شما اینجا هستید
اجتماعی » آموزش و پرورش ، گزینه های ضعیف

 

 

 

حقیقت امر این است که آموزش و پرورش در تمام کشورهای دنیا یک نهاد سیاسی -فرهنگی در ساختار حاکمیت هاست ؛زیرا راس آن وزیری است که در بدنه دولت هاست ،محتوای آموزشی، اهداف، برنامه ریزی های درسی ،مبانی و اصول آن باز هم در حیطه ی قدرت نهاد سیاست تهیه وتدوین می شود؛ همچنین کارکنان ، معلمان و ساختار نیروی انسانی آن متعلق به دولت است و حقوق بگیران آن؛ لذا چه بخواهیم و چه نخواهیم حرکت در آن بر مدار سیاست و فرهنگ از پیش تعیین شده است !
اما حاکمیت ها هر کدام مطابق اصول و اهداف برنامه ریزی شده، نوعی آ و پ را نهادینه کرده و تلاش می کنند خروجی های این نهاد پای بند ایدئولوژی ها و نوع نظام های سیاسی حاکم بر آن سرزمین باشند، به عنوان مثال در غرب نطامهای تعلیم و تربیت دموکراتیک ،آموزش و پرورش انتقادی با فلسفه ی تربیتی مبتنی بر اندیشه و ایدئولوژی لیبرالیسم و سوسیالیم ، پراگماتیسم ،طبیعت گرایی ، رئالیسم و ایده الیسم و با اهدف پیشرفت گرایی و نوسازی گرایی در آ و پ شکل می گیرد که هدفشان : تربیت شهروند دموکراتیک ،آزاد و عدالت طلب -شهروند جهانی ، شهروند منتقد که بتواند حق و حقوق خویش را بستاند و در برابر ظلم و ستم توان دفاع از خویش و جامعه را داشته باشند .
-آنان مدرسه را مکانی برای یادگیری مهارت های اجتماعی شدن ،قدرت تصمیم گیری ،اشتراک مساعی ،دموکراسی خواهی ، انسان گرایی ، نوع دوستی و تربیت شاگردان بر این سبک می دانند!

  1. اما آموزش و پرورش در کشورما بعنوان یک الگوی کهنه و قدیمی و بجای مانده از گذشته ، بیشتر شبیه ماشین سرکوب استعدادها و کشتارگاه اندیشه ها عمل می کند ؛ زیرا معلمانی در آن جای دارد که برای حرفه ی معلمی ساخته نشده اند !
    معلمانی که شهامت و جسارت دفاع از حق خویشتن را پذیرا نیستند چگونه می توانند کودک فعال ، منتقد ، خلاق و آفریننده پرورش دهند ؟
    -معلمانی که محافظه کارترین قشر جامعه قلمداد می شوند چگونه می توانند رسالت آموزش وپرورش و تربیت را بر مبنای سرشت و خلقت فرد به فعل رسانند؟
    – معلمانی که تاب و تحمل سخن شاگرد منتقد و معترض را ندارند ،چگونه می توانند شهروند آزادی خواه ، عدالت محور و نوع دوست و منتقد را پرورش دهند !
  2. معلمین ما سالهاست که از شاگردان و دانش آموزان جا مانده و توان تدریس (برقراری ارتباط ) با شاگردان شان را ندارند ، اینجاست که متولیان سیاست و حاکمیت معتقدند در میان جمعیت یک میلیون نفری فرهنگیان کسی لایق بر دوش انداختن ردای وزارت نیست!
  3. آموزش و پرورش ما سالهاست از مدار و رسالت خویش خارج شده ؛زیرا از درون تهی و از بیرون ساختار آن را مدیریت می کنند ،سکان مدیریتش در دستان کسانی است که نمی توانند الفبای فارسی را به ترتیب بیان کنند به همین سبب از گذشته تا بحال همواره ضعیف ترین شخصیت علمی -فرهنگی در راس آن قرار داشته و دارد!
    ضعیف ترین نیروهای بدنه ی آن در راس مدیریتی قرار دارند و این بر گرفته از روحیه ی جمعی بیش از نیمی از ما فرهنگیان است که مدح و ثنای مسئولان را اولویت اول خویش قرار داده تا آموختن الفبای زندگی ،آزادی خواهی و عدالت طلبی و ….. که رسالت اصلی فرهنگیان است!
    بهر حال هزاران نقص و کاستی رفتاری و عملکردی در درون جامعه ی ما فرهنگیان وجود دارد که هم خویشتن در آن را به فنا داده و هم سرمایه های انسانی جامعه را به بیراهه کشاندیم !
    《امروزه شخصی را برای کرسی نظام فرهنگ و تعلیم و تربیت 》معرفی کردند که دو ویژگی و آیتم خاص دارد :
  4. ۱-دکترای فقه و اصول از مراکز حوزه های پژوهش معنوی
  5. ۲-خویشاوندی سببی با ارکان قدرت “برادر داماد فلان مسئول”
  6. حال سئوال این است که : آیادر دانشکده های تعلیم و تربیت کشور از اساتید و چهره های علمی اصولگرا افرادی نیستند که الفبای آ و پ را بدانند و بفهمند ؟ 《داریم 》؛اما برخی ها نمی گذارند آموزش و پرورش بر مدار پداگوژی تعلیم و تربیت جهانی سیر کند !
  7.  مظفر امیدی | بلوطستان

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان