برچسب زده شده با : شعر فارسی
تا به شام مفصلت برسی/ رد نکن نیم‌روی حاضر را

غر نزن ای جوان بی‌عرضه/ که ز حد برده‌ای قر و فر را به جمال دو روزه غره مشو/ مخور ای ساده گول ظاهر را صبر کن تا خدا به تو بدهد/ اجرت مردمان صابر را کم‌تر و بیش‌تر تجارت کن/تا بفهمی مگر هر از بر را گر تو کسب مهارتی بکنی/کم کن روی هر […]

زخـم جوان

تا ابد سبز تا ابد سرو تا ابد حرف دارد این زخم گشوده می‌شنوم و آه می‌کشم بر رسم روزگار می‌شنوم و دشنام می‌رانم بر زبان می‌شنوم و می‌اندیشم تبر چگونه تبرئه می‌شود؟! جنگل دارد در می‌افتد از پا عربده‌ی سپاه گرگ! قهقه‌ی سیاه کلاغ! معرکه‌گیری روباه! می‌شنوم و گنجشک دلم پَرپَر می‌شود می‌شنوم و […]

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند بلبلی در سینه می‎نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل‎فشانی می‎کند ما به داغ عشقبازی‎ها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک‎پرانی می‎کند نای ما خاموش […]

«زهرست گناه و توبه تریاک»/«چون خاک شدی پاک شدی لاجرما»

سرویس ادبی بلوطستان: ابوسعید ابوالخیر  از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. ولادت او در سال ۳۴۷ – ۳۵۷ هجری-  در شهری به نام میهنه یا مهنه از توابع خراسان اتفاق افتاده‌است. ویرانه‌های این شهر در بین شهر های سرخس، مرو، هرات، نیشابور امروزی قرار دارد. او سالها در […]

بلوطستان | نشریه خبری _ تحلیلی بلوطستان