شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » شهررا نه تنها خانه، نشانه ی خود بدانیم!


 

درآغاز هزاره ی سوم تاریخ هستیم اما بسیارزمان باید تا ما نگاه مان را درباره ی “شهر”و”شهرنشینان” و “شهروندان” ویرایش کنیم.”رسو”درفرازی “شهروند را کسی می داند که درتشکیل خواست همگانی شرکت دارد” دراندیشه ی “ژان ژاک رسو” “شهروند، آزاد و مختار و دارای حق است.” او شهروند را دربرابر “رعیت” قرارمی دهد. “رعیت” کسی است که درسایه ی مرحمت خداوندگار یا صاحب خود بدون هیچ حقی زندگی می کند!براساس تعریف بالاخیلی کسان یک عمر شهرنشین هستند اما طعم شهروندی را نچشیده اند و ازحقوق سیاسی و اجتماعی خود بی خبرند. اینان ممکن است دردرجه ی “شهرنشینی” برای همیشه بمانند.
“شهرنشینان” تصوردرستی از “شهر”ندارند! شهررامجموعه ای ازخانه های به هم پیوسته می دانند یا دهکده ای بزرگ که برای گذران زندگی به آن پناه آورده اند.”شهرنشینان”درتصمیمات همگانی مشارکت نمی کنند نگاه سیستمی به شهر، ندارند و خودرا تافته ای جدابافته از شهرمی دانند.
درآغاز هزاره ی سوم ما نیز تصورمان از شهراین است که بگوییم:” شهرما خانه ی ماست” که یک تصور تملکی است! خیلی جالب است که بدانیم دوهزارو پانصد سال پیش دراندیشه ی مردم یونان شهر، روح و جان و هویت شهروندانی بوده است که درشهر زندگی می کردند.”شهر، جنبه ی معنوی و سیاسی داشته است و مظهرهویت انسان هایی بوده که درآن زندگی می کرده اند … فرد جزیی بوده در درون شهر و شهر، دارای هویت اصلی بوده که بدون درنظر گرفتن آن هویت، زندگی فرد بی معنی بوده است.
مردم “آتن” بزرگی خودرا دربزرگی شهر”آتن” می دیدند و درمقایسه ی اموال و خانواده ی خود دربرابر شهرآتن و جامعه ی آتنی البته آتن را براموال و خانواده ی خود ترجیح می دادند یعنی نفع جامعه را مقدم برنفع خویش می شمردند…”امروز بعداز دوهزارو پانصد سال آیااکثریت مردم ما حاضر می شوند که خودرا فدای جامعه کنند و نفع جامعه را برنفع خود برتری دهند؟
از”قراین و شواهد” روشن است که چنین نیست و منافع طلبی ما دماراز روزگار شهرو دیارمان درآورده است!اعضای شورای شهر ما، که برآیند رای مردم شهرهستند منافع خودرا فدای منافع شهرنمی کنند!!روح شهررا با “بی برنامگی” و “دزدی” و “اختلاس” کشته ایم و شهررا از نفس انداخته ایم به شکلی که با عملکرد زشت خود در”شورای شهر” ازمردم سلب “اعتماد” کرده ایم نشان به آن نشان که مردم، حتی دیگر ، شهررا خانه ی خود نمی دانند!!درد ما این نیست که درشورای شهرمان موسیقی دان و هنرمند هست! و یا مهندس عمران و شهرسازی و معماری نیست!
درشورای شهر هم مهندس بوده و هم هنرمند و زورمند حضورداشته است.این ها درد شهرما نیست!درد شهرما این است که شهروندان پرسشگر ندارد! ومدیران شهری باورندارند که شهر “جان و روح” دارد.
شهرنشینان نگاه تملکی به شهردارند! خیلی از ساکنان شهر هنوز، شهرنشینانی هستند که مفهوم مدرن “شهروندی” را درک نکرده اند. وقتی دستنوشته هایی می خوانیم که درآن ها شهررا تنها مجموعه ای از سازه ی گچ و سیمان و آهن، فرض می کنند متاسف می شوییم!
وقتی لیدرهای ما می نویسند که “شهرما به سازنه و موسیقی دان نیاز ندارد خجالت می کشیم!شهرما پانصدهزارنفرجمعیت دارد مرکز یک استان است اما یک سالن یکهزارنفری درست و حسابی که بتوان درآن آبرومندانه کنسرتی برگزارکرد! ندارد!
تمام استان لرستان یک فرهنگسرا ندارد!مکاتب هنری اصفهان، تبریز، شیراز و… حدود هفتصد سال پیشینه دارنداما مکتب هنری لرستان با پیشینه ای حدود سه هزارو پانصدسال هنوز تبلور نیافته است!پس وجود هنرمند، که دارای نگاه و نظر درشورای شهرباشد بسیار ضروری است!همان گونه که وجود مهندس و معمار صاحب نظر هم، ضرورت دارد !عنوان ها و تخصص ها محترم اند اما نگاه تخصصی مهمتراست!

نخست کارما این است که نگاه ها و نگرش هارا به مفاهیم”شهر”،”شهروند”،”شهروندی”و”شهرنشینی”معطوف کنیم!”شهر”را نه تنها خانه، نشانه ی خود بدانیم!

علی گودرزیان ع پایدار/ بلوطستان

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان