جمهوری اسلامی ایران امروزه به سطحی از رشد و بالندگی رسیده است که دغدغههای دست نیافتنی دیروز به امور بدیهی امروز مبدل گردیدهاند. چنانکه در سالهای اخیر خصوماً انتخابهای ریاستجمهوری گذشته همواره پیروز میدان کسی بوده که برنامههای استراتژیک خود را در قالب شعاری موزون و بدیع طراحی نموده است. شعار دولت اصلاحات «جامعه مدنی و توسعه سیاسی» شعار دولت نهم و دهم «عدالت و مهرورزی» و شعار دولت یازدهم «تدبیر و امید» با مشی اعتدال بود. شاید نیاز هر دوره از شرایط زمانی جامعه ایران با غوص وغور در بطن شعارهای منتخبین مردم نهفته باشد.
اگر به کمی عقبتر برگردیم، در انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ سال وقتی سؤالی از کاندید ریاستجمهوری پرسیده شد که تفاوت شما با آقای احمدینژاد چیست؟ هر چه او میگوید اعم از شهدا، امام، انقلاب، ارزشها، ولایتفقیه، اشتغال، قانوناساسی و … شما نیز همانها را معتقد بوده و تاکید میکنید، پس چه تفاوتی میان شما وجود دارد؟ این کاندیدای ریاستجمهوری پاسخ داد: «تفاوت ما در عمل بدین اعتقادات و آموزههاست.» با این مقدمه درصددیم تا راز سر به مهر این اصطلاح جدیدالورود به حوزهی گفتمان سیاسی را گشوده و قدری از ابهام آن بدلیل کلی بودن مفهومی مانند عدالت، مهرورزی ، توسعهیسیاسی و… بکاهیم.
بیشک حد یقف «اعتدال» افراط است. جلوگیری از نوع شتابزدگی، واکنش هیجانی، رفتارهای غریزی، آزمون و خطا و نداشتن استراتژی و هدفگذاری در امور محوله را میتوان اعتدال نامید.
شاید برخی اعتدال را میانهروی و محافظهکاری تلقی نمایند و برخی دیگر آنرا مصادره مطلوب نمایند بر این اساس باید گفت:
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
برای برون رفت از این پاراداکس عمومیت یافته در فضای گفتمانی لازم است برخی از مولفه های اساسی «اعتدال» را احصاء و تبیین نمود:
الف) واکنش هوشمندانه به رخدادها
یکی از مهمترین ابزار سنجش رفتارهای آدمی در نظر گرفتن سلسله اعصاب انسانی و داشتن عکسالعمل به موقع و صحیح نسبت به اتفاقات پیرامونی و اخذ تصمیم بهتر و پسندیدهتر میباشد؛ شاید بتوان آنرا در برخی مواقع مدیریت بحران نامید. یکی از پارامترهای سنجش سیاستمداران حضور ذهن بالا در آنالیز نمودن این رخدادها و ارائه پاسخ مناسب بدان میباشد. نانسی آستور(اولین زنی که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیا راه یافته) روزی از روی عصبانیت بدلیل مواضع مخالفش با وینستون چرچیل (نخستوزیر وقت انگلستان) به او رو کرده و میگوید: «من اگر همسر شما بودم توی قهوهتان زهر میریختم» چرچیل نیز با خونسردی تمام و در کوتاهترین زمان ممکن و با لحنی تحقیرآمیز در جواب میگوید: «من هم اگر شوهر شما بودم آن قهوه را میخوردم.»
ب) اعتدال یعنی قانون
شاید بتوان بهترین همزادپنداری را برای مفهوم اعتدال آموزهای بنام قانون در نظر گرفت آنجا که میگویند: «کل ما حکم به العقل حکم بهالشرع و کل ما حکم به الشرع حکم بهالعقل» پس هر آنچه ما قانون میدانیم طبیعتاً یک حکم عقلی و عقلانی است. قانون به ماهوی قانون که برگرفته از حقوق طبیعی و فطری آدمی است، نقش انتفاعی و بهرهمندی برای افراد ذیحق را محترام شمرده و در واقع سراسر اعتباری واحد داشته که هم “جامعیت” و هم “مانعیت“ باید داشته باشد. در گفتمان اعتدال باید خط اعتدال بعنوان “ظرف“ از یک سو و افراد و عناصر آن به عنوان “مظروف” از سوی دیگر طراحی و ترسیم گردد تا این گفتمان حقوقی در عمل به بیراهه کشیده نشود. آنجاییکه جمله معروف امیرالمومنین (ع) میفرماید: «وضع کل شی ء فی موضعه» این حکم قانونی برای اعتدال است که هرچیزی و هر کسی باید در سرجای خودش باشد.
ج) متن آرای مردم
جمله معروفی است که میگوید: “دموکراسی یکی از بدترین شیوههای حکومتداری میباشد که امروزه بهترین شیوه است” براین اساس بهترین شیوه حکومتداری امروزی که بعضاً حتی در یونان باستان توسط افلاطون به سخره گرفته شده بود با اعمال تدابیر مختلفی میتوان آنرا شیوهای مناسب برای ایجاد گفتمان اعتدال مطرح نمود، اعتدالی که مردم تعیین کننده آن هستند. مردمی که خود نقش سیادت و سروری را در گفتمان مردمسالاری و ابزار انتخابات دارند.
و در واقع اولین داعیهدار گفتمان اعتدالی مردمی هستند که تندرویها، افراط و اباحهگریها، صفر و صدشدن تاریخیِ دولتمردان گذشته را تجربه کرده و با بینش آزادانه دست به انتخاب اعتدالگرایانه زدهاند.
امام خمینی (ره) در این خصوص میفرمایند: “توصیه من به فرزندان انقلابیم این است که هیچگاه تندروی نکنید، تندروی عاقبت خوشی ندارد. هیچگاه مخالف خیل عظیم مردم حرکت نکنید که دست و پای شما خرد خواهد شد.”
د) تسهیل راهکارها
بسیاری از ایدههای خلاقانه و مبتکرانه به معنا و مفهوم قطعیت به منظور اجرا و پیادهسازی تلقی نمیشود. هر آنچه در یک ذهن ایدهپرداز و یا بهتر گفته شود تخیلاتی مرور گردد لازماً امکان اجراء در طبیعت را نخواهد داشت، بلکه باید زمینهها و بسترهای لازم آنرا بمنظور تسریع و تسهیل بخشی فراهم نمود . ابتکارات، ابداعات، اکتشافات، الهامات و … بشری در ابتدای کار نوسانات بالایی داشته که پس از مطالعات مختلف تبدیل به یک راهکار مناسب و اثری ثمربخش برای جامعه و یا جوامع بشری گردیده است.
برچیدن سازمان مدیریت و برنامهریزی ، تصویب دهها و صدها طرح زیربنایی کوچک و بزرگ در استانها و سراسر کشور باکمترین کارِ کارشناسی، بازی با اعتقادات مردم در هالهای از نور و ابهام، بکارگیری کلمات رکیک دون از شأن خود و جامعه و …
شواهد مثالی هستند که مخالف صریح اعتدال میباشد. اعتدال در این حالت ضمن احترام به تمامی تراوشات ذهنی و خلاقیتهای فردی و ابداعات بشری در عالم ذهن و رویا میکوشد تا زمینه منطقی اجرای آنرا در عالم واقع تسهیل و فراهم سازد.
ه) خود اعتدالی
انسان در یک مدار ۳۶۰ درجه باید بتواند انعطاف و اعتدال لازم را داشته باشد. هر فرد اعتدالی آن است که میتواند در یک جامعه اعتدالی به مثابه پرگاری باشد برای خود جامعه؛ فردی که به جامعه اعتقادی ندارد قطعاً نمیتواند حضوری اثرگذار در جامعه هم داشته باشد. مثلاً تارکین دنیا، پشمینهپوشها و صوفیان چون با جامعه بیگانه هستند قطعاً امکان اثربخشی در جامعه انسانی را به عنوان یک عنصر و یا یک لیدر و مدیر نخواهند داشت؛ بر این اساس اشخاصی که در ادوار گذشته و حال نتوانستهاند نقش خود اعتدالی در کلام، مدیریت، رفتار، اخلاق، سیاست و … را ایفا نمایند قطعاً نمیتوانند بعنوان مدیر اعتدالی ایفاء نقش کنند.
علیایحال نگارنده بر این باور است در سطح استان بجای مشخص کردن مصادیق مدیران اعتدالی در صدور تعیین، تبیین و تعریف اعتدال بر اساس گفتمان مطرح شده در ادبیات سیاسی امروز توسط منتخب مردم در خرداد ۹۲ باشیم. آنجاست که براحتی میتوان به مصادیق گزینههای اعتدالی دسترسی یافت. همانگونه که در مورد عدل نیز با شمارش مصادیق مفهومی آن به مصادیق انسانی آن نیز میرسیم.
عدل چبود، وضع اندر موضعش ظلم چبود، وضع در ناموضعش
عدل چبود، آب ده اشجار را ظلم چبود، آب دادن خار را
*مدیرمسئول دوهفتهنامه بیان لر