امروز صبح وقتی که برای شرکت در نشست خبری ،به سمت فرمانداری دلفان می رفتم در بین راه مادر و کودکی را سوارکردم که فقری توام با مظلومیت و خویشتنداری سیما یشان را پوشانده بود تعجب کردم که اول صبح به کجا می روند مقصدشان را پرسیدم گقتند : به کمیته امداد می رویم. مصطفی کودک کلاس دوم نامه ای را با خط خود نوشته بود، نه برای ریاست کمیته امدادیا مسئولی دیگر از شهرستان دلفان بلکه برای فردی خارج از کشور ایران .
او این نامه را برای حامی خود در کشوری بیگانه نوشته بود مادری دلسوز از مکانی دور که معلوم نیست چه مذهبی دارد و اهل کدام کشور است اما مشخص است فرشته است. دراین چند روزی که بنده به عنوان خبرنگار در خدمت کاندیدهای محترم بودم ایده های بسیار قشنگی داشتند طرح هایی عالی با بیانی شیوا ومقتدرانه اما نامه بد خط وکودکانه مصطفی که با مظلومیت تمام نوشته شده بود چیزدیگری می گفت وحکایتی دیگرداشت .کودکی که به خیری خارجی وشاید هم از نظر ما بی دین شده پناه برده بود.
متن نامه مصطفی «بنام خدا اینجانب مصطفی جعفری حسینآبادی دانشآموز کلاس دوم که در روستا درس میخوانم از شما حامی عزیزم بسیار ممنون هستم که در این شرایط سخت همیشه پشتیبان من بوده مانند مادری مهربان یارمن بوده دعا می کنم تا همیشه سالم ودرپناه حق باشید ارزو دارم بتوانم بادرس خواندن در اینده فرزند صالحی برای کشورم باشم وبه ایران عزیز خدمت کنم» مصطفی جعفری، تشکر می کنم.
به راستی چقدر مصطفی ها در این سرزمین وجود دارند که حامی خارجی دارند اما ارزو دارند به کشورشان خدمت کنند؟
علیکرم زارعیان، (سرپرست بلوطستان در دلفان)
خیلی هم خوش خط نوشته
بیش از هرچیزدرودبراحساس پاک ودلسوزی جناب زارعیان درانعکاس این مطلب
درود بر آقای زارعیان …
حسابی دلم تنگ شد