شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » پنج روایت از جامعه و پیامدهای باندبازی

سید-صادق-محمدی-وفایی۲
 

برای علامه حلی مسئله ای فقهی مطرح شده بود که اگر حیوانی در چاه بمیرد و باعث‏ شود که میت نجس در چاه باقی بماند، با آب چاه چه باید کرد؟ اتفاقا در این هنگام حیوانی در چاه آب منزل علامه حلی افتاد و او ناگزیر بود برای خود نیز استنباط حکم بکند.

در این مورد به دو طریق امکان حکم کردن وجود داشت; اول اینکه چاه را به کلی پر کنند و از چاه دیگری استفاده نمایند و دیگر اینکه مقدار معینی از آب چاه را خالی کنند و از بقیه آب بلا اشکال استفاده کنند.

علامه حلی متوجه شد که در مورد این مسئله نمی‏تواند بدون غرض حکم کند زیرا که نفع خود او هم در قضیه مطرح بود. این بود که دستور داد ابتدا چاه را پر کنند و بعد با خیال راحت و بدون فشار وسوسه نفس به صدور حکم و ارائه فتوا پرداخت. اکنون بنده نیز به دور از هر صندلی و میز ریاستی و بدون این که به فکر به دست آوردن طعمه ای از حکومت باشم ،نکاتی را از باب دلسوزی تقدیم می کنم:

یکم :

شخصی محکوم می شود در دادگاه تجدید نظر نیز حکم تایید می شود عده ای بدون این که پرونده و مستندات آن را ببینند ، زانوی غم را در بغل می گیرند و قاضی می شوند و به صراحت می گویند رایی است خلاف قانون و شرع !

عده ای دیگر خوشحال تر از هر کسی می گویند حقش بیش از این بود و بوق ها و سایت های تبلیغاتی را روشن می کنند و چنان از سر و رویشان خوشحالی تراوش می کند که گویا همه ی صهیونیست ها و داعشیان به درک واصل شده اند!

راستی چرا برخی برای زندانی شدن محکومی بر دستگاه قضا آفرین می گویند و برای محکوم شدن دیگری دستگاه قضایی را محکوم می کنند؟!

مردم نیز از مبارزه با مفاسد خوشحالند ولی از جاری شدن اشک خانواده ی مفسدان ومحکومان کیف نمی کنند .آنان می گویند کاش نظارتی قوی داشتیم تا برخی ها به درجه ی محکومیت سقوط نمی کردند.

دوم:

توافقی هسته ای حاصل شد دلسوزان نظام کنجکاوانه و دلسوزانه و اخلاق وارانه ، به سیمای توافق نگاه می کنند. و مذاکره کنندگان را سرداران دیپلماسی و اشخاصی امین می دانند، ولی عده ای فقط از عینک باند و جناح به چهره ی توافق می نگرند از این رو گاه حرفهای می زنند که مادر بچه مرده نیز به خنده می افتد!

عده ای می خواهند توافق را به جایی برسانند که طرفداران فلان جناح در انتخابات اسفندماه مجلس نشین شوند! عده ای نیز توافق را باختی تمام عیار وآشکار می پندارند و گاه مذاکره کنندگان را افرادی …می پندارند!

ای بمیری باندبازی

سوم:

نقد به معنای دیدن خوبی ها و یافتن و تذکر دادن ضعف هاست ، ولی سالها ی سال است، گویا واژه ی نقد تغییر معنا داده است زیرا گاه تخریب را نقد می دانند ! افرادی نیز هرگز نکات قوت را نمی بینند و فقط فقط سیاه نمایی می کنند.

ای بمیری باندبازی

چهارم

وحدت ملت و خوش خویی و خوش گویی و مدارا کردن با مردم در متن دین قرار دارد ، ولی نمی دانم چرا از برخی زبان ها ، فقط تندی و تنش آفرینی و باندبازی صادر می شود!ای بمیری باندبازی

پنجم :

سوء ظن نداشتن سفارش قران کریم است اما نمی دانم چرا گاهی به هر سوء ظنی ، چون سندی محکم آثاری مترتب می شود!ای بمیری باندبازی ،به استاد قرائتی گفتند باندبازان را نصیحت کنند تا کمتر به جان هم بیفتند. او فرمود : باندبازان مانند دست چرب می مانند .دست چرب آب پس می دهد و باندبازان نصیحت را!ای بمیری باندبازی

  1. سید محمد صادق محمدی وفایی

    به نام خداوند جان و خرد
    نکاتی به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر
    حضرت فاطمه معصومه (ع) دراوّلین روز ماه ذى القعده سال ۱۷۳ هـ ق، ۲۵ سال بعد از تولد حضرت امام رضا (ع) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.آن حضرت بااین که ۲۸ سال عمر داشته است ولی به علت هم کفو نداشتن ازدواج نکرده است .
    سالروز ولادت آن فاطمه معصومه(س)(یک شنبه ۲۵ مردادماه)را که روز دختر نیز نام نهاده اند به دختران گرامی تبریک عرض می کنم و بدین مناسبت پنج نکته را تقدیم اهل مطالعه می کنم:
    نکته اول:
    یکی از مواردی که نظریه بسیاری از مردم با نظریه ی خداوندتفاوت دارد ، جایگاه و ارزشمندی دختران است. از منظر خداوند ، دختر رحمت الهی است و شش سال قبل از پسر به سن تکلیف می رسد و لیاقت سخن گفتن با خداوند را دارد ولی از منظر بسیاری از افراد دختر جنسی درجه چندمی دارد! و چون برخی ها دختر را وارث حساب نمی کنند به محض این که صاحب چند دختر شدند و از آمدن فرزند پسر مایوس شدند زمین کشاورزیشان را فروختند.تا بعد از فوت پدر باعث درد سر دختران یتیم نشود!
    چون برخی ها برای دختران میراثی قائل نیستند بعد از فوت پدر همه ی ثروت بابای مرحوم را بین فرزندان ذکور تقسیم می کنند!
    چون برخی هافقط از جهاتی اسلام را قبول کرده اند هرگز به آیه ای ارث دختران ایمان نیاوردند!آیه ای که می فرماید:یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِمِثْلُ حَظِّ الأُنثَیَیْنِ…براى هر نر، چیزىدو برابر سهم ماده است.
    راستی کدامین خواهر را سراغ دارید که از ارث بردن بدش بیاید؟
    ای خدای بزرگ گاه دیده می شود چون پدری از دنیا می رود چند پسر و چند دختر دارد .دختر مستاجر است و فرزندان ذکور صاحب خانه و ثروت مندند ولی همه ی ارث را فرزندان ثروتمند می برند !
    ای مسلمان توکه حق خواهرت را ظالمانه می بری حداقل از او تشکری کن و بگو شرمنده ی رویتان .حق بردن داشتی ولی نفسم اجازه نداد .اگر تشکر کردن نیز برایت جانگداز است به خانمت بگو حاجیه خانم ! بنده حق خواهرم را بردم و خوردم ،هر زمانی که منزلمان تشریف آورد، با احترام از او پذیرایی کن.او علاوه بر این که خواهر است و حق دارد ،ارثش را نیز برده ایم.
    نکته دوم:
    گاهی دختر خانمی که برادر ندارد ، گرفتار والدینی بی بینش نیز هست .از اینرو والدین به او می گویندچون برادر نداری باید به فکر بعد از مردن ما نیز باشی از اینرو چاره ای جز این نداری که با پسر عمویت ازدواج کنی ! اگر با پسر عمویت ازدواج کنی بعد از ما زمین کشاورزی نیز به پسر عمویت می رسد .
    این دخترگرفتار فرهنگ جاهلیت می گوید این پسر عموی من وقتی نه قیافه ای دلپسند دارد ونه اخلاق دارد و نه …چگونه با او ازدواج کنم؟!
    من تحصیل کرده چگونه با اویی که سوادخواندن و نوشتن هم ندارد ازدواج کنم؟!
    از دختر منطقی سخن گفتن و از ناحیه پدر و مادر هم حقوق فرزند و بشر را زیر پا گذاشتن!آخرین سخن این سنخ از والدین این است که یا با فلانی ازدواج خواهی کرد و یا اسیر خاک خواهی شد!
    ای خدای بزرگ وقتی کسی نمی تواند حتی با فلانی یک مسافرت برود چگونه می تواند یک عمر با او زندگی کند؟!
    نکته سوم :
    فرهنگ پسر دوستی کاری کرده است که (تقریبا) هر دختری که ازدواج می کند و به درجه ی حاملگی می رسد ، دوست دارد فرزندی پسر به دنیا بیاورد. برخی از اطرافیان هم به حدی دختر ستیزی می کنند و پسر را تک تاز میدان می کنند که آن خانم حامله را ، در دنیایی از استرس و اضطراب غرق می کنند!
    چه بگویم وچه بنامم پدری را که وقتی خداوند چند دختر معصومه راتقدیمش کرده بود ، اتاق خوابش را از اتاق خواب خانمش جدا کرده بود!
    چه خواهند کشید دخترانی که پدر و مادرشان به علت دختر متولد شدن آنها با هم مشکل پیدا کرده اند و در دو اتاق جداگانه می خوابند !
    چه احساسی پیدا می کنند دخترانی که( به صورت زنده) از زبان پدر می شنوند که به مادرشان می گوید ازخدا فقط چند دختر دیده ای ! وقتی خیری ندیده ای چرا در روضه ی امام حسین(ع)شرکت می کنی؟!
    چه بنویسم در مورد پدری که وقتی دختر دار می شود ،جامی از کتک تقدیم خانمش می کند و بالاخره آن خانم تازه فارغ شده ، با پا در میانی دیگران جان سالم به در می برد!
    چه بنویسم در مورد والدینی که منزل دامادشان را ، بیگانه ای بیش نمی دانند!
    نکته چهارم:
    هر خانمی که حامله می شود مهمترین سخنانی که در منزل و پیرامون او رد و بدل می شود ، پرسش از جنسیت جنین است ! بعد از گذشت چندماه حتما خواهند پرسید سنوگرافی رفتی یا نه ؟ آیا می تواند سنوگرافی نرود؟ به یقین تا به دختر یا پسر بودن جنین او پی نبرند، هرگز رهایش نخواهند کرد!
    اگر فرزند نخست دختر شد استرس او بیشتر می شود و چون دختر او بزرگ و بزرگ تر شد به حدی ازپسر بودن فرزند دومش خواهند گفت ، که آن دختر معصومه نیز از دختر بودنش نگران می شود و کلی دعا می کند فرزند بعدی پسر باشد و اگر دومین فرزند هم دختر تشریف آورد ،فقط خدا می داند ، دختر و مادر دختر و…چه خواهند کشید ؟!
    ای کاش همگان فراموش کنند ، سوال پسر یا دختر بودن جنین را .
    نکته پنجم:
    یکی از القاب خاتم رسولان الهی «ابوالبنات »بود و او از این لقب کیف می کرد . یا رسول الله درجامعه ی امروزی اگر به برخی ها گفته شود بابای دختران چنان غمگین می شود که گویا فحشی رکیک نثارش کرده ای!
    امام حسین(ع)به منزل خواهرش حضرت زینب(س) رفت .وارد منزل که شد خواهرش را خوابیده دید که نورآفتاب هم بر بدنش تابیده است .او تمام قد جلوی آفتاب ایستاد تا خورشید خواهرش رااذیت نکند.
    ای کاش همه ی پیروان آن الگوهای بی نظیر نیز هم از لقب «ابوالبنات» کیف کنند و هم این که در گفتار و کردارحسین وار دلسوز خواهرنشان باشند.
    [پاسخ]

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان