محمود احمدی نژاد همچنان از گزینه هایی است که در باره حضور او در انتخابات مجلس گمانه زنی میشود. او خود این احتمال را رد نکرده و ترجیح داده است که در این مورد سکوت پیشه کند
به گزارش بلوطستان به نقل از مثلث محمود احمدینژاد؛ او اگر چه دیگر در قدرت رسمی ایران حضور ندارد اما همچنان برای تحلیلگران مسائل سیاسی یکی از مولفههایی است که برای آنها میتواند در پیشبینی و گمانهزنی تحولات پیش رو مهم باشد.
او از آخرین روزی که رئیسجمهور بود تا امروز هنوز سخنی از تمایلش برای بازگشت به قدرت نگفته است اما هر از چند گاهی نشانههایی را نمایان میسازد که حرف و حدیثهایی را مبنی بر اراده رئیسجمهور سابق برای دوران جدید سیاست ورزی ایجاد میکند.
اخبار ضد و نقیض
یکی از سایتهای اصولگرا هفته گذشته به نقل از یک وزیر سابق در دولت احمدینژاد که در برخی جلسات رئیسجمهور سابق با دولتمردانش شرکت میکند گفته بود که احمدینژاد قطعا برای انتخابات ریاستجمهوری دو سال آینده برنامههای جدی دارد و از هماکنون فعالیتهای خود را برای موفقیت در این عرصه آغاز کرده است. به گفته وی، احمدینژاد چند هفته قبل در جلسهای که وی نیز حضور داشته به همکارانش گفته که نامزد انتخابات مجلس نخواهد شد اما برای ریاستجمهوری دوره بعد میآید.
این وزیر سابق گفت که احمدینژاد با لحنی مصمم به اعضای حاضر در جلسه گفت: «خودتان را برای انتخابات آماده کنید. البته نه انتخابات مجلس بلکه انتخابات ریاستجمهوری و من شرکت خواهم کرد. »
به گفته وی، احمدینژاد مدتی قبل نیز برخی از همفکران خود در دانشگاه امام صادق(ع) را که در دورههای گذشته برنامههای تبلیغاتی وی را طراحی میکردهاند جمع کرده و از آنها خواسته «برای انتخابات ریاستجمهوری دست بهکار شوید».
در واکنش به این اخبار علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور سابق در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که آیا احمدینژاد درخصوص ورود به انتخابات برنامهای دارد یا نه؟ گفته است: «وی هیچ تصمیمی برای حضور در انتخابات ندارد، اما اگر در هر موردی و موضوعی احساس تکلیف کند حتما انجام وظیفه خواهد کرد، اما وی فعلا اعلام کرده که برنامهای برای انتخابات ندارد و در حال حاضر همه تلاشش در خصوص تبیین گفتمان انقلاب، امام و آرمانهای انقلاب اسلامی است، بنابراین هیچ موضوع دیگری به جز این مباحث فعلا برای رئیسجمهور سابق اولویت ندارد.» اما در اظهارنظری دیگر غلامحسین الهام در این مورد گفته است: «محمود احمدینژاد هیچگونه برنامهای برای شرکت در انتخابات مجلس دهم ندارد.»
مجلس؛ آغازی دوباره؟
آنها که فکر میکنند محمود احمدینژاد سودای بازگشت به قدرت در سر دارد حتما به انتخابات مجلس هم بهعنوان یکی از مقاطعی مینگرند که میتواند مورد نظر رئیسجمهور سابق باشد. به یک معنا اکنون برای این دسته از تحلیلگران مساله این است که در صورت حضور محمود احمدینژاد در این انتخابات آرایش سیاسی به چه شکلی خواهد شد.
نکته مهم اما این است که اساسا محمود احمدینژاد چرا باید تصمیم به حضور در مجلس بگیرد. یا به دیگر سخن اینکه چه مولفههایی میتواند احمدینژاد را راضی به حضور در پارلمان کند.
اگر بنا باشد ماجرا را از این زاویه نگاه کنیم حتما باید به یادمان بیاید که احمدینژاد چگونه به مجلس مینگریست؟ او روزهای عجیب و غریبی را بهعنوان رئیسجمهور با پارلمان سپری کرد؛ او تقابلهایی با پارلمانتاریستها داشت که هیچ رئیسجمهوری آن را تجربه نکرده بود.
کار به آنجا رسیده بود که برخی حتی به این باور رسیده بودند که احمدینژاد اساسا مجلس را چندان قبول ندارد. در این میان اما برخی نیز بر این باور بودند که نوع مواجهه احمدینژاد با پارلمان و پارلمانتاریستها به ترکیب مجلس باز میگردد و البته رقابت روسای دو قوه. آنها برای این استدلالشان داستان یکشنبه سیاه مجلس را پیش میکشند. روزی که احمدینژاد و لاریجانی رخ به رخ یکدیگر هماوردی غیر منتظرهای ایجاد کردند.
هر چه هست حالا سوال تعیین کننده این است که احمدینژاد چرا باید به مجلس فکر کند و این جایگاه برای او چه نکات مثبتی میتواند داشته باشد؟
شاید بتوان این محورها را بهعنوان مسائل اصلی ذکر کرد:
۱: احمدینژاد میداند که در انتخابات مجلس معمولا افراد مشهور رای میآورند. مردم او را میشناسند و جدای از اینکه به دلیل برخی مسائل پیش آمده در دولت دهم او حتما از رای منفی قابل توجهی نیز برخوردار است اما نمیتوان کتمان کرد که او همچنان دارای یک بدنه رای در جامعه است. پس او شاید چندان نگران رای آوری در انتخابات نباشد.
۲: به نظر میرسد احمدینژاد از مانع ردصلاحیت هم آنچنان هراسی نداشته باشد. چه اینکه رد صلاحیت او در این انتخابات دور از ذهن خواهد بود. به یک معنا هر چه قدر که احتمال رد صلاحیت او در انتخابات ریاستجمهوریش شاید محتمل به نظر برسد اما در این انتخابات به همان اندازه احتمال رد صلاحیت او پایین است.
۳: احمدینژاد همچنان در خود توانایی دو قطبیسازی را حس میکند و شاید باور ش این است که او بهدلیل خروج از کاراکتر مدافع وضع موجود و ورود به وضعیت منتقد وضع موجود میتواند قطب مقابل جریان مستقر باشد. معنی دیگر این گزاره این است که شاید یکی از بهترین کسانی که اکنون میتواند حسن روحانی را در نقطه مقابل خود قرار دهد همین رئیسجمهور باشد. او روحانی را شبیه هاشمیرفسنجانی میبیند و در ذهن خود خاطره شکست او را در سال ۸۴ مرور میکند. چه اینکه او در سال ۸۸ نیز وقتی میرحسین موسوی را مقابل خود دید باز هم تلاش کرد در همان مناظره معروف دوقطبی با هاشمی را به همه یاد آوری کند.
۴: محمود احمدینژاد یک فرد با هوش است. او میداند که چگونه با اکتهای سیاسی واکنشهایی را برانگیزد که نگاهها را به خود خیره کند. او در جریان سازی و مسالهسازی تبحر دارد. چه اینکه برخی معتقد بودند که احمدی نژاد در بحران زیست میکند. او اکنون که خارج از قدرت است چندان توانایی آفریدن چنین صحنههایی را ندارد. حتی در چند مورد که او تلاش کرد روزهای دوران صدارت را بازآفرینی کند ناکام ماند. مانند ماجرای درخواست مناظره با روحانی یا کنایههایی که به دولتیهای جدید وارد کرد.
او اگر روی یکی از صندلیهای بهارستان بنشیند حتما به این فرصت طلایی دست پیدا میکند. هم تریبون دارد و هم کلی خبرنگار که روزانه مقابل او ایستاده و حرفهای او را به جامعه منتقل میکنند. این وضیت برای او بسیار تعیینکننده است و میتواند آینده سیاستورزی خود را شکل دهد. فرصتی که همتایان او یعنی هاشمی و سیدمحمد خاتمی از آن محرومند. او خود به تنهایی میتواند از تریبون مجلس حسن روحانی را در هر حوزهای به چالش بکشد. نکته مهم این است که از نکاتی که دولتیهای فعلی بهعنوان نقطه مثبت خود از آن بهره میگیرند نقد و هجمه به عملکرد دولت سابق خصوصا شخص محمود احمدینژاد است. آنها بارها به شدیدترین شکل ممکن رئیسجمهور سابق را مورد نقد قرار دادهاند و اتهامات متعددی را متوجه او ساختهاند. طبیعی است که دفاع از عملکرد کاری ودستاوردها مهمترین مساله برای فردی است که روزی رئیس جمهور بوده است. او از همینتریبون مجلس میتواند پاسخ هجمه های دولت را بدهد. یا از زوایه دیگر قرار گرفتن چنین تریبون و جایگاهی کار را برای دولتی فعلی در این مورد سخت خواهد کرد. چه اینکه آنها در چنین شرایطی بیشتر باید به فکر حملههای احمدینژاد باشند تا دفاعیات او.
۵: اما تا اینجای کار ما فقط احمدینژاد را دیدهایم و توجهی به حامیان سیاسی او در صورت ورودش به مجلس نکردهایم. او اگر چه با انتقادهای گستردهای در میان اصولگرایان مواجه است و ما با موجی از برائت جویی در میان چهرههای این جناح مواجهیم اما به هر حال قابل کتمان نیست که احمدینژاد حامیانی نیز در میان اصولگریان دارد. حامیانی که میتوان بیشتر آنها را در بین اعضای جبهه پایداری یافت. معنی این سخن این است که احمدینژاد در صورت ورود به مجلس توان ایجاد یک فراکسیون سیاسی را خواهد داشت؛ فراکسیونی که حواریون او را دور هم جمع خواهد کرد.
۶: او دوسال طلایی تا پایان دولت روحانی در اختیار دارد و میتواند به جای اینکه این دوسال را مانند دوسال گذشته در سکوت خبری سپری کند از فرصت پارلمان استفاده کرده و خود را بهعنوان قطب مقابل روحانی به جامعه معرفی کند. او از قاعده معروف «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» در میان ایرانیها به خوبی خبر دارد.
۷: او شاید به این هم فکر میکند که احتمال رد صلاحیت او بعد از دوسال حضور در مجلس سختتر بشود.
این اما تنها یک سوی ماجرا است و رویای بازگشت به قدرت تا این حد هم برای رئیسجمهور سابق شیرین نیست. او فرد باهوشی است و تجربه حضور در مهمترین پست اجرایی کشور به اوشناختی خوب از ساختهای قدرت در ایران داده است. او حتما به این نکات هم توجه دارد.
۱- محمود احمدینژاد میداند درعرصه سیاست امکان هر چیزی وجود دارد. اواکنون خود را دارای یک پرستیژ سیاسی خصوصا در میان مردم و بدنه طرفدارش میداند و نمیخواهد به سادگی آن را از دست بدهد. حتی اگر این نخواستن هزینهاش عدم بازگشت او به قدرت در آینده نزدیک باشد.
۲- او میداند که حضور انفرادی در انتخابات مجلس ریسک بسیار بالایی دارد. بنابراین او در تنها لیستی که میتواند حضور داشته باشد فهرست اصولگرایان یا لیستی منشعب شده از آنهاست. صریحتر اگر بگوییم خیلی دور از ذهن است که اصولگرایان حاضر شوند با قرار دادن احمدینژاد در فهرست به مدافع عملکرد او تبدیل شوند. آنهم درست در شرایطی که اصولگرایان میدانند حامیان گفتمان جریان مستقر در قوه مجریه بنا به مولفههایی همچون به نتیجه رسیدن برجام شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات دارد. پس تنها نقطه امید او در این مورد قرار گرفتن در گروههایی از اصولگرایان است که ممکن است منشعب شوند. برخی در این مورد اشاره میکنند که تنها امید احمدینژاد پایداریها هستند که ممکن است در نهایت لیستی جداگانه ارائه کنند. اما آیا محمود احمدینژاد حاضر است مدافع عملکرد پایداریها باشد و تابلوی آنها در انتخابات؟
۳- احمدینژاد عادت داشته است تا همیشه لباس ریاست بر تن کند. آیا تحمل میکند روی صندلی مجلسی بنشیند که ممکن است فردی مانند لاریجانی یا ناطق نوری ریاست آن را بر عهده بگیرند؟ او میتواند رخ به رخ رقبای سابقش شود آنهم از چنین پوزیشنی؟
۴- او پس از سخنان سعید جلیلی در کمیسیون برجام با کاهش فشاری بخشی از جامعه مواجه شد که او را مسئول به نتیجه رسیدن مذاکرات میدانستند. حالا که سعید جلیلی چنین صریح به دفاع از عملکرد دوره سابق برخاسته و نام خود را بر سر زبانها انداخته آیا احمدینژاد حاضر است باز بار ملامت موافقان برجام را بر دوش بکشد؟
۵- احمدینژاد میداند دو قطبی سازی در انتخابات مجلس آنهم در شرایطی که اصولگرایان بدون او به ائتلافهایی قابل توجه دست یافته و اصلاحطلبان نیز قدرت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده برای او بسیار سخت خواهد بود. او میداند که رقابت در انتخابات مجلس بیشتر حول سیاست خارجی و اقتصاد خواهد بود. امری که چنان نقطه مثبتی در آن در سالهای پایانی دولتش نداشته است. او نمیتواند خود را منتقد وضع موجود سیاستخارجی بداند چرا که در دو سال آخر راه خود را ازپرونده هستهای جدا کرده بود و در اقتصاد هم چنان آشفتگی ای در دولت دهم او پدید آمده که هنوز آثار آن پابرجاست. مردم هنوز از آن دو سال به تلخی یاد میکنند.
به نظر میرسد محمود احمدینژاد علی رغم همه خبرهایی که در موردش منتشر میشود چندان تمایلی به ریسک حضور آنهم با این سرعت ندارد. او فعلا میخواهد در همین جلسات هفتگیاش روزهای بعد از قدرت را سپری کند. او میداند که سیاست ایران تا اطلاع ثانوی روی خوشی به او نشان نمیدهد.