دبیرکل جبهه پایداری گفت: جبهه پایداری از محمود احمدینژاد در انتخابات ۹۶ حمایت نمیکند، مگر اینکه تغییر جدی کند.برنامه این هفته «شناسنامه» با حضور حجتالاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی از شبکه سوم سیما پخش شد.
مثلث آنلاین گزیده هایی از این مصاحبه را بازنشر می کند :
* دلم نمیخواست به مجلس بیایم. آن زمان دولت نهم سر کار بود و من به جلسه اخلاق دولت برای تدریس را میرفتم. حدود هفت ماه مانده به انتخابات، احمدینژاد گفت به فکر مجلس باشید. فکر میکردم منظورش رای دادن و معرفی افراد خوب بود. در زمان ثبتنام من اسمنویسی نکردم چون قصد حضور در مجلس را نداشتم.
*مهلت ثبتنام همزمان شده بود با ایام محرم و من برای تبلیغ به بندرعباس رفته بودم. در ارتباط تلفی که با احمدینژاد داشتم، او به من گفت چرا ثبتنام نکردی؟ من گفتم قصد ثبتنام نداشتم. او اصرار کرد و من پاسخ دادم باید احساس وظیفه کنم تا بیایم. من داشتم بیمشکل کاری که بلد بودم را انجام میدادم و کسی هم با ما کاری نداشت. احمدینژاد گفت موقتا ثبتنام کن اگر نخواستی بعدا انصراف بده. احمدینژاد یا الهام بعدا به من گفتند که با آیتالله مصباح هم در مورد نمایندگی من در مجلس صحبت کردند و او گفته بود که با تشخیص خودش باید این کار را انجام دهد.
* آقا تهرانی در مورد نامهنگاریهای آیتلله بهجت با مقام معظم رهبری پس از رسیدن ایشان به این مقام گفت: وقتی اعضای مجلس خبرگان ایشان را به رهبری انتخاب کردند، ما به مشهد مشرف شدیم. آقای مصباح هم آمده بود. او میگفت آمده بودم تهران تا با مقام معظم رهبری بیعت کنم. من پرسیدم در مورد مقام معظم رهبری چه چیزهایی میدانید. گفتند امام خمینی(ره) از اول نسبت به ایشان احساس داشتند و به ایشان فرموده بودند از آقای بهجت استفاده کنید. مراوده ایشان با آیتالله بهجت شروع شد. ایشان نامههایی مینوشتند و من به دست آبتالله بهجت میرساندم و ایشان هم جواب میداد. آبتالله مصباح میگفت اولین نامه در زمان ریاست جمهوری به آیتالله بهجت نوشته شده بود و ایشان در برگهای کوچک پاسخ داده بودند و گفته بودند این را پاکنویس کنید به دستشان برسانید. آیتالله مصباح گفتند من از آیتالله بهجت پرسیدم که اشکال ندارد من نامه را ببینم و برای خودم یک نسخه داشته باشم که گفته بودند اشکال ندارد و ایاشن همه نامه ها را دارد. بعد از پاسخ نامه اول، دومین نامه نوشته میشود. مقام معظم رهبری در نامه دوم نوشته بودند که من پاسخی که دادید را میدانستم و میخواستم قدری مفصل تر توضیح دهید. آیتالله بهجت هم مفصل تر پاسخ میدهند و میگویند دیگر نامه ای ننویسید تا وقتی زمانش فرارسید من با شما نامهنگاری میکنم. امام خمینی(ره) که به رضوان الهی رفتند، ایشان نامهای مفصل برای مقم معظم رهبری نوشت. اول نامه هم خدا را شکر میکنند که ایشان به چنین منصبی رسیدند و میگویند چیزهایی که میخواستید اینها هستند. بعدش هم رفت آمد بین مقام معظم رهبری و آیتالله بهجت زیاد شد و آیتالله بهجت خیلی علاقه نشان میدادند.
* ما از اعضای موسسه باقرالعلوم(ع) بودیم. استاد با پرفسور لندولت از دانشگاه مکگیل کانادا که در زمینه مطالعات اسلامی بخشی را داشت صحبتی کردند تا مبادله علمی داشته باشیم و عدهای از ما به آنجا بروند و تعدادی از انها به ایران بیایند. ۱۲ نفر را حاج آقا انتخاب کرد که برویم. یکی از انها من بودم که ۳۵ سال داشتم. من همیشه از دبیرستان زبان را ادامه میدادم و زبان را موقع اعزام هم کار کردیم و به حد تافل رسیدیم. من ۳ تا ۳ سال و نیم سال در کانادا بودم و فوق لیسانس را گرفتم.
* نماینده مجلس هشتم شورای اسلامی درباره اینکه داشتن گرین کارت با قوانین جمهوری اسلامی مغایرت ندارد، گفت: گرین کارت به این معنا است که هر شش ماه یکبار باید به آمریکا بروم. من باید یک موسسه را در نیویورک اداره میکردم و برای اینکه این کار قانونی باشد گرین کارت میگرفتم. من دنبال گرفتن گرین کارت نبودم و هیچکدام از فرزندانم هم گرین کارت ندارند. ولی در این مورد خیلی سر و صدا کردند و راست و دروغ گفتند. گرین کارت تابعیت نیست. برای تابعیت باید زیر پرچم آمریکا قسم خورد که منافع انها را حفظ میکنیم.
* وی در مورد این شبه که آیتالله مصباح اعتقاد به رای مردم ندارند و میگویند متخصصان امر باید در هر زمینهای رای دهند، گفت: اگر اینگونه است پس چرا خود ایشان رای میدهند. وقتی که میبینیم که خودشان پای صندوق رای گیری میروند پس معلوم میشود این موضوع نیست. در بحث نظریه پردازی این قابل بحث است که نظام پارلمانی بهتر است یا نظامهای دیگر و … این موضوع را خود مقام معظم رهبری هم مطرح میکنند. این در بحث علمی است اما آن چیزی که برای ما حجت است، آنی است که مقام ولایت فقیه زیرش را امضا کرده است. مشروعیت نظام هم به همین موضوع است. ولی این راه بسته نیست که اگر در آینده فکرش را بکینم دیگر نشود.
* آقاتهرانی در خصوص حمایتش از احمدینژاد گفت: احمدینژاد را من قبل از ۸۴ ندیده بودم. اولین بار او را زمانی دیدم که در رفسنجان سخنرانی میکردم. او برای تبیلغ ریاست جمهوری آنجا امده بود. قبلش هیچ جلسهای با احمدینژاد نداشتم. وقتی شعارهای او را شنیدم، دیدم که بهترین شعارها است. همین که میخواستند گفتمان انقلاب را زنده کنند، این گمشده ما بود. عدهای میخواستند مدینه فاضله غرب را در ایران بسازند اما انجا هم مدینه فاضله نیست. عدهای از دور تصور میکنند مدینه فاضله است، اما ما دیدیم که نیست.
* وقتی احمدینژاد رای آورد من با حقانی برای تبریک پیشش رفتیم. او از من دعوت کرد که برای دولت درس اخلاق بگویم. درس اخلاق را اول با این بحث آغاز کردم که امام عصر چه حکومتی را میپسندد. بعد از آن به کتاب مکارم الاخلاق امام سجاد(ع) رجوع کردیم و آن را بازگو کردیم چون سطح بالاتری از اخلاق است.
این مدرس اخلاق در پاسخ به این سوال که شاگردان خود را در دولت چگونه ارزیابی میکنید و چرا سکان را بعد از آن به آیتالله حائری شیرازی دادید، گفت: شاگردان خوبی بودند. وقتی جریان خانه نشینی احمدینژاد پیش آمد من از طرف مجلس چین بودم. وقتی رسیدم اینجا خانوادهام به من گفتند که چه اتفاقی افتاده است. چند روزی بود احمدینژاد سر کار نمیرفت. فردایش من رفتم مجلس که آقای حداد گفتند چرا اینجا نشستی؟ مگر نمیدانی احمدینژاد چه کار کرده است؟ او هیچکس را راه نمیدهد که بدانیم چه شده است. شما برو ببین چه اتفاقی افتاده است. من رفتم ولی چون مجلس از اکثریت میافتاد به من اجازه خروج ندادند. خود من هم در پی بهانهای بودم که نروم.
وی افزود: سیاست وادی پیچیده و عجیب و غریبی است و فقط به وظیفه عمل کرد چون حرف و نقل زیاد است. دیدم آقای باهنر آن طرف در است. به او گفتم بیا داخل تا من بروم. من رفتم آنجا ولی گفتند کسی حق ملاقات ندارد. من پرسیدم احمدینژاد کجاست؟ هرکسی پاسخی داد. من آمدم در خانه و به نگهبان گفتم که میخواهم او را ببینم. نگهبان گفت ما اجازه نداریم. به او گفتم به احمدینژاد بگو من اینجا هستم شاید اجازه دهد. ظهر بود که به من گفتند خبرتان میکنم. عصر بود که به من زنگ زدند بیایید. دکتری هم آنجا بود که به من گفت حال احمدینژاد خوب نیست و زیاد با او بحث نکنید. من بعدا هم این حرف را زدم ولی گفتند من دروغ میگویم. او خوابیده بود روی تخت و یک مقدار حرف زد.
*آقاتهرانی اضافه کرد: مدتی که حرف زد من بلند شدم که بیایم بیرون. به او گفتم برای این اینجا آمده بودم که بگویم از خانه بیرون بیا چون مردم فکر میکنند خدایی نکرده تو با آقا مشکلی دارید و این خیلی بد است. من روی این موضع خیلی حساس بودم که ما رفتارمون باید به گونهای باشد که موید مقام معظم رهبری باشد چون او پدر خانه است. من رفتم اصفهان به دیدن آیتالله مظاهری چون من خیلی مدیون او هستم. او حال احمدینژاد را پرسید و من هرچه دیده بودم، بازگو کردم. ایشان به من گفت به دیدن احمدینژاد برو و سلام من را برسان و بگو هر اتفاقی افتاده است برای من مهم نیست، فقط شما به دیدن مقام معظم رهبری برو و دست ایشان را ببوس و بگو من با شما مشکلی ندارم. اگر این کار را انجام دهید من تمام قد پشت شما میایستم. بعد از ان به قم آمدم و آیتالله مصباح با من حرف زد و بعد از شنیدن ماجرای آیتالله مظاهری به من گفت عین این حرف را از طرف من هم به احمدینژاد بگو. من دنبال این بودم که این پناه ها را برسانم. ما به دیدن او رفتیم. برخی دوستان خیلی تند حرف زدن که چرا اینگونه رفتار میکنید. وقتی این حرفها را زدیم، خداحافظی کردیم که برویم که من یادم آمد میخواستم این پیامها را برسانم. دوباره رفتم داخل و پیام ها را رساندم و احمدی نژاد گفت در این مورد فکر می کنم. فردای ان روز من رفتم درس اخلاق را گفتم برای دولت. وقتی بیرون آمدم دیدم که احمدی نژاد دارد برای جلسه دولت میآید. بختیاری به من گفت بیا داخل. جلسه دولت شروع شد. وزاری خانم شروع به حرف زدن کردند. آقایان چیزی نمی گفتند. من شروع به حرف زدن کردم.
این استاد اخلاق ادامه داد: من گفتم درس اخلاقم را گفتم ولی بجاست که چند کلمهای حرف بزنم. رفاقت من و جناب عالی بر مبنای ولایت مداری و ولایت فقیه است و آن هم به ولایت شخص سید علی خامنهای. اگر روزی شنیدید آقاتهرانی از این اصل عدول کرده است، او را کنار بگذارید. من هم بر این میثاق هستم. البته اینکه میگویند این جریان برای مخالفت با آقا است من قبول ندارم. چند دفعه هم گفتم از اینکه مورد تهمت قرار بگیرید بپرهیزید. بعد از این جریان دیگر دلم ینامد که درس اخلاق را ادامه دهم.
* این نماینده مجلس هشتم در پاسخ به این سوال که چرا روابط مجلس و دولت به قدری بد شد که کار به یکشنبه سیاه کشیده شد، گفت: این موضوع را باید از خود احمدینژاد و لاریجانی پرسید. نباید این کار را میکردند. همه را ناراحت کردند. خیلی ها تلاش میکردند که این دو را از این حالت خارج کنند. نمیدانم هم چرا آنها اینگونه با هم رفتار کردند. خیلی هم بد بود. غیر از آثار بد این موضوع روی جامعه و آزردگی مقام معظم رهبری از موضوع، من برای سالگرد فوت یحییزاده امام جمعه یزد رفتم، او همه چیز را مینوشت و فرد دقیقی بود. وی در دفتر خاطراتش نوشته بود که بعید است من از این ماجرا جان سالم به در ببرم و سکتهاش هم همان زمان رخ داد.
آقاتهرانی در پاسخ به این سوال که در سال ۸۸ از کجا بوی فتنه به مشام شما رسید، گفت: دیگر کار از بو گذشته بود. من زمان آقای موسوی میفهمیدم که افکار او تحت تاثیر جنبشی ها بود و مشکل دارد چون مبانی فکری افراد مهم است. من کروبی را هم برای اولین بار در نیویورک دیدم. او همراهی در انجا داشت. همراه او بیش از ۴۰ مرتبه به چیزهایی که برای من محترم بود توهین کرد و این سوال برای من پیش آمد که کروبی چگونه با این رفقا زنده میماند؟ این افراد گاهی اوقات دوستان خوبی ندارند. اما بعد از انتخابات رفتار موسوی نامناسب بود.
* آقاتهرانی در پاسخ به این سوال که برخی میگویند فعالیت جبهه پایداری در مجلس نهم آغاز انشقاق بین اصولگرایان بود که انتخابات ۹۲ را رقم زد، گفت: ما آنجا هم با برخی دوستان نشستیم و سر ۲۳ نفر توافق کردیم اما دوستان زیر توافقات خود زدند. شما فکر میکردید اگر ما اصلا ورود نمیکردیم همه چیز خوب بود. الان هم به نظر شما ما نباید ورود کنیم. الان هم ما با اصولگرایان جلسات زیادی گذاشتیم که بیایید با هم صحبت کنیم، اختلافاتی که برخی میگویند بین ما وجود دارد، حقیقت ندارد و بیشتر سوء تفاهم است.
* آقاتهرانی در پاسخ به این سوال که اگر احمدینژاد در انتخابات ۹۶ شرکت کند، آیا جبهه پایداری از او حمایت میکند، گفت: من گفتم که طراز ما مقام معظم رهبری است و هرکس هم که جلو بیاید با یک چشم میبینیمش.
وی در پاسخ به این سوال که فکر میکنید احمدینژاد جلو بیاید گفت: گویا از دهه فجر آغاز به سخنرانی در جاهای مختلف کردند. ما افراد و خودمان را با طراز مقام معظم رهبری میسنجیم.
دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی در پاسخ به این جمله رنجبران که “پس احمدینژاد فعلی مورد تایید شما نیست”، گفت: نه نیست، مگر اینکه تغییر جدی در خود ایجاد کند. برخی اشکالات را منتسب به اطرافیان احمدینژاد میدانستند ولی من معتقدم ما به اطرافیان او که رای ندادیم ما به احمدینژاد رای دادیم.
* آقاتهرانی در پاسخ به این سوال که در ۱۴ خرداد ۸۹ شما با نظر خودتان به منزل سید حسن خمینی رفتید یا از شما خواسته بودند این کار را کنید؟ گفت: دو هفته قبل از آن به من خبر دادند که مجلسی با سید حسن خمینی داشته باشید خوب است. قرار گذاشته شد و سید حسن به خانه ما آمدند و یکی دوساعت صحبت کردیم. این ماجرا تمام شد و به سالگرد رحلت امام(ره) رسیدیم. قرار بود یک هفته بعد از آن ما به دیدن سید حسن برویم. داستان حرم امام(ره) پیش آمد و کسانی گفتند شما نروید ولی من گفتم من قرار گذاشتم و باید بروم. من طبق قرار رفتم. جلسه خوبی بود. از من خواستند که محتویات جلسه پخش نشود و من هم قبول کردم. بعد عدهای در مورد ان جلسه حرف زدند و من پیغام فرستادم که اگر قرار است گفته شود پس من هم بگویم. ولی دیددم گفتند نه چیزی نیست.
وی در پایان گفت: در این جلسه ابتدا در مورد خود او و همان ماجراهای ۱۴ خرداد حرف زدیم. من گفتم نقدی به شما دارم. اگر شما من را به عنوان یک سخنران باتجربه قبول دارید، چرا با سکوت اجازه دادید، افرادی آنجا شعار بدهند و سخنرانی را خراب کنند؟ ایشان این موضوع را نسبت میداد به یک نفر که پول داده است و گفته این شعارها را بدهند. من گفتم اولا آن فرد این کار را نمیکند و ثانیا مگر چه شعارهایی داده بدند؟ مرگ بر ضد ولایت فقیه چه اشکالی دارد؟ چرا حساسیت نشان دادید؟ شما هم چند تا روی شعارهای آنها شعار میدادید تا آنها ضایع شوند. ولایت فقیه را همه باید پاس بداریم.
اگرصددرصد هم تغیر کندرای نمی دهم چون احمدی نژادچندبارتغیرکرده واگرانتخاب شود دوباره تغیرمیکند