یکی از مهمترین مسائل اساسی بشر از دیدگاه فیلسوفان، مصلحان اجتماعی و اندیشمندان، تعلیم و تربیت است؛اهمیت آن تا بدانجاست که فیلسوفانی چون «روسو» آن را کشتی نجاتدهندهی بشر اجتماعی و «کانت» آن را ابزاری برای انسان کردن انسان میدانند و نیز بزرگانی از نظام تعلیم و تربیت در این مرز و بوم چون دکتر «شریعتمداری» معتقدند: تنها از راه تعلیم و تربیت میتوان موجبات رشد فردی و رفاه جمعی را فراهم کرد و بهطور کلی باید گفت: پرورش استعدادهای فردی، تحکیم پایههای زندگی جمعی و گسترش آرمانهای دموکراتیک در سایهی تعلیم و تربیت شکل میگیرد.
باید اعتراف کنیم که حال نظام آموزش و پرورش خوب نیست و بهسان بیماری که در بستر مرگ به سر میبرد، افتاده است. صدای وحشت فقر مالی، نداشتن حداقل امکانات رفاهی و معیشتی، نداشتن مسکن و سرپناه ذهن، اندیشه و فکر معلمان را تسخیر کرده و اجازهی آموزش و تربیت فراگیران را از آنان گرفته است. وجود فساد سیستماتیک در ساختار اداری، اختلاسهای متعدد، گسترش رانتخواری، رشوهگیری، ترویج ضد ارزشهایی چون تزویر، دورویی، دروغگویی، تملق و ثناگویی، تظاهر به تقدسگرایی، احساس پوچی و تهی بودن و از دست دادن هویت ملی و دینی در میان بخشهایی از جامعه، بیسوادی شاگردان، از همگسیختگی نظام خانواده، رشد بیرویهی طلاق و جدایی، پایین آمدن سن اعتیاد، گسترش سرقت و رواج انواع بزهکاریهای کودکان و نوجوانان تنها بخشهایی از پیامدهای نهاد ناقص و ناکارآمدنظام آموزش و پرورش در جامعه است.
نظام تعلیم و تربیت همواره باید پرچمدار مبارزه با بیعدالتیها و نابرابریهای اجتماعی، فساد و تبعیض، پرورش دهندهی شاگردان بر مبنای ارزشهای انسانی نظیر عدالتورزی، آزادیخواهی و رهاییبخشی و استقلالطلبی در جامعه باشد اینک میبینیم که خود قربانی سیاستهای تبعیضآمیز و نابرابر در جامعه شده است.
متاسفانه امروزه شاهد هستیم که فرهنگستیزان ساکن در تاریکخانههای جهل، تعصب و اقتدارگرایی با تحریک ریزگردهای مزدبگیر بهدنبال تحمیل کردن فرهنگ سکوت، مدیریت قرنطینهای معلمان در سطوح زندگی اجتماعی و فردی آنان هستند که این امر بالاترین مرتبهی توهین به شعور و فهم ملت ایران و بهویژه معلمان است. نیک میدانیم که خاموش کردن صدای انتقادی معلمان و تاکید بر این اندیشهی ناصواب به بازتولید جامعهی دو قطبی اکثریت سلطهپذیر و اقلیت سلطهگر خواهد انجامید.
حبس، عتاب، زندان و آزار و اذیت جسمی معلمان به سبک و سیاق طالبان، در پایتخت فرهنگی فلات ایران زمین هرگز پایههای صندلی اربابان قدرت را مستحکم نخواهدکرد؛ زیرا ملتی که میراث بزرگانش گسترهی جغرافیایی وسیعی از هندوستان، افغانستان، تاجیکستان تا آذربایجان و عثمانی را در بر گرفته هرگز تسلیم زورگویان نشده و نخواهند شد. تاریخ این مرز و بوم نشان میدهد که همواره اقوام مهاجم اعم از تازیان، تیموریان، مغولان و …. نتوانستهاند در برابر فرهنگ و زبان و ادبیات ملت بزرگ ایران ایستادگی کنند.
آنچه که امروز جامعهی فرهنگیان کشور را روانهی کف خیابانها کرده شکاف عظیم طبقاتی در جامعه، نابرابریها و بیعدالتی ها، تبعیض نهادینه شده و رسمی، رشد آپارتاید اجتماعی، گسترش حاشیهنشینی در شهرها، بیثباتی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و…. در سراسر کشور است. سکوت و انفعال شما در برابر هتک حرمت فرزندان سعدی و حافظ،مولوی و شاهنامه را تاریخ و آیندگان قضاوت خواهندکرد؛ انتظار میرود در صفوف معترضان بهحق فرهنگیان قرار گیرید و صدای معلمان بیدار که والاترین شاخصهی عظیم انسانی فریاد سر داد که:«انما بعثت معلما» باشید چراکه ما نیز ایمان داریم صدای معلمان صدای جامعه است.
مظفر امیدی / بلوطستان
- عباس دارایی
- کد خبر 27446
- 192 بازدید
- بدون نظر
- پرینت