شما اینجا هستید
ادب فارسی » سروده ایی در نکوهش طایفه گرایی و قومیت گرایی

p8ehgssuxo53ncvqnoq

پرویز اکبری از شعرای لرستانی با سرودن شعری در قالب مثنوی به مذمت و نکوهش طایفه گرایی و قومیت گرایی در عصر کنونی پرداخته است. به گزارش بلوطستان “پرویز اکبری “از کارشناسان حوزه ادبیات لرستان است که در سال ۱۳۳۵در روستای واشیان از توابع شهرستان پلدختر دیده به جهان گشود. وی دارای مدرک تحصیلی لیسانس ادبیات بوده که سه دهه بعنوان دبیر دبیرستانهای پلدختر وخرم آباد به تدریس ادبیات پرداخته و بعنوان مدیر آموزشگاههای شهرستان های پل دختر و خرم آباد نیز خدمت کرده است.اکبری هم اینک در زمره فرهنگیان بازنشسته است که در حوزه ادبیات لرستان نامی شناخته شده دارد و صدها بیت شهر در قالب های مختلف سروده و دارای دفترچه شعری است که علیرغم غنای محتوایی تاکنون به زیور چاپ آراسته نشده است.

این فرهنگی بازنشسته به صراحت لهجه و رک گویی در بین مردم اشتهار داشته که از هرگونه تملق و چابلوسی اجتناب می نماید و حق گویی و حقیقت طلبی،دوری از قدرت و بی اعتنایی به پست و مقام،پایبندی به عهد و پیمان و ارج نهادن به دوستی و معاشرت از ویژگیهای منحصر به فرد او محسوب می شوند. این شاعر توانا و خطیب شاخص در شعر به “اکبری “تخلص داشته و بذله گویی و خوش مشربی از دیگر خصوصیات بارز اخلاقی وی بشمار می رود.پرویز اکبری علاوه بر تخصصش در حوزه ادبیات  در زمره فعالان سیاسی خوش کلام و خطیب محسوب می شود که در انتخابات های مجالس هفتم و هشتم به عنوان کاندیدا در حوزه انتخابیه پلدختر و معمولان حضور داشت.

وی با تشریح علت سرودن یک مثنوی در مذمت طایفه گرایی ، خود در گفتگو با بلوطستان می گوید: طایفه گرایی و برتری طلبی قومی و تعصبات کور و مخربی که هراز چندگاهی متاسفانه به بهانه های مختلف دربین مردم شایع می شود  باید با گذشت زمان کمرنگ شود . پرویز اکبری می افزاید: این تعصب طایفه ایی حتی در بین فرهیختگان وتحصیل کردگان نیز شایع شده که نگران کننده است.

وی با عنوان اینکه افتخار و هویت قومی فی نفسه امر بدی نیست و باید این هویت پاس داشته شود ، می گوید: پاسداشت هویت قومی با طایفه گرایی و تعصبات کور طایفه ایی متمایز است و نباید در حلقه تنگ طایفه خود را محصور کنیم.وی ادامه می دهد: بین هویت قومی ،سنت ها و آداب و رسوم ارزشمند و کهن با طایفه گرایی فرسنگ ها فاصله است و هیچگاه طایفه گرایی همردیف و هم سنگ هویت قومی و افتخار به مفاخر سنتی و تاریخی و نیاکان ما نباید فرض شود. اکبری به اشعار جدید خود در نفی طایفه گرایی وبرتری طلبی قومی وتعصبات کور و مخرب آن اشاره کرده و می گوید: این اشعار را تازه سروده و در هیچ جایی منتشر نکرده ام.

مثنوی پرویز اکبری در مذمت طایفه گرایی به شرح ذیل است:

>نفی خواهم کرد هررفتاربد
>زانکه بیزارم من از کردار بد
>برتری هرگز به قوم وخویش نیست
>قومیت خواهی حبابی بیش نیست
>هرکه خود را خاص وبرتر بشمرد
>طعنه ی مخلوق وخالق می خرد
>هیچ مخلوقی زخود بی عیب نیست
>کامل وبی نقص جز الله کیست؟
>خام.جانان را غم یاران کم است
>درد ما را آدمیت مرهم است
>هرکه باعلم وادب دمساز شد
>در دو عالم باکمال انباز شد
>حرف پیغمبر«ص» شنو باگوش جان!
>خویش را از دیگران برتر مدان
>مال و زور وزر نپاید با کسان
>غرقه ی این ورطه شد بس جاهلان
>افتخار هرکسی ایمان اوست
>دوستی با دوستان حق نکوست
>دست مردی سوی مردان کن دراز
>تاتوانی باخدا جویان بساز
>اجتناب از تفرقه مطلوب ماست
>تفرقه افکن کجا محبوب ماست؟
>قطره ی نا چیز چون دریا شود
>موج ها چون کوه زان پیداشود
>جویباران گر بهم پیوسته اند
>سیل بندومانع را بشکسته اند
>ابلهان را دل به واهی ها خوش است
>صحبت از عقل خرد ابله کش است
>دین خود را می فروشند مفت مفت
>تاشود یک روزشان با کام جفت
>می فروشند فخر بر مردم بسی
>تاشوند محبوب نزد ناکسی
>تا بخندانند چوخویشی را دمی
>حرف های پوچ می بافند همی
>خودپسندی کار نادانان ماست
>برتری جویی بلای جان ماست
>خادم مردم هرآن کو بهتر است
>درقیامت جایگاهش برتراست
>ازخدا شرمنده شو ای بدزبان!
>دیگران را از خودت بر تر بدان!
>مرگ می دانی که حتما عاجل است
>یاد مرگ وقبر کار عاقل است
>هرکسی اعمال خود در پیش روست
>دوست بگریزد زبد کردار دوست
>ما به خوش نامی ومردم باوری
>سربلندوسرفراز از داوری
>کی به جمعیت تفاخر کرده ایم
>عیب همنوعان خود را پرده ایم
>گر دریدی پرده ی عیب کسان !
>نیستی از خشم خالق در امان!
>«اکبری» تاجان به تن دارد مدام
>ضم خودخواهی کند هرصبح وشام
>تا زبانش تر بود در کام او
>خودپسندان را کند بی آبرو
 
پرویز اکبری / خرم آباد -مرداد یک هزار و سیصد و نود و چهار

  1. کریمی

    این خزعبلات چیه منتشر می کنید

    • در جواب کریمی

      اینها خزعبلات نیست تفکر امثال تو خزعبلاته که فکر می کنی در دوران پیش از اسلام به سر می بری و باید بت پرستی کرد .پرویز اکبری حرفش منطقی و دوست داشتنی است برو فکری به حال خودت کن چون در دوران مدرنیته به سر می بریم.

    • نظری

      خرعبلات افکار پوسیده ایی که برادر یا خواهر کرمی تو داری از آنها دفاع می کنی به یکی از مفاخر پلدختر چگونه اجازه می دهی توهین کنی

  2. مصطفی براتی

    باسلام وخسته نباشیدخدمت استادپرویزاکبری مابه شما افتخار میکنیم وشیفته وعاشق شعرهای استاداکبری هستم وآرزوی سلامتی برای ایشان وخانواده اش دارم

  3. محمودی

    باسلام وسپاس از جناب اقای اکبری/واقعاازبیانات شیوای شما استفاده بردیم امیدوارم طایفه بازی در شهرستان پایان یابد ومردم پلدختر ازخواب غفلت بیدارشوند با صراحت کامل میگویم اکثر طایفه گرایی هابا چشم بسته برای شهرستان تصمیم میگیرند که چرا بعضی از افراد فقط وفقط برای طایفه گرایی خودشان به شهرستان لطمه میزنند برای این چنین افرادی تاسف می خورم ..

  4. پلدختری

    . افراد کاملا مشخصه .کسانی که ……. را در هفت هشت سال پیش در میان مردم کاشتن الان دم از اتحاد و دوستی میزنن.کسانی که دم از نفی و مذمت طایفه گرایی میزنن خود شروع کننده و مروج طایفه….. گرایی بودن و هستن .با شعر و شاعری گذشته افراد فراموش نمیشه

  5. ابراهیمی

    دوستان ، برادران و خواهران بزرگوار شعر آقای پرویز اکبری که انصافا از اهل فن و خبرگان ادبیات دیار بالاگریوه است را باید بدون در نظر گرفتن دیدگاههای سیاسی نگاه کرد.
    اکبری با زبان شعر دارد از پیامد مساله ناگواری به نام تعصبات طایفه ایی سخن می گوید و نباید این شعر زیبا با تعصبات سیاسی و سیاه و سفید کردن آن ارزشش زیر سوال برود.
    طایفه گرایی تنها بخشی از تعصب گرایی صرف است که در مناطق عشایری علیرغم گذشت زمان باز در جریان است از انتخابات ها گرفته تا مراسمات شادی و عزا و..این پدیده مخرب با این عملکرد امروزی فاناتیسم نامیده می شود، فاناتیسم در واقع پافشاری بر روی ایده ها و عقاید گذشته و دفاع از آن بدون کوچک ترین امکان تجدیدنظر است .
    ین تفکر هرگونه بحث و مجادله را در این مورد رد کرده و هیچ گروه و نظر دیگری را بر حق نمی داند .
    در زمان ساسانیان نظام طبقاتی اجازه نمی‌داد که مردم عادی تحصیل کنند و سواد مخصوص طبقۀ موبدان، دبیران و درباریان بود و فاناتیسم مذهبی از طرف موبدان فاسد حکمفرما بود؛ به همین جهت بعد از جنگ‌های کوتاهی تسلیم اعراب مسلمان شدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند. شکست‌های هخامنشیان در برابر اسکندر و ساسانیان در برابر اعراب مسلمان سبب تغییر زبان، فرهنگ و مذهب و هویّت مردم ایران شد. باستانگرایان ما چگونه می‌توانند با آن‌همه تحولات به ایران باستان و شاهنشاهی هخامنشی و ساسانی افتخار کنند و آن را تکیه‌گاه و رکن و اساس ملّیت مردم امروزی ایران که همه ویژگی‌هایشان با آن‌ها متفاوت است، قرار دهند. اکثریت مردم ایران یا از مهاجرین بعد از اسلامند، مانند قسمت عمدۀ ترکان و عرب‌ها و… و یا اولاد مردم بومی قدیم ایرانند، که تابع امپراطوری‌های هخامنشی، اشکانیان و ساسانیان بودند ولی از قوم حاکم نبودند. تعدادی هم از اختلاط ایرانیان قدیم و مهاجرین بعدی به وجود آمده‌اند.
    اثرات جامعه شناختی این پدیده را هم بررسی می کنیم که: یکی از موانع رشد اندیشه، تعصب است. تعصب به‌مانند ترمزی‌ست که جلوی گردش و نوزایی فکر را می‌گیرد و آن‌را وادار به ایستادن و درجا زدن می‌کند. تعصب در ظاهر ناشی از عشق و علاقه و دوستی‌ست ولی اگر نیک بنگریم حاصل آن تنها آسیب و خسارت و نابودی‌ست. فرهنگ سخن در تعریف کلمه‌ی تعصب می‌نویسد: “طرف‌داری یا دشمنیِ به دور از منطق و بیش از حد نسبت به شخص، گروه، یا امری”. و در تعریف تعصب داشتن می‌نویسد: “نسبت به شخصی یا چیزی حساسیت و علاقۀ بیش از حد داشتن و از او یا آن سخت طرفداری کردن”. آن‌چه “سخن”، طرف‌داری و دشمنیِ به دور از منطق می‌نامد، دشمن شماره‌ی یکِ تفکرِ انسان است. آسیبی که تعصب به تفکر آزاد و ذهن آزاد می‌زند با هیچ آسیب دیگری قابل قیاس نیست. تعصب زنجیری‌ست به پای تفکر که او را از رفتن باز می‌دارد. اثر این زنجیر در جوامع عقب‌مانده به خوبی مشهود است. میزان تعصب با درجه‌ی پیشرفت جوامع بشری نسبت عکس دارد.
    و چه زیبا برادر ارزشمند و عزیز و همکار سابق بنده گفته اند که : ازخدا شرمنده شو ای بدزبان! / دیگران را از خودت بر تر بدان!

  6. ابراهیمی2

    پس از مدت ها با دیدن شعر جناب اکبری از همکلامی غیر مستقیم با دوست عزیزیم فیض بردم و دوست دارم در این رابطه نظر خودم را ادامه دهم و به تفصیل بگویم که جناب اکبری :
    یکی از الفاظی که در بین مردم رواج دارد، کلمه تعصّب است که به علت روشن نبودن معنای آن، گاه سبب بدفهمی را فراهم می آورد و یا عده ای آن را در جهت مقاصد خود برای کوبیدن اندیشه های مخالف به کار می برند، به ویژه دین داران و دین مداران با ایمان را با به کار بردن کلمه ی متعصب در نزد دیگران، افرادی بی منطق و خشک مقدس می نمایانند و حال آن که تعصب با دینداری میانه ای ندارد؛ هر چند ممکن است برخی دینداران بر عقیده ی خود تعصب بورزند، اما این تعصب ربطی به آموزه های دینی ندارد همچنان که چه بسا افرادی در بی دینی خود تعصب بورزند و یا بر عقاید خرافی خود، همچون نحسی روز سیزده نوروز پافشاری نمایند.
    از این رو، مناسب است که در ابتدا معنای تعصب روشن گردد.عالمان علم لغت برای تعصب معانی متعددی ذکر نموده اند، اما حضرت امام به این دو معنا لغوی اشاره می کند:- «عصبی»، کسی است که حمایت کند خویشاوندان خود را در ظلم…- «عصبیت»و«تعصب»، حمایت کردن و مدافعه نمودن است.آن گاه پس از بیان معنای لغوی به بیان معنای آن در اصطلاح علمای علم اخلاق پرداخته، می فرماید:مدافعه کردن و حمایت نمودن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است، چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد یا تعلق وطنی و آب و خاکی یا غیر آن، مثل تعلق شغلی و استاد وشاگردی و جز این ها.بر این اساس چنین می توان نتیجه گرفت که تعصب، حمایت نمودن از تمایلات شخصی خود است، هر چند در آن، ظلم به دیگران وجود داشته باشد؛ یعنی با این که می داند در نزاعی که میان یکی از خویشان او و دیگری درگرفته است، حق با غیر است، ولی از فامیل خود طرفداری می کند و یا با اینکه می داند حزب مخالف یا مذهب مخالف او حرف حق می زند، ولی به جهت حمایت از حزب خود، حتی خوبی ها و حرف های حق حزب مخالف را نادیده می گیرد و پرده ی کتمان بر آن می کشد و ناحق می گوید؛ به چنین کاری تعصب می گویند.
    مترادف کلمه تعصب:مترادف کلمه ی تعصب، واژه حمیت است که در معنای آن گفته اند:حمیت، انکار نمودن و زیربار نرفتن است.
    در اصطلاح نیز گفته اند:حمیت خوی و خصلتی است که انسان را وادار می کند بر حفظ آبرو و حسب و نسب و اقوام و کسانی که به او نسبت دارند از گفته های دیگران و نپذیرفتن آن گفته ها، چه آن گفته ها حق باشند یا باطل.
    بنابراین، کلمه حمیت از نظر نتیجه با تعصب یکی است؛ تنها فرقی که بین این دو دیده می شود آن است که تعصب، جنبه ی ایجابی دارد، ولی حمیت، جنبه ی سلبی؛ بدین معنا که در تعصب حمایت و طرفداری ازمتعلقان خود است، چه آن وابستگان، نژادی و قومی باشند و یا مسلک و مذهب و حزب باشند، یعنی باطل آن ها را حق دانستن و بلکه فقط حق را به جانب آنان دیدن، اما حمیت جنبه ی سلبی دارد؛ یعنی آنان را از هرگونه عیبی پیراسته دیدن و پذیرش حرف حق دیگران را نوعی ننگ و عار برای خود و قوم یا مذهب و صنف خود تلقی نمودن.از این رو، محقق خوانساری درتوضیح کلام امام علیه السّلام که فرمود:«احذروا منافخ الکبر و غلبه الحمیه و تعصّب الجاهلیه»می نویسند:
    حمیت به معنای غیرت و ننگ داشتن است و مراد، ننگ داشتن از چیزی چند است که به حسب شرع ناخوشی نداشته باشد و ننگ از آن نباید داشت و تعصب جاهلیت یعنی تعصب کشیدن از برای خویشان و دوستان با آنکه حق به جانب ایشان نباشد..
    بنابراین سخن، این دو کلمه در نتیجه مشترکند.از این رو، گاه یکی به جای دیگری به کار می رود، اما هرگاه این دو کلمه با هم آیند، مفهومی جداگانه دارند که یکی به ایجاب نظر دارد و دیگری به سلب.
    فرق غیرت با حمیت:ازظاهر کلمات برخی، چنین برمی آید که مراد از حمیت همان غیرت است، همچنانکه ظاهر کلام محقق خوانساری که گفت:«حمیت به معنی غیرت و ننگ داشتن است.»” ۲ “.چنین می نمود و حال آن که حمیت، غیر ازغیرت است.به بیان دیگر هرچند در هر دو-یعنی حمیت و غیرت-ننگ و عار داشتن نهفته است، اما فرق آن دو در این است که حمیت ننگ داشتن از پذیرش چیزی است که در واقع ننگ و عاری به حسب شرع در آن نیست، اما در غیرت ننگ و عار داشتن از چیزی که به حسب شرع ناپسند بوده و ننگ و عار محسوب می گردد.
    به همین جهت محقق خوانساری در توضیح این کلام امیرالمؤمنین که می فرماید: «غیره المؤمن بالله سبحانه»می گوید:
    یعنی مؤمن غیرت بی جا ندارد، بلکه تابع اوامر شرعی و دستور خداست؛ یعنی ننگ داشت مؤمن از چیزی و سعی او در دفع آن در اموری است که قبحی شرعی داشته باشد و خشنودی حق تعالی در ننگ داشتن از آن باشد، نه در اموری که شرعاً قبحی نداشته باشد.

  7. رضا

    این شعر کپی شعر فریدون مشیری است.

  8. کرمی

    علاقه خاصی به آقای اکبری دارم از شعر ایشان لذت بردم دربیت
    اکبری،تاجان به تن دارد مدام
    ضم خودخواهی کند هرصبح وشام
    منظور از ضم حرکت است یا ذم به معنی نفی و بدگویی و مذمت؟اگز منظور دوم درست است پس ضم بکار رفته اشتباه است

  9. سیاسی دان

    من در زمینه طایفه گرایی و تبعات آن تحقیقات وسیعی کرده و پایان نامه دانشجویی ام را در همین زمینه نگاشته ام قومیت گرایی را باید بزرگ ترین آفت محیط های کوچک سنتی دانست . چالشی که بیگمان در عصر حاضر عنصری نا متجانس با فضای جهان امروزی به شمار می آید و باتمدن و دنیای مدرن در تناقض است. این عصبیت و برتری‌طلبی در بین طایفه ها است که قوم دوستی ستوده را به قوم‌پرستی مذموم تبدیل کرده و جریان فکری و سیاسی را به‌نام طایفه گرایی و قومیت‌گرایی (پان ناسیونالیسم) ایجاد می‌کند. نمود این فرهنگ مذموم در زندگی امروز بعضی کشورهای جهان سومی و اقوامی در ایران، ازجمله لر ، کرد ، ترک ،بلوچ و …مشاهده میشود. در گیرودار انتخاب افراد برای تصدی مشاغل نمایندگی و یا گزینش ها و عزل و نصب های اداری با وضوح بیشتری مشهود می باشد. بیگمان انتخاب بر اساس چنین تفکر و سنجه ای راه را برای برگزیدن افراد اصلح و انتخابی شایسته تر دشوار می سازد و بروز افکار و اندیشه های نو و جوان را با تنگنا روبرو می کند، تا اینچنین شهر و دیار ما همچنان بعد مسافت میان خود و پیشرفت را به وضوح لمس نماید و نتوانیم خود را همراه کاروان رشد و پیشرفت همگام سازیم.
    طایفه گرایی به معنای به کار گماردن خویشان و افراد طایفه در صدر مناصب اجرایی بدون توجه به شایستگی های دیگران برای اداره امور می باشد .طایفه گرایی با هدف تقسیم پست ها و مناصب مختلف به عنوان « غنیمت » در میان خویشان و اطرافیان خود بدون توجه به عواقب منفی اینگونه عزل و نصب ها بر سرنوشت شهرستان تابعه و حتی کل استان ، صورت می گیرد. از مهمترین دلایل گرایش به قبیله و طایفه گرایی در بین خواص و نخبگان نبود نهادهای مدرن و نابسامانیهای سیستمی و اجتماعی این نهادهاست.
    از این نیز که بگذریم تاکید همراه با تعصب بر برخی آداب و سنن غلط و ناکارآمد آفت بزرگتری است که قومیت گرایی با خود به همراه می آورد .باورهای نادرست ،اعتقادات دگم وخرافاتی ،حسادت های بیجا ،چشم و هم چشمی های نابجا، پشت هم اندازی و کار گریزی و همواره به امید آینده ها بودن و غفلت از حال ، تقدم منافع فردی بر مصالح جمع، همگی خلقیات ناپسند ماست که سد سدیدی است میان ما و سعادت و پیشرفت.
    طایفه گرایی معلول یک بی سامانی اجتماعی است ،وقتی تمام مظاهر جامعه تغییر کند و فرد مایل به حرکت به سوی ساختار جدید است ،اما این ساختار دست نیافتنی است ، اومجبور میشود به ابزارهای سنتی روی آورد. جامعه استان ما با یک بی سازمانی اجتماعی روبروست و اگر نهادهای مدرن اجتماعی رفتار و کردار خود را به درستی و بر اساس ملاکهای منطقی انجام دهند شاهد طایفه گرایی به این شدت نخواهیم بود.
    عملکرد ناپخته و وعده های حساب نشده ی کاندیداها در افزایش قبیله گرایی نقش بسزایی دارد. چون مردم یک ایل یا طایفه فکر میکنند در زمان فلان نماینده به آنها توجه نشده بلکه به فامیل و طایفه خودش رسیدگی کرده ، و باید کسی از طایفه خودشان انتخاب کنند تا به خواسته خود و طایفه رسیدگی کند. در صورتی که اگر موازنه برابری فرصت در مناطق مختلف استان صورت گیرد طایفه گرایی کم رنگ و فرد شایسته در راس انتخاب قرار میگیرد.
    قبیله گرایی در انتخابات یک نوع ناهنجاری اجتماعی است . در استان ما اگرچه در انتخابات مختلف فرد شایسته را میشناسیم ولی با صرف اینکه وابستگی طایفه ای به ما ندارد او را انتخاب نمی کنیم. این یعنی انحراف از هنجار، از حقیقت و از شایسته سالاری. قسمتی اعظم این پدیده طایفه گرایی نتیجه ساختار نادرست فرهنگی و سیاسی جامعه است. طایفه گرایی موجب محو شدن شایستگی ها و شایسته سالاری است. این پدیده نادرست حتی به افراد تحصیل کرده مثل اساتید دانشگاهها سرایت کرده است، آنها به خاطر به دست آوردن امتیازات شخصی به کاندید طایفه ای رأی می دهد و متأسفانه این خواص به موضوع قومیت گرایی و قبیله گرایی مشروعیت می بخشند. این نتیجه ی بی سامانی اجتماعی است که برنامه ریزان کشوری موجب میشوند.
    به قول “کیدنز” ما به جایی رسیده ایم که رفتار سنتی مان در مقابل رفتار نوین قرار گرفته و نه مدرن هستیم و نه سنتی، یعنی گرفتار تناقضی شده ایم که از خصوصیات جهان سوم است و ما مجبوریم در تناقض زندگی کنیم که باید برای حل این تناقض چاره اندیشی کرد.
    چگونه میشود ادعاهای مدرن در جامعه داشته باشیم و به مولفه های سنتی هم بپردازیم؟ این تناقضی است که سالیان سال به همراه داریم. اگر به تاریخ مراجعه کنیم می بینیم که جاهایی که تمدن صورت گرفت خبری از قبیله نبود، تمدنهایی مانند عیلام به عنوان قبیله شناخته نشدند و طایفه ای نبودند، یعنی ۵۰۰۰هزار سال پیش بافت قبیله ای نداشتند ولی تاریخ اعراب یک زندگی طایفه ای و قبیله ای بود و آنها چون بیابانگرد بودند و متمرکز نمی شدند و زندگی سختی داشتند در کنار هم برای دفاع از خود به صورت طایفه ای زندگی میکردند.
    شاید چندان دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم که امروز بزرگترین رسالتی که بر دوش تحصیل کردگان و اهل علم این دیار قرار دارد آگاه سازی ذهن خود و اطرافیانمان برای نفی فرهنگ مذموم طایفه گرایی و قوم گرایی و تبعات منفی آن باشد. لذا با توجه به اینکه دیدگاه‌های قومیتی و طایفه‌گرایی مانع پیشرفت استانمان شده از رسانه ها، دانشگاهیان، فرهنگیان، نخبگان و تحصیل کردها انتظار میرود به صورت اورژانسی با آگاه ساختن هم استانیهای عزیز از اثرات سوء این پدیده زمینه را برای برافراشتن پرچم رشد و ترقی مهیا سازند و شایسته‌سالاری را به‌عنوان کلید عبور از محرومیت در سطوح مختلف جامعه استان ، نهادینه کنند.

  10. ابسری کلک بیشه

    استاد پرویز اکبری از بزرگان طایفه ابسری است و یکی از سخنرانان طایفه ما در اعتلاف پیش رو است و جواب دندان شکنی به نفاق و ریا و فتنه و انحراف خواهیم داد

    • عزیزی

      احتمالا جناب آبسری هم چنان در رویاهای خودش می خواهد سیاست طایفه گرایی را دنبال کند یادتان باشد که در مجلس گذشته دیدیم که رای طایفه ایی برای حضور در مجلس افاقه نمی کند و رفتارهای طایفه ایی را هم الان داریم در سطح شهر می بینیم و مشاهده می کنیم که وضعیت شهر به چه روزی افتاده و چه کسانی مقصرند.پپرویز اکبری با شعر زیبای خود به کوته نظران کج فهم تلنگر زده و گفته در هر موضوعی بحث طایفه را مطرح نکنید انتخابات هم تنها یکی از این موضوع هاست بعضی از همین افراد که فکر می کنم آبسری کلک بیشه هم با نظرش یکی از آنها هست اعتقاد دارند همه چیز باید از صافی طایفه عبور کند اما این درست نیست امثال اکبری اگر محترم هستند به دلیل طایفه نیست به دلیل مرام اجتماعی و رفت و آمدهایی است که او را ماندگار کرده و گرنه او هم می توانست شورای شهر یا نماینده مجلس باشد و بلوار امام خمینی راب ه وضعیتی بیاندازد که هر رهگذری به ریش ما بخندد و او هم می توانست مث اونایی باشد که دو ساله مدیرند و نتوانسته اند یک متر فضای سبز ایجاد کنند و یا کاری کنند و فقط ادعا دارند که وابسته فلان طایفه هستند.
      اکبری اگر محترم است به این خاطر است و این احترام هم به طایفه ایی که به آن وابسته است منعکس می شود و می گویند افراد فلان طایفه اندیشمند و..هستند.

  11. شهروند

    حقیقت تلخ است چرا حقایق را نمی بینیداستاداکبری میداند چه بسراید شماهستید که خودرا به …..زدید.

  12. عزیزی چم مهر

    باسلام به استاد عزیزم تقدیم به شما انشا الله که همیشه معلم بمانید و ما استفاده کنیم از نصایح حضرتعالی
    نه از رومم نه از اقوام چینم
    دهاتی زاده چادر نشینم
    جناب آقای اکبری به درستی اشاره کرده اید به کتاب الهی که سر چشمه اصلی تعصب را جهل و نادانی معرفی کرده است زیرا افراد نادان همواره در محیط زندگی خود محصورند و غیر از آنرا قبول ندارند و به همین منظور تعصب در دین اسلام ممدوح و مذموم و بخصوص تعصبات نژادی و قبیلگی راآفت می دانند۰
    پیامبر اسلام (ص) می فرمایند
    کسی که در قلبش به اندازه دانه خردلی عصبیت باشد خداوند در روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می کند (کافی جلد۲ص۳۰۸) امید واریم مردم این دیار با وحدت همدلی و برادری و دوری از تعصبات قومی نسبت به توسعه و عمران و آبادانی این منطقه بکوشند با تشکر

    • نظری

      عصبیت های طایفه ایی مخرب هستند عصر کنونی نه عصر درگیری است که نیاز به قشون و لشکر کشی باشد و نه عصر قومیت گرایی این عصر ،عصر دانش و خرد ورزی و کسی موفق است که خردمند باشد جناب آقای اکبری عالی شعر سروده اند و کاملا دغدغه او را ما درک می کنیم البته هستند افرادی که خیر خود را قایم شدن در پشت زنجیره عبث و بیهوده طایفه گرایی می دانند که توصیه می کنم عملکرد همین طایفه گرایان غوغا سالاری که مدعی هستند را نگاه کنند تا بفهمند وقتی چشم بسته به طایفه گرایی می پردازید چگونه نارضایتی ایجاد می شود که باعث نارضایتی از طایفه و ضربه زدن به طایفه هم می شود

  13. ناشناس

    دوستان عزیز آقای اکبری از اقوام سببی ماست.یعنی خانم ایشان از ایل وتبار ونزدیکان ماست یک فرهنگی نسبتا” خوش مشرب در مورد شعر ایشان دو نکته وجود دارد:حکیمی می گوید:بنگر چه می گوید -ننگر که می گوید.از این منظر شعر ایشان با ارزش است.چراکه ایشان به حق از فخرفروشی به جمعیت که برایند ان عدم شایسته سالاری است انتقاد کرده.البته به لحاظ ادبی ایراداتی هم داردبه عنوان نمونه دراین بیت :کی به جمعیت تفاخر کرده ایم
    >عیب همنوعان خود را پرده ایم بین دو مصرع ارتباط چندانی از لحاظ معنایی نیست و….اما از دیدگاه دوم :می دانیم قران کریم واهل بیت وبزرگان وشعرای ما به شدت از اینکه گفتار وکردار یکی باشند انتقاد کرده اند قران کریم می فرماید:یا ایها الذین امنو لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولو مالا تفعلون!شیخ اجل سعدی شیرین سخن می گوید:دوصد گفته چون نییم کردار نیست ولسان الغعیب می فرماید:ب ه عمل کار براید به سخندانی نیست براین مبنا انتقاد جدی واساسی به اقای اکبری وارد است من بعید می دانم که ایشان نماینده ی فعلی را بر اساسی غیر از مسایل قبیلگی انتخاب کرده باشدوبسیار بعید تر می دانم که اگر با همین نماینده ی فعلی فردی از طایفه ی محترم اقای اکبری به میدان وارد شود وحتی به اعتقاد عموم از نماینده ی محترم کنونی ضعیف تر هم باشد اکبری او را انتخاب نکند وبه کایدی ترجیحش ندهد.براین اساس شعر زیبای ایشان مقداری از گیرایی خود را از دست می دهد چون خداوند باریتعالی قدرت واقعی را در صداقت مطلق قرار داده وبراتین مبناست که شعر مولانا پس از ۸۰۰سال روح وروان وزبان ملت های مختلف را درمی نوردددر حالیکه چندان هم مشحون از ارایه ها وپیرایه های شعری نیست.شعر مولانا از روحی برخاسته که حرف وعملش یکیست بنابراین تاثیرش بسیار فراوان است.فرهیختگان سایت درازای سخنم را ببخشایند.می گویند کسی یکساعت در مداحی خویش سخن می گفت که ثابت کند فردی پرگوی نیست.بزرگی از حضار گفت:اگر به جای این همه سخن چیزی نمی گفتی ما کم گفتنت را بهتر باور می کردیم!جناب اکبری عزیزم ما وشما واکثریت مردم لرستان این ادعا را داریم که طایفه گرایی را محکوم می کنیم ولی عملا” همیشه عکس قضیه صادق است…

  14. ادامه ی نظر

    ایراداتی ادبی هم در شعرایشان وجود دارددر بیت اخر انشا الله که غلط املایی از سایت است والا ضم معنای ضمه می دهد وانچه به معنای سرزنش است ذم می باشد!بین برخی اشعار هم ارتباطی منطقی وجود ندارد می فروشند فخر بر مردم بسی
    >تاشوند محبوب نزد ناکسی
    >تا بخندانند چوخویشی را دمی
    >حرف های پوچ می بافند همی
    در این دوبیت به مساله مبهمی اشاره شده:فخر فروختن برکسی برای عزیز شدن نزد ناکسی!شخصا” چنین چیزی ندیده یا نشنیده ام معمولا” افراد چاپلوس از راه فخر فروشی مقاصدشان راپیش نمی برند بلکه برعکس از راه دوبهم زنی زبان بازی و…این کاررا می کنند!دربیت دوم بازهم به ابهام برمی خوریم:افراد متکبر معمولا” اهل خنداندن نیستند بلکه خود راتافته ی جدابافته می دانند.ضمن اینکه این مساله ارتباطی بادرونمایه اصلی که ذم قبیله گراییست نداردتشبیه موج به کوه هم به نظر می توانست به گونه ی دیگری باشد…درکل انتقاداتی به لحاظ وزنی وپیوستگی درونمایه وجودددارد اما نمی توان منکر شد که شعر خوب وشاداماد عزیز اهالی کرگاه باید به شاعر خسته نباشید گفت

  15. درویشی

    این شعر را نباید فقط در قاموس انتخابات بررسی کرد من هم به آقای اکبری در پاره ایی موارد از جمله همراهی همیشگی اش با طایفه سالاران انتقاد دارم اما شعرش در نقد این رفتار زیباست و امیدوارم رد عمل هم مروج تفکر شایسته سالاری و پرهیز از طایفه گرایی باشد البته همراهی اش با کاندید جریان طایفه ایی اش هم گناه نیست اما حرکت طایفه ایی صفر نباید صورت پذیرد

  16. لطفي

    اگر از طایفه گرایی می نالید و این کار بد است پس چرا خود آقای اکبری در انتخابات گذشته سر دسته طایفه گرایی بود؟
    چرا در انتخابات شورای شهر سوم سخنران حرکت طایفه گرایان بود و براییروزی و اتحاد آنان درسه راه ۲۲بهمن سخنرانی کرد؟پاسخ دهید برادر اکبری

    • نصیری

      اگر در گذشته یک فردی به یکی رای داده و یا بنا به فشارهای قومی سخنرانی هم کرده دلیل نمی شود مثل پتک بیاریم و بر سرش بکوبیم اکبری همیشه آدم معتدل و باوقاری بوده و ما او را دوست داریم

  17. جایدر

    سر دمداران طایفه گرایی بهتر است به وضعیتی نگاه کنند که حاصل همین تفکر اشتباه است بروند به درختان خشک شده بلوار پلدختر نگاه کنند، به کارمندانی که سه ماه است حقوق نگرفته اند به وضعیت زشتی که در برخی خیابان ها وجود دارد به چاله چوله های شهر به فضای سبز ی که نیم متر به آن اضاف نشده بروند به پارک ساحلی نگاه کنند که حتی شهرداری نتوانسته آن را پس از مدت ها سنگ فرش کند و پر از چاله و چوله است و حتی وسایل بازی اش هم تغیر نکرده آیا این طایفه گرایان که باز بر همان تفکر تاکید می کنند از شهردارشان نمی پرسند برار سی چی نتونی چمن پار ک ها را هم کوتاه کنی؟؟

  18. پرویز اکبری نژاد

    بنام خدا
    ابتدا وظیفه ی خودم می دانم از همه ی خوانندگان فهیم ودانای نشریه سپاسگزاری نمایم به ویژه عرض سلام وادب دارم خدمت سرورانی که شعر.حقیر را مطالعه فرمودند وبا کمال صداقت ورعایت همه ی موازین اخلاقی وعدالت وانصاق به دور از هرگونه حب وبغض نظرات خود را ابراز فرمودند
    خدا راسپاس می گویم وبه خود می بالم که عضو کوچکی از جامعه ای هستم که چنین جوانان فرهیخته وموقر ومتین وآگاه در آن زندگی می کنند
    عزیزانی مثل جناب آقای ابراهیمی که چنین مستدل و مدلل پیرامون معضل طایفه گرایی سخن گفته اند وبه من ابراز محبت فرموده اند هرچند واقعا نمی دانم کدام یک از ابراهیمی ها هستند اما به داشتن چنین دوست وهمکاری افتخار می کنم
    عزیزانی بنام آقایان نظری ،براتی،و عزیزی ،عزیزی چم مهر که بزرگوارانه ابراز نظر فرموده اند و از طرح موضوع مردانه دفاع نموده ان
    هم چنین آقایان درویشی ، پلدختری،منتقد ادبی وناشناس که ایشان هم به نوبه ی خود ضمن موافقت وهمراهی با اصل موضوع در خصوص شعر وسراینده اش ابراز نظر کرده اند واکثرا هم به درستی انتقاد کرده اند ودفاعی هم که ارائه فرمودن منطقی و متین می باشد
    آقایان سیاسی دان ، شهروند ، آبسری کلک بیشه، لطفی ،نصیری ودوباره عزیزی و نظری ، همه وهمه رشد سیاسی و شعور اجتماعی خود را به درستی نشان داده وبا ذکر جزئیات به نقد منصفانه پرداخته اند
    باری عزیزان پرداختن به مسائل وناهنجا ری های اجتماعی واخلاقی آن هم درقالب شعر چندان کار آسانی نیست، حتی برای بزرگان شعر وادب نیز .دشوار است،چه رسد به ای بنده که مبتدی هستم و بضاعتم. ر این زمینه اندک است
    به خوبی می دانم که شعر دارای اشکالات فراوان است ،چه به لحاظ شکل وچه به لحاظ محتوا
    اما تنها انگیزه او این بوده که فتح بابی باشد وشما ها به عنوان فرزندان فرهیخته و آگاه وصاحبان آینده ی فرهنگ این مر ز وبوم دانش وتجربه ی خود را در اختیار همگان قرار دهید ورسالت علمی،اخلاقی،دادبی وداجتماعی خودرا به انجام برسانید
    برادران گرامی همان گونه که یکی از خوانندگان به درستی اشاره فرموده اند ، شایسته است ما وقتی قرار است نوشته ای را مرور نماییم اسم نویسنده را نادیده بگیریم وبدون وپیش داوری بادقت مطالعه ونتیجه گیری کنیم ونکات مثبت آن را به ذهن بسپاریم وبا معایب ونکات منفی مقایسه نماییم
    اگرچنین شود قضاوت وداوری ما تابع احساسات وحب وبغض ها قرار نمی گیرد وبه درستی توانایی اظهار نظر ونقد عالمانه نیز خواهیم یافت
    امثال اکبری هم عضوی از جامعنه هستند که مانندسایرین علایق ،سلایق وافکارواندیشه هایی دارند که امکان خطا واشتباه د ر انها فراوان است واصراری هم ندارند که هرچه می گویند وهرطورفکرمی کنند حتما درست است
    بلکه سعی خود را در این راه معطوف و توان خود را بکار می گیرند تا نقشی هر چند انک وناچیز درتغییرجامعه وحرکت به سمت تعالی وپیشرفت ایفا نمایند
    بخصوص کسی که رسالت معلم بودن یعنی پیامبری و هدایتگری را پیشه ی خود کرده باشد ،غیر از خیرخواهی وسعادت جامعه هدف دیگری نخواهدداشت
    من هم فرزند عشایر وروستایی زاده ام ،قوم وعشیره ام را دوست دارم ،به اجدادونیکانم عشق می ورزم وباتمام وجود دوست دارم نظر جامعه در مورد آنها مثبت باشد
    باشا ی آنان شاد وبا اندوهشان اندوهگین می شوماما
    آنچه که عاجزانه از خداوند قادر مطلق تمنا دارم این است که هنگام قضاوت وداوری ،عقل وخر دم را از گزند تعصبات کور وبی منطق وجاهلانه برهاند وخودخواهی وخود پسندی باعث نشود که زشتی های خودم را زیبا وزیبایی های دیگران را زشت جلوه دهم
    اذعان می کنم که این امر به ظاهر ساده به قدری دشوا از که اگر لطف پروردگار قادر مطلق وعنایت معصومین «ع» شامل نشود به راحتی میسر نخواهدنخواهدشد
    درپایان یاد آوری می کنم که این شعر به دو موضوع پرداخته است یکی ذم طایفه گرایی از نوع مخربش ویکی هم بد گویی وهرزه زبانی وفخر فروشی ازاین رو بعضی ابیات آن با عنواناصلی نامربوط به نظر می رسد
    به شرط حیات وبه شرط توفیق در آینده اشعار دیگری را تقدیم خواهم کرد وامیدوارم در لابلای خزعبلات چیز به درد بخوری هم پیدا شود
    اگر به همه ی سوالاتی که در ذهن عزیزان بوده به طور کامل نتوانسته ام پاسخ دهم عذر خواهی می کنم و رجای واثق دارم سروران بزرگوار به دیده ی عفو واغماض صرف نظرفرمایند
    این متن را بدون پیش نویش و ویرایش تقدیم نمودم وامکان اشتباهات نگارشی وتایپی در آن فراوان است
    خوانندگان محترم به بزرگی خود ببخشند

  19. پلدختری سرافراز2

    نگاهمان به زندگی باید مدرن باشد و ابزار مدرنیته گفتگو و تفکر است از شعر زیبای اکبری تشکر می کنم.

  20. محمود مهکی

    دوستان هویت ملیت ونوعدوستی و اتحاد کاملا با طایفه گرایی متفاوت است وشاعر به خوبی بر فضیلتها تاکیدکرده و از رذایل اخلاقی انتقادکرده است حسودان حسادت نکنند

  21. فضل اله بیرانوند

    با سپاس از استاد فرزانه آقای اکبر نژاد که طبعی لطیف وذوق هنری سرشاری دارند وزیبا می سرایند وبه رشد فرهنگی دیارمان می اندیشند .با اینکه در حوزه جامعه شناسی دانش زیادی ندارم اما به نظرم طایه گرایی تا زمانی که به معرفی ارزش های انسانی را که به رشد وتعالی جامعه کمک می نماید بپردازد نه تنها آسیبی ندارد بلکه مفید می باشد.معمولا طوایف لرستان را با یکی از بزرگانش که الگوی اخلاقی وبزرگمنشی می باشد می شناسند اما گاهی افرادی هم پیدا می شوند که حرف تعصبات غیر قابل قبولی مانند برتری طایفه ای ونزاع های طایفه ای را پیش می کشند وگاهی هم به جای شایستگی یک فرد صرفا روی طایف گرایی تأکید دارند که قابل قبول نیست ولازم است دید این معدود افراد اصلاح شود.

  22. نودی

    مطلب خوبی بود

  23. هوشمندانه کار کردن

    مطلب بسیار خوبی بود.ممنون

  24. خرید گیم تایم

    اقا خیلی وبسایتتون عالیه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان