شما اینجا هستید
دسته‌بندی نشده » حرکت قابل تقدیر شهرداری در ایجاد کتابخانه های باز

photo_2016-10-17_22-50-22
 

یکم: پسرک بلال فروش پارک کیو بساطش را کنار خیابان پهن کرده بود و داد می زد بلال …. شور بلال. بلال بدم. کارگران شهرداری در حال دست کشیدن و مرتب کردن دکه شیک و مرتبی بودند که روی آن نوشته بود. «کتابخانه باز» با کتاب های مرتب چیده شده در آن. پسرک بساطش را ول کرد و رفت کتابی از قفسه کتابخانه برداشت و از یکی از متولیان شهرداری پرسید می توانم از این کتاب ها بردارم. گفت: بله اما باید بعد از خواندن آن را دوباره سرجایش بگذاری. پسرک کتابی برداشت و کنار بساط بلال فروشی اش کتاب را با ولع تمام ورق می زد و خود را رها کرده بود در میان کلمات و گویی رویاهایش در میان کلمات کتاب می دید. چند بار وسوسه شد تا کتاب را در میان بساطش پنهان کند و آن را به خانه ببرد تا خواهرش را در لذت خواندن کتاب شریک کند. آهنگ کلام آن مرد در گوشش زمزمه شد که می توانی ببری اما باید آن را برگردانی و سرجایش بگذاری.
دوم: سال های خیلی دور در یکی از مراکز بهداشتی کار می کردم. در سرویس های بهداشتی اداره چند تا جای صابون مایع نصب شده بود . صبح اول وقت وقتی آن ها را پُر می کردند کمتر از نیم ساعت خالی می شدند. همه تعجب کرده بودند که چه اتفاقی دارد می افتد و چرا به این سرعت جای صابون ها خالی می شوند. مسئولی داشتیم که خیلی دم از بیت المال می زد و ناراحت حیف و میل آن بود. فریاد می زد که باید دست غارتگران بیت المال قطع شود و چه بشود و چه کنیم.
گفتم : برادر من صابون را برای چه استفاده می کنند. گفت: برای نظافت و بهداشت. گفتم: مگر ما هم متولی بهداشت جامعه نیستیم. خوب چه اشکال دارد . این فرد هم که برده احتمالاً نیاز داشته و حتماً برای رعایت بهداشت برده. خلاصه آنقدر در جای صابون ها صابون ریختیم تا طرف یا خجالت کشید و یا خدا را شکر وضعش خوب شد و دیگر سراغ جا صابونی های ما نیامد.

البته یادم نرود که خدمت شما عرض کنم همان دوست مدافع بیت المال ما بعدها در اداره کمی از بیت المال را قاطی زندگی اش کرد و نتوانست دوران سی ساله خدمت را بدرتستی به پایان برساند و رفت پشت پشت ماه صفر و هنوز برنگشته.
سوم: کار قشنگ شهرداری خرم آباد را برای توسعه فرهنگ و کتاب خوانی ارج می نهم و تمام قد برای آنان به احترام می ایستم و از جان دل برای شان دست می زنم. اما توقعی از دوستان، همشهریان و به ویژه سازمان آموزش و پرورش لرستان دارم که اگر بشود برای کتاب تبلیغ کنیم و از این بهتر چه می شود با توجه به ماه محرم و رونق نذری دادن ها، این بار نذری ها یمان را به سمت اهدا کتاب سوق بدهیم و در مشارکت با طرح کتابخانه های باز در شهر خرم آباد این کار را تداوم بدهیم و نگران این نباشیم که کتاب ها را می برند. ما باید آنقدر کتاب در این کتابخانه ها بگذاریم تا همه عادت کنیم و باور کنیم این قفسه های کتاب بخشی از خانه ما و زندگی ما است و باید همان طور که از اموال خود نگهداری می کنیم محافظ و نگهبان آنها باشیم. یاد مان نرود نذر کتاب از همین امروز آغاز کنیم و شهرداری خرم آباد را در این طرح قشنگ و زیبا یاری کنیم. من به نیابت هفتاد و دو تن شهدای کربلا. ۷۲ جلد کتاب تقدیم شهرداری خرم آباد خواهم کرد.

الحمدالله اولاً و آخراً
عبدالرضا شهبازی/ بلوطستان

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان