شما اینجا هستید
اجتماعی » رئیسی و عصای جادویی

 

درخصوص مسائل روز ایران و مصاحبه اخیر ریاست جمهوری چند گزاره مهم و حیاتی را باید مد نظر داشت.
اول:
مشکلاتی که دولت سیزدهم با آن مواجه است، مشکلات انباشته شده‌ایست که از پس سال‌ها سوء مدیریت و نداشتن شناخت و اطلاعات کافی از شیوه اداره کشور به وجود آمده است. این حقیقت ما را ملزم می‌کند که از نگرش جناحی و سیاسی به این مسائل بپرهیزیم و تلاش کنیم فارغ از هرگونه جهت‌گیری سیاسی، دولت را یاری کنیم تا شاید بتواند بخشی از این مسائل ریشه‌ای و در هم تنیده را مرتفع نماید.
باید توجه داشته باشیم که مسائل داخلی و خارجی این روزهای کشورمان به قدری بغرنج و بحرانی هستند که در صورت حل نشدن وارد چنان فاز مخربی خواهند شد که می‌تواند بنیان‌های جامعه و اساس کشور را مورد تهدید قرار دهند.
بر این اساس حاکمیت نیز می‌بایست عمق مسائل و تهدیدات کنونی را درک نموده و تلاش کند با شناخت مختصات جامعه ایرانی و درک عینی از مسائل اساسی کشور، مشی و منش کنونی که چند دهه است مسائل کشور را در روندی صعودی به نقطه بحرانی کنونی رسانده است را ترک کرده و با رویکرد علمی و دلسوزانه، تمام ظرفیت‌های ممکن را به میدان آورده تا بلکه بتواند بخشی از این مسائل را حل نماید.

*دوم:
روزی که آقای رئیس جمهور قاطعانه بیان کردند که مدیران دولت قبلی یا به قول ایشان بانیان وضع موجود را تحمل نخواهند کرد، بسیار خشنود شدم که برای اولین بار جریان اصلی حاکم بر کشور، این اعتماد به نفس را پیدا کرده است که با در اختیار گرفتن تمامی ارکان حاکمیتی، مسئولیت صددرصد اداره کشور را به عهده بگیرد. بیان صریح شب گذشته آقای رئیس جمهور که با قاطعیت عنوان نمودند که این آغاز راه بوده و باید رشد اقتصادی کشور به فلان سطح برسد و مسائل کشور نیز یکی پس از دیگری می‌بایست حل شوند نیز امیدوارمان کرد که با دولتی مواجه هستیم که مسئولیت همه اقداماتش را با شناخت از وضعیت ایران و جهان پذیرفته و دیگر نمی‌تواند در پایان دوره مسئولیتش، نرخ‌ها و آمارها را به جریان مقابل و توطئه دشمنان و سایر بهانه‌های از این دست نسبت دهد!

*سوم:*
با وجود میل باطنی و آرزوی قلبی‌ام برای موفقیت دولت در حل مشکلات جامعه، باید بگویم که از کنار هم قرار دادن شواهد و قرائن موجود، چندان به حل این بحران‌ها امیدوار نیستم. انتصابات دولت مصداق بارز سپردن کارهای بزرگ به آدم‌های کوچک است! بودجه ۱۴۰۱ با همه رنگ و لعاب و تبلیغات پرطمطراقش همان آفات گذشته را دارد. بسیاری از ردیف‌های بودجه همچنان غیرشفاف هستند. هنوز هم نهادهایی از بیت‌المال سهم بودجه دارند که کارکردشان نامعلوم و عملکردشان غیرقابل ارزیابی است. موضوعات مهم‌تر کشور همچون محیط زیست سهم ناچیزی از بودجه را دارند. با این شرایط و تحت تأثیر افزایش درآمدهای نفتی، نقدینگی و تورم نیز روند افزایشی خود را حفظ خواهد کرد.
بر خلاف نظر آقای رئیس جمهور که معتقد است دولت با کار کارشناسی و با مطالعه کافی برنامه حذف ارز ترجیحی را آغاز کرده‌ است، معتقدم که دولت در اجرای این برنامه نیز عجولانه و با دستپاچگی عمل می‌کند. هنوز بسیاری از زیرساخت‌ها فراهم نشده است، قوانین و برنامه‌ها به خوبی تدوین و اطلاع‌رسانی نمی‌شوند. ابهام و اضطراب همه بازارهای ایرانی را تحت تأثیر قرار داده و این اضطراب به تورم ویرانگر ضریب افزایشی می‌دهد و…

*چهارم:
و اما مهمترین مسئله‌ای که باعث می‌شود به اجرای موفق این طرح و اساساً به موفقیت دولت سیزدهم امیدوار نباشم ! ابرچالشی است که سال‌ها آنقدر بزرگ و عمیق شده است که مسئولان کشور درمانده از حل آن، ناچاراً نادیده‌اش می‌گیرند. همانگونه که بارها گفته‌ام «اعتماد عمومی» و «سرمایه اجتماعی» به منزله عصای جادویی عمل می‌کند که هم می‌تواند در اندک زمانی مسائل و مشکلات بزرگ کشور را حل نموده و هم قدرت دارد که مانع اجرای برنامه‌های کوچک و بزرگ دولت شود.
امروز متاسفانه تحت تأثیر سال‌ها بی‌توجهی به این مقوله مهم، شکاف میان مردم و برخی مسئولان کشور به قدری عمیق شده است که این سرمایه عظیم و قدرتمند از چرخه فعل و انفعالات کشور خارج شده و حتی نقش بازدارنده به خود گرفته است. سرمایه‌ای که روزگاری هشت سال در برابر هجوم ابرقدرت‌های جهان ایستادگی کرد و اجازه نداد وجبی از خاک این کشور در اشغال بیگانه بماند، این روزها در برهوت بی‌توجهی اکثر مسئولان نظام و در گرداب اشرافی‌گری، ویژه‌خواری، خودبرتر بینی، حقوق‌های نجومی، دناپلاس، سیسمونی گیت و… غرق شده و به مردابی تبدیل شده است که امکان هر نوع کار بزرگ و ریشه‌ای را از دولت و مجلس و دیگر نهادهای حاکمیتی گرفته است.
اکثریت مسئولان نظام ما به زبان مردمشان بیگانه‌اند. دولت توان برقراری ارتباط با مردم را ندارد. در رابطه میان مردم و مسئولان سوءتفاهم و عدم اطمینان موج می‌زند. روابط عمومی اکثر مسئولان نظام چیزی در حد فاجعه است. بیان رئیس دولت برای بدنه جامعه متقاعد کننده نیست، الگوهای عملی برای اثبات دلسوزی و پاکدستی مسئولان آن‌قدر کم هستند که بدنه جامعه را اقناع نمی‌کنند. شعارها بی‌اثر و شعائر کم‌رنگ شده‌اند. جامعه‌ای که روزی برای نجات میهن جان می‌داد، اینک با دغدغه خرید سکه و دلار و آپارتمان کور و کرشده است و…
پنجم:
در مقام پیشنهاد به دولت و حاکمیت نیز توصیه‌ای جز بازگشت به ملت و احترام به افکار عمومی ندارم. مسئولان ما باید الگوهای عملی سبک زندگی اسلامی باشند. مدیران نظام می‌بایست با مردم سخن بگویند. اعتراف به شکست‌ها و کم‌کاری‌ها و بیان عذرخواهانه از مردم اگر با صدق نیت و عملکرد درست همراه شود، دلخوری‌های ملت را التیام خواهد بخشید و آنان را پای کار خواهد آورد. ظرفیت‌های علمی و متخصصان و مغزهای فرار کرده و منزوی شده باید به چرخه امورات کشور بازگردند. جذب حداکثری و دفع حداقلی باید سرلوحه کار قرار گیرد. اختلافات ویران‌گر باید به همگرایی برای رفع مشکلات بدل شود، فضای امیدواری باید در جامعه تزریق گردد و باید دانست که کشور را دیگر نمی‌شود با شور و شعارِ فاقد شعور اداره کرد!

بهزاد مومنی مقدم| بلوطستان

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان