مرد بیآنکه کسی را به یاری بخواهد “پلهها را یک به یک به سختی طی میکرد. تنه آدمها که به یاری پاهای سالم و سینههای پرنفس پلهها را دو تا یکی رد میکردند مرد را به مکثی گذرا وا میداشت. نفسی چاق میکرد و دوباره سنگینی بدنش را در برابر ریه نصف و نیمه که […]
سرویس ادبی بلوطستان: ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. ولادت او در سال ۳۴۷ – ۳۵۷ هجری- در شهری به نام میهنه یا مهنه از توابع خراسان اتفاق افتادهاست. ویرانههای این شهر در بین شهر های سرخس، مرو، هرات، نیشابور امروزی قرار دارد. او سالها در […]
نشریه اینترنتی بلوطستان: هر دم نظر به ساحت گلزار میکنم افسرده سرو نازم و پژمرده سوسنم گلهای ناز را به نوازش بود نیاز ای باد صبحدم گذری کن به گلشنم چون بنگرم به صفحهی آئینهی وجود فریادم از نهاد برآید که این منم؟ از رنج دوستان ریایی فسرده جان فرسوده از تطاول دور زمان تنم […]
تولد استاد شهریار استاد سیّد محمد حسین بهجت تبریزی، متخلّص به «شهریار»، فرزند حاج میرآقا خُشْگِنابی، در سال ۱۲۸۵ ش در تبریز چشم به جهان گشود. استاد شهریار خود در این باره می گوید: «تولد من تحقیقا معلوم نیست، ولی اواخر ۲۴ یا اوائل ۲۵ قمری است. در سال ۱۳۰۲ در تهران اداره آمار تشکیل […]
گروه فرهنگ و ادب: عبدالحسین زرینکوب معتقد است، شعر حافظ سروده عشق و بیخودی است و شاعر جز با عشق و بیخودی نمیتواند اندوه زمانهای را که در فساد و گناه و دروغ و فریب غوطه میخورد فراموش کند. او از هر شاعری بخشی را در خود دارد و فشردهای از شعر شاعران است. ۲۰ […]
فرهاد (۱) چنین که تو سنگ می آیی فرهاد می شدم باید آویزان ِ کمرگاهِ بی ستونِ سرگرانی که تو باشی و نیستی نوزدهم آذر ۱۳۹۰ فرهاد (۲) برای فرهاد شدن نیازی به کوه نیست همین که تو باشی و ریگی به کفش و من باشم و مهری به دل بیست آذر نود فرهاد […]
میرجلالالدین کزازی از این موضوع گفت که چرا و از چه زمانی به این شکل سخن میگوید؛ پارسی سره با تأکید بر استفاده از واژههای پارسی و دوری از واژههای غیرایرانی. او همچنین از امکانات واژهسازی در زبان فارسی سخن گفت و اینکه اگر روزی این زبان از بین برود، یک فاجعه فرهنگی و «سونامی […]
باز آمدم و دیدم این قصر نیا ویران آواز زهر بندم خیزد چو نی نالان آن کنگرهی اعلاش بر روی پسین دیوار افتاده چنان زلفان بر دوش بتی افشان آن درب بلند دژ وارفته زجور دهر چون زنده بگورانش نیمی ز بدن پنهان آن پنجرهی شرقی گویی که کل کوهی است صیاد فلک تیرش […]