نامش را بارها و بارها از زبان دیگران شنیده بودم. گمان میکردم این نام، تنها نام یک جای کوچک است و هیچ معنایی ندارد. تا اینکه؛ غروب روز ۲۸ بهمنماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی، گذرم به روستای «شورابه» در بخش کونانی افتاد. درختی عجیب را دیدم که در هیچ جای دیگر مانند آن را ندیده بودم. کنجکاوی مرا بهسوی آن کشاند؛ هنگامی که نزدیک رفتم، بر شاخههای غمبار آن، پارچههایی گره خورده را دیدم، که نشان از مقدس بودنش نزد مردم بود.
درخت در ذهنم چون پیری مینمود که، نفسهایش شفابخش دیگران بود. دریچهای را میماند که رحمت خداوند از راه آن بر بندگان فرود میآمد. پیوندی بود میان بنده و بندهآفرین. بیگمان، مُرادهای بسیار داده بود وگرنه، اینگونه به آن مراد نمیبستند. در آن پیرامون، جز او درختی دیگر نیست. بهراستی غریب است.
«دار توویلَ گه» را میگویم. درختی که همهی آن منطقه را با وی میشناسند. درختی که در تاریخ نام و نشان دارد.
پیر، عصای جوان شده است. چرا! تنها آن خدایی میداند که رحمتش را به واسطهی همان درخت بر مردم فرود میآورد. بیگمان از مردی بویی نبرده است آنکس که تیشه بر ریشهی این درخت کوبیدهاست، آنکس که آتش در بیزبانترین آفریدهی خداوند زده است. به نفرین همان درخت گرفتار باد.
کم نبودند درختان دیرسال سرزمینم، درختانی که ایزد، به واسطهی آنها ابرها را میفرستاد تا باران ببارند. کم نبودند درختان سرزمینم که آشیانه بودند برای مرغان نغمهخوان خداوند. کم نبودند درختان سرزمینم که سایهسار بودند بر سر آهوبرههای نازنین میهنم. درخت دیدبان، دارجنگه و… همه را به آتش کینه و نفرت سوزاندند، تا شاید خدارا بر سر خشم آورند، اما خدا مهربان بود و همچنان مهربان است.
نمیدانم کدام از خدا بیخبر، سراسر جایی که درخت «دار توویلَ گه» در آن روییده است را کنده و ریشههای آن را بریده است. نشانههای یک آتشسوزی سخت، بر تنهی درخت دیده میشود. شوربختانه، «دار توویلَ گه» تا دچار شدن به سرنوشت دیگر درختان تاریخی سرزمینمان، چند گام فاصله دارد. هنوز برای یاری رساندن به این درخت تاریخی که آرامگاه بسیاری از درگذشتگان نیز پیرامون آن است، زمان هست.
هرکس که میتواند برای خشنودی خداوند و آمرزش درگذشتگانش، دوباره ریشههای این درخت را با خاک بپوشاند و چند نهال تازه کنار آن بکارد. بیگمان و بنابر باور ایرانیمان، ایزد «امرداد» که نگهبان درختان و گیاهان است، پاداش او را خواهد داد؛ هم در دنیا و هم در آخرت.
سلیمان لطفی؛ بلوطستان
درود بر سلیمان بخاطر این حس قشنگش انشااله دوستداران منابع طبیعی درمانی برای این درد که کوهدشت بی کس را فرا گرفته بکنند وسلیمانهای زیادی هستند که از این دردها زجر میکشند
بسیار زیبا
درود بر برادر بساطی
ضمن عرض ادب و خسته نباشی…
کارتون درباره دارتویله گه شگفت آور است…
لطفن تصویر واضحی از هدایت الله غضنفری و سیف الله خان غضنفری اگه داری برام بفرست…
ممنونم