شما اینجا هستید
اجتماعی » مردمی ترین نطق نامتعارف !

چند روز پیش واگویه ای از ناصر غلامرضایی با مبلغی، نماینده ی محترم طرهان بزرگ در بستر فضای مجازی از پرده بیرون افتاد و گویا ناخواسته، منتشر شد. ناصر غلامرضایی دانش آموخته ی ارشد علوم سیاسی است. او خود برادر شهید، از مردان سرشناس، دردمند و زبان آور استان لرستان است.

غلامرضایی در این واگویه، کاملن خصوصی خطاب به حجت الاسلام مبلغی نماینده ی محترم شهرستان طرهان در مجلس، مسائلی را مطرح نموده است که هم مصداق “شقشقیه ی هدرت” و هم آب در لانه ی مورچگان بود.

این خطابه که نگارنده از آن به عنوان “مردمی ترین نطق نامتعارف” یاد می کنم بازتاب های گونه گون و فراوانی در بین مردم داشت. “مردمی ترین” از آن روی که بدون مقدمه و آوردن صغرا و کبراهای متعارف سخنوران، مستقیم به سراغ درد های ملموس مردم رفته است. همان دردهایی که خیلی ها از گفتنشان به خاطر حجب و حیای تاریخی ابا دارند اما هرچه باشد “درد”هستند و درد را باید گفت تا درمان شود.
“نامتعارف” از آن روی که تا کنون کمتر کسی این سکانس از درد های پنهان یا زیر پوست شهرهای ایران را چنین البته لخت و عریان بر آفتاب انداخته است.
این که چرا همه ی مردم ذَقنَبود گرفته اند و می بینند و سکوت می کنند!؟ راز مهمی است. اگر مردم زبان دراز کنند این همه با سکوت، برخود ستم روا ندارند! حرف های غلامرضایی به تند روی تعبیر نمی شود.
غلامرضایی گفت: تا کی باید مردم با هراج شرف و ناموس خود هزینه ی استکبار ستیزی بدهند؟ شهر دارد پر از تن فروشان می شود! به چه قیمتی استکبارستیزی؟ چرا این دولت با دنیا ارتباط برقرار نمی کند!؟ چرا نمایندگان سکوت می کنند؟ تمام نمایندگان یک تارموی مصدق و مدرس و فرخی یزدی نمی ارزند یک تار موی حرام بازرگان هم نمی ارزند و…!”

غلامرضایی وجدان بیدار این شهراست او یک انسان دردمند است که کژی ها را تا همیشه بر نمی تابد. از آن دسته آدم ها نیست که ببیند و لب نزند! ببیند و برنتابد! ببیند و توجیه کند!
از آن دسته آدم ها نیست که سرشان چنان در سفره ی خود فرو رفته که سفره های خالی خلق خدا را نمی بینند!

این نطق، آب در خوابگاه مورچگان هم ریخت همان ها که حاضر نیستند چیزی خلاف آن چه آنان دوست دارند و فکر می کنند، بشنوند! خیلی ها به جای این که بر مسببان اصلی این مصیبت ها بیاشوبند و چشم بر حقایق مطرح شده بگشایند بر غلامرضایی خشم گرفته اند، که حقیقت شهر ما و کشور ما را چنین لخت و عریان برشمرده است!
این طریق آشنایی است همیشه غلامرضایی ها کم و آشوبندگان بر امثال غلامرضایی ها که از روی حسن نیت و دلسوزی گوشه ای از رنج مردم را برآفتاب انداخته است، بسیاراند!

زیبا آن که آنان نیز قبول دارند وضعیت چنین است و اما بر زبان لخت غلامرضایی خرده می گیرند! شاید هم نمی دانند در تریبون مجلس شورای اسلامی نماینده ی مردم زاهدان لخت تر از این سخن گفتند! او گفت مادری برای تهیه آب خوردن طفل هایش….!! شرمم باد! و شرممان باد!!!
گلوی مرغ سحر را بریده اندو هنوز

در این شط شقفق
آواز سرخ او جاریست!

 

علی گودرزیان / بلوطستان

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان