شاهپور لطفی / در تحلیل آن خبر و عکسهای منتشره از برگزاری آن «لویه جرگه۱»، میتوان تحلیل کرد که باشندگان در تصاویر، هنگام گرفتن عکس، کاملا با ژست آتلیهای، بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی به دوربین زُل زدهاند. آنهم در دفتر یک سازمان دولتی_خدماتی که آوازهی ناتوانیاش در رُفت و روب جداول، بعنوان اولین سطح خدمت سازمانی، داد مردم را بالا آورده است.
این نشست که بدلیل کوچک بودن فضای دفتر شهردار و تعداد باشندگان، در واقع سرپایی انجام شده است. معلوم نیست در زمان برگزاری اش، چندین ارباب رجوع را پشت در معطل گذاشتهاست.
این افراد با اغراض سیاسی و طراحی راهی برای فردای خویش، گرد هم آمدهاند. تا برای تمام شهر نسخهای بپیچند. کامیاب تیموری، با نگاهی به دورنمای نزدیک کامیابی، در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، میزبان این جلسهی تقریبا طایفهای میشود. با تصور اینکه میتواند با استفاده از ظرفیت شهرداری کوهدشت، جهشی احمدینژادانه داشته باشد.
اما غافل از آن است که شهرداری کوهدشت به دلیل ناتوانی در ارائه حداقلهای خدماتی و….، محل روسفیدی هیچ شهرداری نخواهد بود.
دلیلش هم روشن است، شهرداری کوهدشت ماهیانه فقط مبلغی بالغ بر چهار میلیارد تومان، جهت پرداخت حقوق کارمندانش نیاز دارد و این موضوع در حالی اتفاق میافتد که درآمد ماهانهی این سازمان، کمتر از سه میلیارد تومان است. بعبارتی ماهیانه بالغ بر یک میلیارد جهت پرداخت حقوق کم میآورد و یحتمل به تعویق افتادن حقوق کارگران و متعاقبش تلنبار شدن جداول شهر از لجن و ناتوانی در ارایه خدمات را به دنبال دارد.
تیموری بعنوان شهردار قیرهای سردسیری، ناشیانه خود را در مسیری قرار میدهد که به دلایل گفته شده، روسفیدی به همراه ندارد. چرا که شهرداری کوهدشت، نزارتر از آن است که نماینده ساز باشد. بنابراین کامیاب بی جهت خود و اتاقش را در تلهی سیاست انداخته است.
اما شنیدههای موثق هاویر، از اندرونی آن لویه جرگه، که باشندگان، جهت هموار شدن راه کاندیداتوری جناب شهردار، ابتدا نیاز بوده است. دلایلی برای گذر از نمایندهی فعلی اقامه شود. که یکی از حضار پُر شور، سابقه خانوادگی مبلغی در رژیم سابق را، کمونیستی قلمداد میکند. تا آنکه نورالدین مرادی(نوری مرادی)، با اتکای به تقوای مثال زدنیاش، بر جمع نهیبی میزند و به تعریض به سوابق برخی از آن مدعیان در رژیم سابق، حاضران را به خدا ترسی انذار میدهد. و مابقی ماجرا الخ …
این جلسه از یک پیام چند وجهی، از وضعیت بغرنچ تقلاهای جاه طلبانه در فضای سیاسی شهر پرده برداری میکند.
و فاش میگوید؛ در شُل جنبیدن جناب مبلغی، دندان طمع بسیاری برای تصاحب آن کرسی بی صاحب مانده، تیز شده است. و در فردایی نزدیک، یحتمل مبلغی را به ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی_جاسوسی اسراییل و امریکا و … علاوه بر داشتن ریشههای کمونیستی متهم میکنند.
مبلغی خام خیالانه، حتی از حفظ پتانسیلهای تقویت کنندهاش بیاراده مینمایاند و این فقره سخت نگران کننده است.
خانوادههای تیموری( کامران و کامیاب) بنظر میرسد بیشتر از ظرفیت خود در این شهر کام راندهاند و کام یافتهاند. ایکاش به همین شهرداری و سند منگولهدار عضویت در شورا اکتفا کنند. باشد تا در فردای آخرت، شریک این همه حجم توسعه نیافتگی طرهان، در جایگاه نمایندهی مجلس نشوند.
و نکتهی پایانی که دوست دارم در این مطلب به آن اشاره کنم؛ باید افزود؛ به حاشیه رانده شدن اصلاحطلبان در ادارهی امور مملکت را به فال نیک گرفت. چرا که در تراز ملی و حتی محلی، سبب شده است. تمام مدعاهای نو اصولگرایان، در دایره ریخته شود. و از قضا تا کنون افسار امور را بدست بی کفایت خود، پریشان اداره کردهاند.
باید کنار رفتن آن طیف اصلاحطلبِان فرصت طلب، از اریکهی قدرت را به فال نیک گرفت. تا نخبهگان سیاسی_اجتماعی به آن بیندیشند که اصلاحطلبی به عنوان یک گفتمان ارتقاء دهنده، چیز دیگری است. که تا کنون در عرصهی سیاسی_اجتماعی ایران، محل جولان پیدا نکردهاست.
بگدازیم چنان طیف بر کار آمده در کشور همسایه، نو اصولگرایانی با رزومههای باریک و ادعاهای جزم اندیشانه، بر کار شوند. تا در محک مردم نقد شوند و بدانند کار مُلک، تدبیر بایدش! البته نه از مدل روحانی!
آنچه که در عرصهی خُرد و کلان سیاسی کشور، تا کنون دیده میشود، مشاهدهی شکاف و رقابت و جنگ قدرت اصولگرایان است. چرا که همه دریافتهاند، جهت کامیابی از قدرت کافی است خود را به حلقههای بالادستی جوش زد. مابقی ماجرا مهم نیست.
۱_لویه جرگه: نشست طایفهای فعالان سیاسی که در افغانستان بیشتر مورد استعمال است.
- عباس دارایی
- کد خبر 28001
- 21 بازدید
- بدون نظر
- پرینت