومان بوده است. به نظر شما با این«شش میلیارد تومانها» میشود چند شغل ایجاد کرد! ساخت دو زیرگذر در خرمآباد رهآورد صابری یکی از نمایندگان ارشد دولت عدالت در لرستان بوده که به مدد گسیل اعتبارات خشکسالی شهرهای کوهدشت و پلدختر به مرکز استان به بهرهبرداری رسید همچنین سوق دادن بخشی از اعتبارات کشاورزی و خشکسالی و… شهرستانهای محروم لرستان به سمت احداث بام خرمآباد از سوی دهمرده آخرین استاندار این دولت نیز از جمله فعالیتهای استانداران دولتمهرورز برای لرستان محروم بود، دولت روحانی هم گرچه رای اکثریت مردم لرستان را در سال گذشته به همراه داشته اما در یکسال گذشته دولتی متفاوتتر از سایر دولتها برای لرستان نبوده و این دولت نیز همان نگاه تاریخی را به لرستان و مردمانش دارد، در حالی روحانی در چند سفر اخیرش به استانها مصوبات مهمی را برجای میگذارد و در سخنان خود بر اجرای طرحهای بزرگ صنعتی مثل کارخانجات، پتروشیمی و راهآهن تاکیدکرده اما در لرستان نه از اهتمام دولتش مبنی بر اجرایی شدن راهآهن دورود-خرمآباد-پلدختر-اندیمشک خبری است نه از کارخانه سیمان پلدختر و پالایشگاه جلگه خلج و پتروشیمی کوهدشت و کارخانه سیمان خرمآبادو سدهای در حال ساختی که برای بهرهبرداری از آنها سالهاست رقم گوش خراش پیشرفت فیزیکی ۹۰ درصدی در کلام تمامی استانداران چندسال اخیر لرستان به گوش میرسد،
گرچه بازوند استاندار لرستان بارها طی یکسال گذشته بر اجرایی شدن طرحهای مهمی چون راهآهن، کارخانه سیمان، پالایشگاه و… توسط دولت تاکیدکرده اما این دولت هم بنا برشواهد و همچنین نگاهی به تیم کاریاش در لرستان دست کمی از سایر دولتها نداشته است، بایدگفت ماحصل این رویکرد دولتها به لرستان این است که در سه دهه گذشته هنوز یک طرح عظیم که بتواند در لرستان هزارنفر اشتغالزایی کند اجرایی نشده و با تداوم این روند نیز اجرایی نخواهد شد و فقط در حد کاغذ خواهد ماند،گرچه تفاوت عمده دولت روحانی با سایر دولتها در لرستان شاید این باشد که هنوز نتوانسته معنای اعتدال را درک کرده و برای مردم تبین نماید و همچنان در انتخاب مدیران توانمند برای نیل به پیشرفت لرستان ناتوان بوده و بطور فلهایی مدیرانی از استان همجوار به لرستان گسیل داده شده که در دولت قبل هم حضور داشتهاند.
– رویکرد معطوف به عوامل داخلی وضعف فرهنگی و مشکلات تاریخی و عدم تحولخواهی ذهنی مردم لرستان: این رویکرد نیز از دید بسیاری از محققین و تحلیلگران بعنوان عاملی دیگر که اتفاقاً علتالعلل عقبماندگی تاریخی لرستان بشمار میرود، شناخته میشود، بیتفاوتی مردم لرستان نسبت به وضع موجود، انس و الفت تاریخی ذهنی مردم و انس آنها با فقر و محرومیت، نبود ذهنیت تاریخی در پردازش به رخدادها و وقایع، انتخابهای نادرست و بعضاً یکبارمصرف در انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی، نگاه مقطعی به رویدادها، وجودتساهل و تسامح در زاویهدید مردم لرستان نسبت به دولتها، درک نادرست مردم از پیشرفت و توسعه، غریبهپرستی و وجود بستر مناسب برای مدیریتهای غیربومی همگی از دلایل اصلی عقبماندگی لرستان از حیث عوامل تأثیرگذار داخلی است. در امتداد این رویکرد مردم لرستان مردمی زودباور، ساده، دارای ذهن ضعیف تاریخی و صدالبته بومیگریز و غیربومیطلب هستند که در بوجودآوردن این وضعیت در دهه گذشته نقش اساسی را دارند.
شاید برخی نبود چهرههای درخشان و تأثیرگذار سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی در درون جامعه لرستان را در بوجودآمدن این وضعیت عامل اصلی بدانند، لیکن واقعاً شگفتانگیز است که تاریخ لرستان مملو از دانشمندان، مدیران سیاسی، رئیس مجلس، استاندار، معاون وزیر و دهها شخصیت برجسته از دیپلمات گرفته تا استاد دانشگاه و فرنگی رفته و حتی شاعران بزرگی بود که هر کدام برای خود جایگاه ویژهای داشتند و بسیاری از آنان اکنون از بزرگان علم و دانش ایران و جهان شناخته میشوند اما آن چیزی که مشهود است اینکه آنها به هویت لری پایبند نبوده و در کشاکش “نام” و”نشان” لرستان را فرام وش کردهاند. از این دردناکتر نمیشود که تجربه و سنت گذشته را به قیمت سپری شدن روزگار به دست میآوریم اما چون دل در گرو شناخت تاریخ نمیگذاریم نمیدانیم این جایگاه را که به یمن بزرگی و رادمردی گذشتگان بدست آوردهایم چگونه حفظ کنیم و به آن بدون اینکه در چاه ناسیونالیسم و شونیسم طایفه فرود آییم، پایبند باشیم تولستوی نظریهپرداز شهیر سخنی دارد با این مضمون که باید از گفتنیهایی گفت که احتمالاً بسیاری آنرا میدانند ولی جرأت بیان و ابراز آنرا حتی برای خودشان ندارند!!! بررسی اجمالی نشان میدهد که همین طیف مدیر و تحصیلکرده و روشنفکران قوم لر که فعلاً به سمپات بودن و هواداری کردن این و آن در صحنههای گوناگون از جمله انتخاباتها مشغولند هم چنان از رسالت واقعی خود که همانا آگاهیبخشی به جامعه است گرفتار ”ایسمهای” محلی که همانا در تعابیر عامیانه به آن “وند” میگویند شده و در قالبهای طایفهایی محبوس شدهاندو بیتوجه به محرومیت لرستان فقط دل در گرو نام و اعتبار خود عزم “کسب اعتبارفردی” کردهاند.
گرچه نمیتوان از عدم اهمیت لرستان در باور و زاویهدید دولتها به سادگی گذشت ولی تا زمانی که لرستان مردم دیار مرکز استانش به استثنای دو بارحضور سیدمحمدصالح طاهری طی نه دوره اخیر مجلس شورای اسلامی هیچ چهرهایی را دوبار به مجلس نفرستاده و همه انتخابهای نه دوره مجلس در حوزه انتخابیه خرمآباد یکبار مصرف بوده، خود گواه اصلی اشتباه مردم در انتخاب نمایندگانشان و همچنین ناکارایی این نمایندگان در تحقق مطالبات مردم و همچنین احساسی بودن مردم در جریان انتخاباتهای مجلس است، در ادامه باید پرسید آیا وجود بزرگوارانی مثل اسماعیل دوستی و پیریایی و ترکنژاد استانداران لرتبار در دولتهای پیشین توانست به کاهش آلام مردم لرستان کمک کند؟ آیا وجود غضنفری وزیر الیگودرزی در رأس وزارتخانه صنعت معدن و تجارت در دولت احمدینژاد به برون رفت لرستان از محرومیت منجر شد؟ آیاسه دوره ریاست مهدی کروبی بر مجالس دوم و سوم و ششم شورای اسلامی نمیتوانست مرهمی بر دردهای مردم لرستان و گامی مهم و حیاتی برای فرار لرستان از فقر، محرومیت و بیکاری باشد؟
بایدگفت علاوه بر مطالب پیشین ساختار قدرت سیاسی در ایران پیش و پس از انقلاب یکی از موانع مهم توسعهی پایدار لرستان بوده و تراکم و تمرکز قدرت در مرکز، تعیین سیاستهای اقتصادی و اجتماعی استان توسط مرکز که بعضاً اطلاعات دقیقی در مورد مسائل و مشکلات بومی استان لرستان ندارند، درحالی ما از قافله توسعه سالهاست عقب ماندهایم که اصفهان به مددخواست عمومی مردمش و همچنین وجود عناصر تأثیرگذاری مثل محمدعلی نجفی و عبدالله نوری و غلامحسین کرباسچی و زندهیاد پرورش و حسن کامران و دهها چهره سیاسی در بدنه دولت و مجلس در اتوبان توسعه یکهتاز بوده و همچنین از دل استانهای کویری کرمان و یزد و سمنان هاشمیرفسنجانی و خاتمی و احمدینژاد و روحانی بیست و پنج سال است رئیسجمهور معرفی میشود اما در لرستان هنوز دل در گرو افتتاح یک طرح بزرگ صنعتی اشتغالزا داریم در پایان بایدگفت توسعه فرآیندی درازمدت است نه طرح کوتاهمدت، بنابراین نیازمند به کلاننگری، دوراندیشی، صبر و تلاشی بیوقفه، برنامهریزی و لوازم دیگر دارد. متأسفانه ما لرها در همه امورمان میخواهیم ره صد ساله را یکشبه طی کنیم و میانبُر تاریخی بزنیم، مرحوم مهندس بازرگان پنجاه سال پیش در کتاب سازگاری ایرانی میگوید: ما ملت زود و زور هستیم. رسیدن به توسعه نیازمند به مردمی است که اهل بردباری در رسیدن به اهداف متعالی باشند ونگاه استراتژیک و دراز مدت به مسائل داشته و روانشناسی اجتماعی خود را با آن تنظیم نمایند.
کبیر، حسین؛ موانع توسعه نیافتگی ایران ۱۳۸۹
منتشر شده در آساره شماره ۱۰